علائم ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف ) | یمانی پدیا | دانشنامه مجازی مدعیان مهدویت
علائم ظهور

علائم ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف )

بررسی علائم ظهور حضرت صاحب الزمان

بسمه‌تعالی

علائم ظهور

1- آن چه پیش رو دارید…

مدعیان دروغینی که با عنوان‌های مختلفی سعی در تصاحب مناصبی همچون مهدویت و قائمیت دارند، برای طرح ادعای خود مجبورند از مرزها و خطوط پر رنگ اعتقادی متعددی عبور نمایند. دروغ و راست را به هم بیامیزند تا هر طور شده از دیوارهای بلند و مرزهای مستحکم اعتقادی عبور نمایند. حال آن که اگر اندکی توجه به این مرزبندی‌های منظم و مستحکم در منظومه‌ی اعتقادات دینی داشته باشیم، بی‌شک مدعیان دروغین پشت اولین خاکریز متوقف شده و زمین‌گیر می‌شوند. توجه به این مرزها به لطف امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌تواند باعث کور شدن چشم طمع راهزنان هدایت و ایجاد واکسیناسیون در مقابل مدعیان دروغین مهدویت گردد.

به بیان روشن‌تر، مدعیان دروغین که سعی دارند خود را مهدی موعود یا منجی بشریت و … معرفی کنند، قبل از این که به آیات و روایات استناد نمایند (البته به صورت گزینشی، تقطیع شده، غیر علمی و همراه با ترجمه نادرست و مغالطه)، برای این که مخاطب را با خود همراه نمایند، معمولا دست به دامن علائم ظهور می‌شوند. با استناد به برخی علائم ظهور و تطبیق آن‌ها با حوادث موجود در جهان، ادعا می‌کنند ظهور محقق شده و تو باید امام یا سفیر و فرستاده امام را بشناسی! اگر مخاطب، شناخت درستی از جایگاه علائم ظهور در منظومه‌ی عقاید خود نداشته باشد، ممکن است با او همراهی کند (عبور از اولین مرز اعتقادی). وقتی مخاطب با مبلغین فرقه‌های ضاله در این قسمت همراه شد و پذیرفت ظهور محقق شده، در گام دوم معمولا ادعایی به این صورت مطرح می‌نمایند که فلانی از جانب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده و سفیر اوست و در حال آماده‌سازی مقدمات ظهور و قیام است و داستان‌هایی شبیه به این… (عبور از دومین مرز اعتقادی)

حال آن که اگر مخاطب اطلاع درستی از جایگاه علائم ظهور و مباحثی همچون ادعای مشاهده حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشد، هیچ گاه به دنبال این مدعیان دروغین به راه نخواهد افتاد و گرفتار نمی‌شود.

بنابراین از جمله‌ی اولین مرزهای اعتقادی که می‌تواند نقش سد مستحکمی در مقابل مدعیان دروغین داشته باشد، مباحثی است همچون جایگاه علائم ظهور در مباحث اعتقادی و یا مسدود بودن باب سفارت و ادعای مشاهده. زیرا مدعیان دروغین معمولاً هیچ گاه در ابتدا راه و یا در ابتدای تبلیغ، آخر کار را به مخاطب نشان نمی‌دهند. به عنوان مثال اگر از ابتدا و بدون هیچ مقدمه‌ای به مخاطب بگویند که امام سیزدهم آمده و موعود الهی و قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، همین امام سیزدهم است و تعداد ائمه نیز 24 است نه 12 تا و ادعاهایی از این دست، بلافاصله با واکنش مخاطب مواجه شده و احتمال جذب نیز تقریبا به صفر می‌رسد. لذا مراحل تبلیغ را گام به گام پیش می‌روند؛ معمولا در ابتدای راه، خود را فقط سفیر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی می‌نمایند. و خلاصه پس از جذب مخاطب و ایمان آوردن شخص به این مدعی دروغین و ایجاد علاقه و وابستگی به تشکیلات فرقه، سایر ادعاها نیز مطرح می‌گردد. حال آن که کافیست مخاطب اندکی به این مرزها توجه داشته باشد که به فرموده امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تا پیش از خروج سفیانی و صیحه، هر کسی ادعای مشاهده کند، دروغگویی افترازننده است. لذا تا آن زمان احدی نمی‌تواند خود را نایب خاص یا سفیر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قلمداد نماید، ادعا کند از طرف حضرت آمده، سفیر حضرت است، مردم باید از او اطاعت کنند و …

