خلاصه ای از چگونگی پیدایش فرقه یمانی

خلاصه ای از چگونگی پیدایش فرقه یمانی

 

از آن جهت که از تشکیل فرقه یمانی ها مقدار زیادی نمی گذرد با این حال تبلیغات بسیاری را در جهان اسلام در کشور موطن یعنی عراق و کشور همسایه یعنی ایران آغاز کرده اند . در ایران بیشترین تأثیر گذاری آنها یکی در استان خوزستان است و دوم در استان قم که بسیار وسیع کار می کنند و حتی توانسته اند تعدادی از طلاب و علمای فاضل را به سوی خود جلب کنند . به دلیل تبلیغات آنان و به دلیل وظیفه ما در دفاع و حمایت از اعتقادات صحیح مهدوی و پاسخ به شبهات رایج در جامعه همه ما به عنوان مدرسینی که در این جامعه با نسل جوان سر و کار داریم ضروری است که اطلاعاتی را در مورد فرقه آنها داشته باشیم تا بتوانیم به انحرافات آنها به مقدار لازم پاسخ دهیم .

 

درتاریخ اسلام اولین کسی که منسوب به مهدویت شد محمد بن حنفیه بود فرزند امیرالمومنین علیه السلام . فرقه کیسانیه ادعا کردند او پس از مرگش نمرده است و سخن از غیبت او آغاز کردند و اینکه او در منطقه کوه رضوی یا ذی طوی ظهور خواهد کرد . برخی از شارحین دعای ندبه «أبرضوی او غیرها ام ذی طوی» را ناظر به انکار این عقیده باطل کیسانیه دانسته اند . کیسانی ها الان از بین رفته اند اما اولین منسوب به مهدویت جناب محمد بن حنفیه در فرقه کیسانیه است . اولین مدعی باطل مهدویت یا کسی که خودش به دروغ ادعای مهدویت کرد محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن ، نتیجه ی امام حسن مجتبی علیه السلام بود . حسن بن حسن ، حسن مثنی است و عبدالله پسر حسن مثنی را عبدالله محض گویند که یک شخصیت سیاسی بارز بود در شراکت سیاسی با بنی العباس در اواخر دولت بنی امیه . عبدالله محض پسری دارد به نام محمد مشهور به نفس زکیه که به دروغ ادعا کرد که مهدی موعود که پیامبر به او بشارت داده اند من هستم . ادعای او را بنی عباس منتشر کردند و برایش تبلیغات کردند و افراد را اطراف او جمع کردند و از مردم بیعت گرفتند و با سپاه فراهم آمده علیه بنی امیه شوریدند و آنها را به زمین زدند و خودشان به حکومت رسیدند و اول اقدامی که در حکومت خود انجام دادند کشتن مهدی قلابی بود و پدرش یعنی محمد بن عبدالله و عبدالله محض را کشتند و رقیب را از میدان به در بردند و خود به تنهایی وارث آن حکومت شدند  پس اول منسوب به مهدویت محمد بن حنفیه فرزند امیرالمومنین علیه السلام است و اولین مدعی دروغین مهدویت محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن نتیجه ی امام مجتبی علیه السلام در غائله بنی العباس است .

 

از آن زمان تا به حال مدعیان و منسوبین باطل مهدویت در جامعه اسلامی ، هم در شیعه و هم در اهل سنت مکرر در مکرر بوده اند و شاید بیش از صد مدعی مهدویت در تاریخ داشته باشیم . کتابی در این جهت از مرحوم عمادزاده اصفهانی هست در باب معرفی مدعیان دروغین مهدویت و کتاب جدیدتری از آقای رسول جعفریان هم در این زمینه هست ، به آن مراجعه کرده و تاریخچه مدعیان دروغین مهدویت را در آنجا مطالعه کنید .

از آن زمان تا به حال مدعیان و منسوبین باطل مهدویت در جامعه اسلامی ، هم در شیعه و هم در اهل سنت مکرر در مکرر بوده اند و شاید بیش از صد مدعی مهدویت در تاریخ داشته باشیم . کتابی در این جهت از مرحوم عمادزاده اصفهانی هست در باب معرفی مدعیان دروغین مهدویت و کتاب جدیدتری از آقای رسول جعفریان هم در این زمینه هست ، به آن مراجعه کرده و تاریخچه مدعیان دروغین مهدویت را در آنجا مطالعه کنید .

