از زمان حاضر به سمت گذشته که حرکت کنیم، با رسیدن به واقعهی غدیر خم، به جرات میتوان گفت تمامی اختلافات موجود در جامعهی اسلامی از بین رفته و آن چه باقی میماند وحدت امت اسلامی خواهد بود. تمامی اختلافات موجود در جامعهی اسلامی با رسیدن به محورِ وحدت بخشی به نام وجود مقدس امیرالمومنین (علیه السلام) و واقعهی غدیر خم رخت برمیبندد. شاید به همین جهت است که مقام معظم رهبری پنچ مرتبه در یک سخنرانی به مناسبت غدیر خم در سال 1388 شمسی تاکید میفرمایند کتاب «الغدیر» علامهی امینی کتاب وحدتبخش است.[1]
زیرا اختلافات موجود، نتیجهی عمل نکردن به کلام الله مجید و فرمایشات پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا[2] و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد.
آن حبل الهی و ریسمان خداوندی که همه باید به آن چنگ بزنیم و دچار اختلاف نشویم چیست؟ آیا این ریسمان الهی هم اکنون نیز وجود دارد؟ اگر کسی اعتقاد داشته باشد امروز این حبل الهی وجود ندارد، در واقع منکر قرآن کریم شده و این آیه و آیات دیگری که در این موضوع نازل گردیده را انکار کرده است! بیشک چنین فردی را نمیتوان مسلمان دانست!
آری، آیات قرآن کریم، جاری است و این حبل الهی نیز هم اکنون در میان ماست! پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایات زیادی تکلیف همه مسلمانان تا روز قیامت را مشخص فرموده و این ریسمان الهی را معین فرمودهاند. به عنوان مثال با مراجعه به حدیث «ثقلین» و حدیث «امان» و حدیث «سفینه» که نه تنها در منابع شیعی بلکه در منابع معتبر اهل تسنن نیز آمده پی به مصداق صراط مستقیم و حبل اللَّه واقعی خواهیم برد.[3]
در منابع اهل تسنن مثل سنن ترمذی، رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیث ثقلین میفرماید: «انّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی ابداً»؛[4] «همانا در میان شما دو شیی ء گرانبها میگذارم؛ یکی کتاب خدا و دیگری عترتم، که اگر به آن دو تمسک کنید هرگز بعد از من گمراه نمیشوید». حاکم نیشابوری نیز در مستدرک خود از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند حضرت در حدیثی به نام امان فرمودند: «النجوم امان لأهل السماء و اهل بیتی امان لأمتی من الاختلاف فاذا خالفتها قبیله من العرب اختلفوا فصاروا حزب ابلیس»؛[5] «ستارگان مأمن برای اهل آسماناند و اهل بیتم نیز مأمن برای امّتم از اختلاف؛ هرگاه با آنان گروهی از عرب مخالفت نمایند بینشان اختلاف افتاده و جزء حزب شیطان میشوند». بر اساس حدیث سفینه که حاکم نیشابوری نیز آن را نقل کرده، پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «مثل اهل بیتی کسفینه نوح من رکبها نجی و من تخلّف عنها هلک»؛[6] «مثل اهل بیتم همانند کشتی نوح است؛ که هرکس بر آن سوار شود نجات یافته و هرکس از آن تخلّف کند هلاک شود».
در منابع شیعی نیز همین سه روایت با مضامین مشابه آمده است. همان گونه که ملاحظه میگردد تکلیف امت اسلامی در همین سه روایت که مورد قبول تمامی مسلمانان است و به خصوص در حدیث بسیار مشهور و متواتر ثقلین به روشنی مشخص شده است؛ چنگ زدن و تمسک جستن به قرآن و عترت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا روز قیامت! همان عترتی که هیچ گاه از قرآن جدا نمیشود! علّامه بزرگوار معاصر، نجمالدين عسكري در كتابي كه درباره حديث ثقلين نوشته، بيش از 150 روايت را از طريق دانشمندان عامّه (اهل تسنن) از پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با ذكر اسناد آنها نقل كرده است.[7] این کلام نورانی در مواضع مختلف و با عبارتهای مشابهی بیان گردیده است: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَبَداً وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّی يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ[8] همانا من دو شیء گرانبها را در میان شما باقی میگذارم؛ یکی کتاب خدا و دیگری عترتم اهل بیتم. مادامی که به این دو تمسک بجویید هرگز بعد از من گمراه نمیشوید و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا بر من بر سر حوض وارد شوند. این که فرمودهاند این دو هیچ گاه از هم جدا نمیشوند، نکتهی بسیار مهمی است: لَنْ يَفْتَرِقَا! یعنی همیشه در کنار کتاب خدا، اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز وجود دارند. این جدا ناپذیری قرآن و عترت، نتایج بسیاری در پی دارد که از آن جمله میتوان به عصمت اهل بیت (علیهم السلام)، عالم بودن به تمام علوم قرآن، لزوم مراجعهی امت به ایشان و … اشاره نمود در بخشهایی که در ادامه آمده، به این موضوع پرداخته میشود.