همان گونه که پیش از این نیز اشاره گردید، موضوع دیگری که معمولاً بسیار مورد توجه مدعیان دروغین قرار می‌گیرد، بحث علائم ظهور است. مدعیان دروغین برای این که مردم را مرید و مطیع خود کنند، باید ثابت کنند حجت خدا و امام الهی هستند. برای اثبات این مطلب نیز بر روی علائم ظهور تکیه و تاکید می‌کنند. یعنی ابتدا فهرستی از علائم ظهور را به مخاطب خود ارائه می‌نمایند. سپس ادعا می‌کنند این علائم محقق شده‌اند. وقتی این ذهنیت را در مخاطب خود به وجود آوردند که ظهور محقق شده، نوبت به اجرای پرده‌ی دیگری از نمایش می‌گردد؛ در این پرده ادعا می‌کنند حال که ظهور محقق شده، بایستی امام و یا سفیر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسی.

اگر توانستند مخاطب را تا این قسمت از نمایش خود همراه نمایند، سوال بعد این است که چطور سفیر حضرت یا خود امام را بشناسم؟ اینجاست که معمولاً معیارهایی برای شناخت امام و حجت خدا معرفی می‌کنند که نه عقل و نه نقل آن‌ها را نمی‌پسندند.

به عنوان مثال پیروان فرقه‌ی بابیه و در رأس آن علی محمد شیرازی به سراغ خواب و سرعت تند نویسی و معیارهایی از این دست رفتند. بهائیان معیاری دیگری به نام دلیل تقریر را ارائه نمودند که در مورد هیچ پیامبری این معیار صدق نمی‌کند. پیروان احمد اسماعیل بصری نیز اگر چه ادعا می‌کنند سلاح و وصیت و پرچم تنها راهی است که حجت‌های الهی به این وسیله شناخته می‌شوند، ولی هیچ یک از این ودایع را نداشته و همه را تحریف می‌نمایند و در نهایت چیزی بیش از استخاره و خواب برای ارائه ندارند.

حال آن که به صریح آیات قرآن کریم، سخنان معصومین (علیهم السلام) و گواهی عقل، ده‌ها راه و ویژگی و نشانه‌ی غیرقابل تردید در شناخت حجت‌های الهی وجود دارد که هیچ مدعی دروغینی نمی‌تواند حتی یک نمونه از آن‌ها را ارائه نماید (نظیر علم الهی، قدرت الهی (مثل زنده کردن مردگان و تمامی معجزاتی که انبیاء گذشته ارائه فرمودند، یا توانایی سخن گفتن با تمام انسان‌ها و …). راه‌های شناخت امام (علیه السلام) موضوع نوشتار حاضر نیست. ولی جهت آشنایی با این موضوع، کافیست فقط عنوان و سرفصل‌های کتاب‌های امامت شیعی مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال مباحث امامت در کتاب شریف اصول کافی در بخشی با عنوان كِتَابُ الْحُجَّةِ آمده است. اگر کسی فقط یک مرتبه سرفصل‌های كِتَابُ الْحُجَّةِ را دیده باشد، بعید به نظر می‌رسد زیر بار مدعیان دروغین برود و مبلغین فرقه‌های ضاله به لطف خداوند متعال نخواهند توانست هر بی‌سر و پایی را به عنوان امام به خورد چنین شخصی بدهند. یا سرفصل‌های مجلداتی از کتاب شریف بحار الانوار که به موضوعات امامت ائمه (علیهم السلام) پرداخته شده می‌تواند مصونیت آفرین باشد. یا سرفصل‌های کتاب‌هایی نظیر إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات‏ با این هدف که نشان دهد برای هر امامی چقدر نص و چه میزان معجزه به دست ما رسیده است. و موعود راستین و قائم حقیقی آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسی است که تمام این معجزات را در اختیار دارد! آری، تمامی معجزات انبیاء و اوصیای پیشین نزد موعود راستین الهی موجود است. بگذریم…

اما به موضوع نوشتار حاضر برمی‌گردیم که اگر محبین اهل بیت (علیهم السلام) مختصر آشنایی با جایگاه علائم ظهور و موضوع ادعای مشاهده داشته باشند، ادعای مدعیان دروغین در همان ابتدا با شکست مواجه می‌شود. یعنی نمی‌توانند مخاطب را با خود به راه بیاندازند و هر راهی که می‌خواهند ببرند. به لطف بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این نوشتار در پی آن است اندکی پیرامون نقش و جایگاه این دو مرز اعتقادی یعنی علائم ظهور و انسداد باب سفارت گفتگو نماید.