از نظر تاریخی و جامعه شناسی می توانیم بگوئیم این ادعاهای باطل در شرایط بی نظمی و تشطط سیاسی در دولت ها و جوامع بیشتر پا می گیرد و زمانی که دولت ضعیف باشد و مملکت به هم ریخته و متشطط باشد در چنین شرایطی ادعاهای باطل زمینه برای ترویج پیدا می کند . وقتی درگیری های داخلی در محیط فقر و جهالت به اوج خودش برسد این قبیل دعاوی بیشتر مطرح می شود . در دولت عراق بعد از رفتن صدام که مملکت خیلی بی نظم و نابسامان بود در آن شرایط چندین ادعای دروغین مهدویت یا مربوط به حوزه مهدویت مطرح شد . به عنوان نمونه سید محمود صرخی ادعا کرد من سید حسنی هستم . حیدر مشتت ادعا کرد من یمانی هستم . ضیاء عبدالزهرا ادعا کرد من مهدی موعودم . عبدالحسین مرسومی ادعا کرد  من امام ربانی هستم . شیخ عبدالحلیم غزی مدعی ارتباط با امام عصر علیه السلام شد . شیخ احمد بن اسماعیل بصری ادعا کرد من یمانی در سپاه امام زمان علیه السلام و رسول او و خلیفه او و امام پس از آن حضرت هستم . او در کثرت ادعا از همه مدعیان قبل پیشی گرفته است

( حدود پنجاه و چند ادعا ) . به کتاب مهدیان دروغین رسول جعفریان ص 257 تا 262 مراجعه و توضیح دعاوی این افراد را از وضعیت معاصر کشور عراق پیدا کنید

بنابراین در این اوضاع آشوب داخلی و سیاسی و فقر و جهالت کشور عراق بعد از رفتن صدام و قبل از اینکه دولت بعدی پا بگیرد و بتواند سیطره خود را بر کل مملکت بگیرد این قبیل دعاوی در آن شرایط به وجود آمد

 