اما در منابع شیعی، این حبل الهی با عبارتهای صریحتر و روشنتری نیز تبیین گردیده است. به عنوان مثال در حدیثی بسیار زیبا که تنها گزیدهای آن تقدیم حضور میگردد، جابر بن عبدالله انصاری میگوید: وَفَدَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) أَهْلُ الْيَمَنِ … فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ وَصِيُّكَ؟ فَقَالَ هُوَ الَّذِي أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِالاعْتِصَامِ بِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا[9] فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْ لَنَا مَا هَذَا الْحَبْلُ؟ فَقَالَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ- إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ[10] فَالْحَبْلُ مِنَ اللَّهِ كِتَابُهُ وَ الْحَبْلُ مِنَ النَّاسِ وَصِيِّي …[11] هيئتى از يمن به خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند … عرض كردند يا رسول اللَّه وصىّ شما كيست؟ فرمود همان كسى كه خداوند به شما دستور داده است كه دست از او بر مداريد و فرموده است (عزّ و جلّ) وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا (همگى به ريسمان خدا چنگ بزنيد و پراكنده نشويد). عرض كردند: يا رسول اللَّه براى ما بيان فرمائيد كه اين ريسمان چيست؟ فرمود همانست كه خدا فرموده إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ (مگر به ريسمانى از خدا و ريسمانى از مردم) ريسمانى كه از طرف خداست كتاب اوست و ريسمانى كه از مردم است وصىّ من است.[12]
بنابراین به فرمودهی رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، این ریسمان الهی، یکی کتاب خداوند متعال است و دیگری، وصی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)! در این میان، تکلیف قرآن کریم که مشخص است. اما آن ریسمان و حبل دیگر یعنی اوصیای راستین پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که خداوند متعال امر فرموده به آن چنگ بزنیم را بایستی به معرفی قرآن کریم و فرمایشات معصومین (علیهم السلام) بشناسیم. در بخشهای آتی به لطف خداوند متعال و بر اساس فرمایش پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر، با معرفی قرآن، این اوصیاء (علیهم السلام) را خواهیم شناخت. اما در فرمایشات فراوانی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) بر همین نکته تصریح فرمودهاند اوصیاء و جانشینان دوازدهگانهی ایشان (علیهم السلام)، همان حبل الهی تا روز قیامت هستند. از باب تبرک، تنها مهمان چند نمونه از صدها کلام نورانی معصومین (علیهم السلام) در این موضوع میشویم تا حبل الهی را بیش از پیش بشناسیم.
به عنوان مثال امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیهی «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً» میفرمایند: نَحْنُ الْحَبْلُ.[13] ما حبل و ریسمان پیوسته به خداییم.
یا این که روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) نظر فرموده و مصادیق این حبل الهی را مشخص فرمودند. در حالى كه امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) با هم پيش مىآمدند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: به خدا قسم، اينان دو آقاى جوانان اهل بهشتند و پدرشان از ايشان بهتر است. بهترين مردم نزد من و محبوبترين آنان در قلب من و محترمترين ايشان در پيشگاه من پدر شما و سپس مادرتان است. احدى نزد خداوند افضل از من و برادرم و وزيرم و جانشينم در امّتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من على بن ابى طالب نيست.
بدانيد كه برادرم و دوستم و وزيرم و انتخاب شدهام و خليفه بعد از خودم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من على بن ابى طالب است. وقتى او از دنيا رفت پسرم حسن بعد از اوست. وقتى او از دنيا رفت پسرم حسين بعد از اوست. سپس امامان نهگانه از نسل حسين خواهند بود.
آنان هدايتكنندگان هدايت شدهاند. آنان با حقّ و حقّ با آنان است. تا روز قيامت ايشان از حق جدا نمىشوند و حق از ايشان جدا نمىشود. آنان مايه قوام زمين هستند كه به خاطر آنان آرام گرفته است. آنان ريسمان محكم خداوند و دستاويز مستحكم خدايند كه پاره شدن ندارد. آنان حجّتهاى الهى در زمين و شاهدان او بر مردم و خزانهداران علمش و معادن حكمت اويند.