شناخت فرقه یمانی

اسم کامل یمانی عبارت است از احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان بن داوود بصری . علت اینکه تا پنج نسل پشت او را معرفی کردم نکته ای است که عرض خواهم کرد . او متولد شهر مُدَینه از توابع شهر بصره از عشایر صیامره می باشد . صیامری ها دوازده عشیره اند و عشیره ی خانواده ی احمد بصری عشیره ی بو سُوَیلِم است که در این عشیره ایشان از قبیله هنبوش است لذا به ایشان احمد بصری می گویند ، احمد هنبوشی می گویند و احمد بو سویلمی نیز می گویند و همه هم درست است . پدر ایشان اسماعیل به بصره آمد و به شغل دلاکی مشغول بود . مادر او بثینه نجم از همان قبیله هنبوش بود . اسماعیل پدر احمد علاوه بر او سه فرزند دیگر هم داشت . یکی پسری به نام داخل که سرتیپ بازنشسته ارتش است و دومی طالب که ساکن کشور سوئد واستاد دانشگاه است و سوم خواهری به نام حمدیه که ساکن بغداد و در مشاغل سیاسی دولت عراق مشغول است . خود احمد متولد 1968 میلادی معادل با 1347 شمسی است ، یعنی اگر زنده باشد 53 سالش است . او فارغ التحصیل مهندسی شهر سازی از دانشگاه بصره است و بعد از سربازی عازم حوزه درس آیت الله مرحوم سید محمد صادق صدر (که پیش نماز کربلا بود و ترورش کردند و صاحب موسوعة الامام مهدی علیه السلام ) شد و به درس طلبگی پرداخت . به دلیل فعالیت های سیاسی به زندان افتاد و مدتی زندان بود و زمانی که آزاد شد دوباره به حوزه برگشت و تا سال 2004 به تحصیلات حوزوی خود ادامه داد. او ادعا می کند که من در رویایی خدمت امام زمان علیه السلام رسیدم و حضرت به من دستور دادند که طلبه شوم در حوزه آیت الله صدر. توجه داشته باشید که تمامی برادر و خواهر و قبیله و عشیره او تماماً با او مخالفند و از او تبری می جویند و ضد او هستند به جز زن و بچه اش . او ازدواج کرده است و صاحب سه فرزند هم هست که فرزندانش از پیروان خود او هستند . از او تا به حال 47 کتاب منتشر شده است که مهم ترین آنها این سه کتاب است که حاوی دعاوی و تعالیم اصلی اوست . یکی کتاب المتشابهات ، دوم کتاب الجواب المنیر ، سوم کتاب بیان الحق و السداد است . طرفداران او سایت ها و کانال های گوناگون و حضور بسیار فعالی در شبکه های مجازی دارند و بسیاری از افرادی را که گمراه می کنند از طریق همین شبکه های مجازی است . این گروه مستظهر به سفارت امارات است و دولت امارات پشت پرده این داستان است و پول های فراوان به اینها می دهد واسلحه و امکانات و تبلیغات و هر چه که دارند از آن دولت است . یعنی در تقسیم بندی های جهانی که ایجاد کرده اند و برای ایجاد تشتت در فرهنگ شیعی این سهم دولت امارات است که این پروژه را با قدرت دنبال می کند . بنابراین اگر بابی گری را در ایران دولت روس تزار ایجاد کرد ، یمانی گری را در جهان تشیع دولت امارات ایجاد کرده است .  آغاز انحراف او از آشنایی و همکاری با حیدر مشطط است . اینها با همدیگر هم حجره بودند در درس سید محمد صادق صدر طلبه بودند و به تدریج حیدر مشطط ادعا کرد که من یمانی و از اصحاب صاحب الزمانم . یمانی از یمن ظهور می کند و چطور این بار از بصره آمده است ! شیخ احمد بصری که رفیق حیدر مشطط بود به شدت از این ادعا دفاع کرد و مردم را به بیعت با حیدر مشطط دعوت می کرد . مکانی نیز در سهله نجف گرفتند به عنوان دفتر و ستاد خود و تبلیغات خود را از آنجا آغاز کردند و مبلغین بسیاری را از آنجا اعزام کردند به شهر ها و کشورهای مختلف حتی به ایران و ادعاهای حیدر مشطط به ایران رسید و در قم یک راهپیمایی راه انداختند از قم به طرف جمکران به نحو گروهی و در راه مردم را دعوت به ایمان به یمانی می کردند که حضرت بقیة الله ایشان را فرستاده است در جهت ایجاد کردن زمینه ظهور . نیروهای انتظامی جلوی این گروه را گرفتند و آنها را در وسط راه متفرق کردند و خود حیدر مشطط را از ایران اخراج کردند در سال 2004 ، در آن زمان او در ایران بود . این همکاری بین حیدر مشطط و احمد بصری دیری نپائید و پس از دو سال بین مرید و مراد اختلاف افتاد و لذا احمد بصری که تا کنون مردم را به ادعای حیدر مشتت دعوت می کرد و او را یمانی می دانست او را انکار کرد و حتی او را لعنت کرد و از سال 2005 یمانی گری را به خود نسبت داد . پس از 2003 تا 2005 حیدر مشطط یمانی بود و از 2005 به بعد خودش را یمانی معرفی کرد و گفت امام زمان علیه السلام مرا فرستاده است در جهت دعوت مردم به سوی خودش و فراهم کردن زمینه ظهور و از فرصت طلایی بی نظمی بعد از صدام هم حداکثر استفاده را کرد و تشکیلات خود را در نجف ، کربلا، ناصریه و بصره به راه انداخت و حتی یک گروه نظامی و گروه تسهیلاتی راه انداخت و برای آن فرمانده سپاه مشخص کرد و مقدار زیادی اسلحه جمع کرد و نیروهای متعدد برای خود معین کرد و در این کار رقیب حیدر مشطط شد . او حیدر مشتت را سامری عصر ظهور معرفی کرد و او را مرتد و خائن و کافر معرفی کرد . میان حیدر و احمد مباهله ای در حرم حضرت ابالفضل علیه السلام در گرفت و در اینجا حیدر مشطط دستگیر شد و بعد از آزادی به نحو مشکوکی در مسیر نجف به بغداد ترور شد و مرد که پیروان حیدر مشتت گروه احمد بصری را عامل این کار معرفی می کنند و در حقیقت رقیب را از میدان به در کرد . در محرم 1429 که می شود 2008 میلادی و 1386 شمسی احمد بصری دستور داد نیروهای نظامی او حرکت مسلحانه ای را در بصره و ناصریه آغاز کردند و قصد آنها از این حرکت این بود که بیایند چند تا از این شهر ها را بگیرند و مراجع تقلید نجف را بکشند( آقای سیستانی، فیاض و…) این حرکت مسلحانه خیلی بالا گرفت و دولت و ارتش عراق وارد معرکه شدند و طی آن صد و پنجاه نفر در این درگیری کشته وزخمی شدند در بصره و ناصریه و می گویند احمد بصری در این ماجرا به کشور امارات فرار کرد.  زیرا بعد از این ماجرا احمد بصری در هیچ جا دیده نشد ، نه سخنرانی زنده ونه حضور فیزیکی و … و بعد از آن تنها از او پیام اینترنتی می گذارند لذا به احتمال قریب به یقین در این داستان او خودش کشته شده اما پیروانش می گویند به امارات فرار کرده است و الان ساکن آنجا است . در این حمله برخی از مسئولین بلند پایه سازمان او من جمله سعدی حمد نعیم قطرانی که مدیر امنیت سازمان او بود دستگیر شد و او را در تلویزیون عراق آوردند و در آنجا اعترافات عجیبی کرد که چه پول های هنگفتی از سفارت امارات دریافت کرده است و این اسلحه ها را از کجا آورده اند و… و این اعترافات خیلی تکان دهنده است و نوار مصاحبه او موجود است . چیزی که برای ما اهمیت دارد این است که شیخ احمد بصری بعد از 1386 یعنی 2008 میلادی و محرم 1429 قمری که قیام پیروانش در بصره و ناصریه بود در هیچ مجمعی دیده نشده جز حضور اینترنتی و مجازی به صورت پیام کتبی .