آنان به منزله كشتى نوحاند كه هر كس بر آن سوار شد نجات يافت و هر كس آن را رها كرد غرق شد. آنان به منزله «باب حطّه» در بنى اسرائيلند كه هر كس از آن داخل شد مؤمن و هر كس از آن خارج شد كافر بود. خداوند در قرآن اطاعت ايشان را واجب كرده و در آن دستور ولايت آنان را داده است. هر كس آنان را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده و هر كس از آنان سرپيچى كند از خدا سرپيچى كرده است.[14]
نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْهِمَا يَوْماً [وَ] قَدْ أَقْبَلَا فَقَالَ هَذَانِ وَ اللَّهِ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا إِنَّ خَيْرَ النَّاسِ عِنْدِي وَ أَحَبَّهُمْ إِلَيَّ وَ أَكْرَمَهُمْ عَلَيَّ أَبُوكُمَا ثُمَّ أُمُّكُمَا [وَ لَيْسَ عِنْدَ اللَّهِ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنِّي وَ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي- عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ] أَلَا إِنَّ أَخِي وَ خَلِيلِي وَ وَزِيرِي وَ صَفِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي وَ وَلِيَّ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ بَعْدِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَإِذَا هَلَكَ فَابْنِيَ الْحَسَنُ مِنْ بَعْدِهِ فَإِذَا هَلَكَ فَابْنِيَ الْحُسَيْنُ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ الْأَئِمَّةُ [التِّسْعَةُ] مِنْ عَقِبِ الْحُسَيْنِ [هُمُ] الْهُدَاةُ الْمُهْتَدُونَ هُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ هُمْ زِرُّ الْأَرْضِ الَّذِينَ تَسْكُنُ إِلَيْهِمُ الْأَرْضُ وَ هُمْ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ هُمْ عُرْوَةُ اللَّهِ الْوُثْقَى الَّتِي لَا انْفِصامَ لَها وَ هُمْ حُجَجُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ شُهَدَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِهِ وَ مَعَادِنُ حِكْمَتِهِ وَ هُمْ بِمَنْزِلَةِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَرَكَهَا غَرِقَ وَ هُمْ بِمَنْزِلَةِ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِراً فَرَضَ اللَّهُ فِي الْكِتَابِ طَاعَتَهُمْ وَ أَمَرَ فِيهِ بِوَلَايَتِهِمْ مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ[15]
در روایت دیگری به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میگویند هر پیامبری، وصی و دو سبط دارد. وصی و دو سبط شما چه کسانی هستند؟ حضرت قسم یاد میفرمایند: فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَأَنَا خَيْرُ النَّبِيِّينَ وَ وَصِيِّي خَيْرُ الْوَصِيِّينَ وَ إِنَّ سِبْطَيَّ خَيْرُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ قَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم) سِبْطِي خَيْرُ الْأَسْبَاطِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّ الْأَسْبَاطَ كَانُوا مِنْ وُلْدِ يَعْقُوبَ وَ كَانُوا اثْنَيْ عَشَرَ رَجُلًا وَ إِنَّ الْأَئِمَّةَ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي- عَلِيٌّ أَوَّلُهُمْ وَ أَوْسَطُهُمْ مُحَمَّدٌ وَ آخِرُهُمْ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يُصَلِّي عِيسَى خَلْفَهُ أَلَا إِنَّ مَنْ تَمَسَّكَ بِهِمْ بَعْدِي فَقَدْ تَمَسَّكَ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ مَنْ تَخَلَّى مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلَّى مِنْ حَبْلِ اللَّهِ.[16] قسم به آن كسى كه جانم به دست اوست من بهترين پيغمبرانم و وصيّم بهترين اوصيا، و دو سبطم بهترين سبطهايند. سپس فرمودند: حسن و حسين دو سبط اين امّتند و اسباط از فرزندان حضرت يعقوب دوازده نفر بودند، و امامان پس از من دوازده نفر از اهل بيت منند، اوّلى آنها على و وسطى ايشان محمد و آخرينشان محمد است، و او مهدى اين امّت است آن كسى كه عيسى بن مريم پشت سرش نماز گزارد، هان كه هر كس بعد از من به ايشان چنگ زند به ريسمان خدا چنگ زده، و هر كه ايشان را واگذارد خدا را واگذارده است.
[1] https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=43278
[2] (3) آلعمران : 103
[3] غدیر محور وحدت اسلامی، صفحهی 13
[4] سنن ترمذی، ج 5، ص 621 (به نقل از غدیر محور وحدت اسلامی، صفحهی 13)
[5] مستدرک حاکم، ج 3، ص 149 (به نقل از غدیر محور وحدت اسلامی، صفحهی 13)
[6] مستدرک حاکم، ج 2، ص 343 (به نقل از غدیر محور وحدت اسلامی، صفحهی 13)
[7] اثبات ولایت، صفحهی 16
[8] المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، صفحهی 559
[9] (3) آلعمران : 103
[10] (3) آلعمران : 112
[11] الغيبة للنعماني، النص، ص: 439
[12] الغيبة للنعماني / ترجمه فهرى، متن، ص: 29
[13] الأمالي (للطوسي) / النص / 272 / [10] المجلس العاشر
[14] أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 400
[15] كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 734
[16] بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج36، ص: 312