نکته بعد اینکه سازمان شیخ احمد بصری را که تعبیر به گروه یمانی می کنند ، به مهدیون هم تعبیر می کنند ، بعد از واقعه محرم 1429 که نقطه عطفی در تاریخ آنها است گروه مهدیون دچار اختلاف و دو دستگی شد و به دو فرقه تقسیم شدند . اکثریت آنها عنوان مکتب نجف را به خود اختصاص دادند و یا گاهی به آنها انصار مکتب گویند . آنها شیخ احمد بصری را زنده می دانند و می گویند او به هدف آماده سازی قیام امام زمان علیه السلام از طریق پالتاک و و فیسبوک با مردم جهان در ارتباط است . به این جهت به او امام فیسبوکی یا پالتاکی هم می گویند . می گویند بعد از آن ایشان ظاهر نشده و می خواهد از طریق فیسبوک و پالتاک دنیا را آماده  قیام امام زمان علیه السلام کند . لجنه مدیریت این گروه کسانی هستند چون شیخ ناظم عُقیلی که کتب متعدد دارد، شیخ توفیق مغربی، سید واثق حسینی، عبد الرحیم ابومعاذ، علاء سالم، سید حسن حمامی، که اینها همه اهل قلم اند و روحانی اند و کسانی هستند که در قیام شیخ احمد بصری امور مکتب نجف یا انصار مکتب را مدیریت می کنند . فرقه دوم تحت عنوان رایات سود هستند( پرچم های سیاه) که از آنها تعبیر به انصار پرچم هم می کنند . اینها مدعی غیبت شیخ احمد بصری هستند و می گویند که ما دوازده تن از بزرگان این گروه را به ملاقات امام مهدی علیه السلام بردیم و حضرت از خیانت مکتب نجف خیلی دل آزرده بودند و حضرت انگیزه مکتب نجف را مقاصد مالی می دانستند . آنها معتقدند اطلاعیه هایی که از احمد بصری در فضای مجازی منتشر می شود تماماً به قلم واثق حسینی و توفیق مغربی است. به اعتقاد گروه رایات سود در غیاب شیخ احمد بصری و در ایام غیبت او عبد الله هاشم جانشین او است . شیخ علی غریفی شخصیت علمی دیگر مکتب دوم است . اکثر مهدیون ایران از گروه مکتب نجف اند که اینها در حوزه نجف بیش از دویست روحانی دارند. در ایران در منطقه شرق خراسان ، خوزستان و قم خیلی وسیع کار می کنند و حضور جدی دارند. در فعالیت هایشان توانسته اند برخی علما را گمراه کنند و سازمان های امنیتی ایران هرچه مسئولین آنها را دستگیر می کنند خیلی در کنترل و تخفیف فعالیت های این ها ایجاد نکرده است . اینها در کشور های دیگر نظیر مالزی، آلمان ، افغانستان، پاکستان به شدت کار می کنند لذا باید حضورشان را جدی گرفت و قبل از وسعت بیشترشان باید به مقابله با آنها پرداخت . احمد بصری از نظر گرایش فکری اخباری مسلک است و تمامی روایات را صحیح می داند و با اجتهاد و تقلید و علم اصول مخالف است . فقهای شیعه را مهدور الدم می داند و دستور به قتل و کشتن همه آنها می دهد . آنها به شدت به استخاره معتقدند . به افرادی که تحت تبلیغ قرار می گیرند می گویند استخاره کن اگر خوب آمد به آئین ما در بیا . به شدت به رویا معتقدند و اکثرشان می گویند خواب دیدیم و در خواب به ما دستور دادند که به این آئین در بیائیم ، لذا بساط رویا و استخاره در کارشان بسیار فراهم است