2- علائم ظهور

2- 1- جایگاه علائم ظهور در تبلیغات فرقه‌های ضاله

نمی‌دانم آیا شما هم تا کنون مورد تبلیغ فرقه‌های ضاله قرار گرفته‌اید یا خیر؟! چند ویژگی مشترک تقریبا در تمامی این تبلیغات وجود دارد. اولین و شاید مهم‌ترین ویژگی که در این تبلیغات وجود دارد، عبارت است از طرح تدریجی، مرحله به مرحله و گام به گام ادعاهاست. به عنوان مثال وقتی مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری به سراغ شما می‌آیند، معمولا از این عبارات استفاده می‌کنند: سفیر و فرستاده امام مهدی (علیه السلام)، یمانی موعود، احمدالحسن، منجی موعود، زمینه‌ساز ظهور و … ظهور کرد! اگر مورد تبلیغ پیروان منصور هاشمی قرار گرفته باشید، با ادبیاتی مشابه ادعا می‌کنند علت غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، فقط و فقط خوف و ترس است و لذا بایستی زمینه‌سازی ظهور انجام دهیم و امنیت جان حضرت را تامین کنیم و خلاصه آن خراسانی و پرچم‌های سیاه هم اکنون آمده است!!!

گویا تا قبل از تولد جناب احمد اسماعیل بصری یا جناب منصور هاشمی، اساسا امکان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وجود نداشته است!!! گویا تاریخ بشریت از آغاز تا کنون منتظر تولد احمد اسماعیل بصری و یا منصور هاشمی و … بوده است! و ای مردم! به پا خیزید که بالاخره این افراد متولد شده‌اند و پرچم‌های خود را بر افراشته‌اند و …

یعنی پناه بر خدا تا قبل از ادعای این مدعیان، مردم به اشتباه منتظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده‌اند! یعنی اصلا امکان ظهور وجود نداشته!!! بایستی منتظر قیام این زمینه‌سازان می‌بودند نه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)! باید برای آمدن این‌ها از خدا درخواست می‌کردند نه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)!!! پناه بر خدا از چنین انحرافات روشن و آشکاری! اگر ظهور حضرت بقیة الله الاعظیم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وابسته به آمدن این زمینه‌سازان بود، بی‌شک شیعه می‌بایست منتظر تولد و آمدن مدعیان این جایگاه می‌بود نه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)! و برای تولد این دو یعنی مدعی دروغین یمانیت و مدعی دروغین خراسانی دعا می‌کردند.

حال آن که ما منتظرِ خود صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم نه هیچ علامت ظهوری و نه هیچ شخص زمینه‌ساز برای ظهور! در ادامه بیشتر در این خصوص گفتگو می‌شود که آن چه در باور شیعه اصالت دارد، در درجه‌ی اول عبارت است از شناخت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف). پس از آن توجه به تکالیفی که در قبال امام زمان‌مان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داریم. هر آن چه که ائمه (علیهم السلام) به عنوان تکالیف عصر غیبت مشخص فرموده باشند، بی‌شک وظیفه‌ی شیعه در دوران غیبت است.

شاید بتوان گفت خط فکری عموم فرقه‌های انحرافی از همین نقطه از باور اصیل مهدویت جدا می‌شود؛ در باور شیعه، ابتدا معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مطرح شده و سپس به وظایفی که در قبال امام خود داریم پرداخته می‌شود. اما در خصوص ادعاهای مدعیان دروغین، اگر اندکی دقت شود، به هیچ وجه به معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توصیه نمی‌کنند و مردم را به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و وظایفی که نسبت به حضرت دارند دعوت نمی‌نمایند. در واقع در تبلیغات مدعیان دروغین مهدویت، محور مباحث، معرفت به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مباحثی نظیر وظایف شیعه، پاسخ به شبهات و تقویت پایه‌های ایمان و مواردی از این دست نیست.

بلکه به عکس، از میان مباحث مهدویت، به عوض طرح مباحث معرفت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و دعوت و آشنایی با حضرت، مباحث علائم ظهور و زمینه‌سازی ظهور مطرح می‌گردد. در نهایت نیز مردم را به خودشان دعوت می‌کنند و اطاعت خود را بر مخاطب واجب معرفی می‌نمایند. یعنی نه تنها هیچ کاری به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ندارند بلکه پس از چندی به انکار فضائل و مقاماتی می‌پردازند که خداوند متعال به اهل بیت (علیهم السلام) عنایت فرموده و حتی وارد فاز دشمنی با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌شود.

چرا این گونه می‌شوند؟ زیرا مدعیان دروغین قصد دارند در نهایت جایگاه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را غصب نمایند و حضرت را کنار بزنند و تا زمانی که فرزند بلافصل امام حسن عسکری (علیه السلام) به عنوان امام زمان و پشت و پناه و پدر مهربان شیعیان مطرح باشد، مجالی برای جولان مدعیان دروغین نمی‌ماند. از سوی دیگر اگر مقامات و شئون امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بپذیرند و به آن‌ها اعتراف نمایند، دیگر نمی‌توانند این جایگاه را ادعا نمایند. چرا که نه علم امام را دارند، نه قدرت امام را دارند و … بنابراین اگر چه در ابتدا و در ظاهر مردم را به اسم امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جذب می‌نمایند ولی در واقع دشمن حضرت هستند.

به عنوان مثال با شکل‌گیری جریان شیخیه، رئیس این فرقه به عنوان واسط مردم و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مطرح گشت. پس از آن در نسخه‌ی جهش یافته‌ی این تفکر یعنی فرقه بابیت، علی محمد باب در ابتدا ادعای باب و واسطه‌ی امام زمان بودن داشت که البته پس از چندی ادعای قائمیت و حتی خدایی نیز نمود. در نسخه‌ی بعدی خود یعنی بهائیت، این جریان فکری تبدیل به دشمن مستقیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شد و وظیفه‌ی هر بهائی را از بین بردن نام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی می‌نماید!

بر همین اساس، این مدعیان در ابتدا خود را فقط در حد سفیر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یا زمینه‌ساز ظهور یا یکی از علائم ظهور مثل یمانی یا رایات سود (پرچم‌های سیاه) معرفی می‌نمایند. اگر چه دروغ‌های بزرگ و آسیب‌های بسیار خطرناکی در همین عبارات وجود دارد (مثل ادعای سفارت و …)، ولی کسی که آشنایی با مفاهیم دقیق عبارات بالا نداشته باشد، چندان متوجه خطرات و انحرافات مهم و بنیادینی که در این ادعاها پنهان شده، نمی‌شود و تبلیغاتی از این دست می‌تواند برای او بسیار جذاب باشد. زیرا از ظلم و فشارهای زمانه به تنگنا رسیده و به دنبال پناهی برای پناه بردن می‌گردد. لذا دچار تسامح گردیده و علاوه بر این ممکن است به خاطر حس کنجکاوی هم که شده، وارد زمینِ بازیِ ناجوانمردانه‌ی مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری یا دیگر مدعیان دروغین مثل جریان خراسانی شود. این مبلغین نیز وقتی آغوش باز مخاطب و کم اطلاعی او را می‌بینند، همچون گرگانی بی‌رحم، در کمال ناجوانمردانگی، او را در معرض امواج انواع شبهات، روایات تقطیع شده، ترجمه‌های نادرست، تاویل احادیث و روایات مربوط به کتاب‌های غیرشیعی قرار می‌دهند.

مخاطبی که تا کنون مباحث مهدوی را به درستی فرانگرفته و معرفت لازم به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نداشته، اکنون در مقابل بمباران موضوعاتی آمیخته از غلط و درست در امامت و مهدویت و علائم ظهور قرار گرفته است. مخاطب قصه‌ی ما زیر این بمباران اطلاعات غلط (روایات مربوط به کتاب‌های مخالفین شیعه)، روایات تقطیع شده و ترجمه‌های نادرست، نه فرصت چاره‌اندیشی و مشورت پیدا می‌کند و نه توانایی تحقیق و راستی‌آزمایی دارد. از سوی دیگر چون معرفت و آشنایی با امام زمان خود را نداشته و شناخت درستی از جایگاه امامت ندارد، مباحث مطرح شده از سوی مدعی دروغین را به عنوان گوهرهای ناب معرفت پذیرفته و به این صورت جذب جایگاه علمی فرقه‌ی مذکور می‌گردد.

حال مبلغین کارکشته و کاربلد فرقه‌ها، چنین افرادی که زیر بمباران شبهات، مبهوت و گیج و دچار وادادگی شده‌اند را به راحتی به همان راهی می‌برند که از قبل برای آن‌ها سناریو چیده‌اند. در این سناریو اجازه نمی‌دهند فرد به خودش بیاید! مخاطب قصه‌ی ماه هنوز به این فرقه ایمان نیاورده، از او می‌خواهند که خانواده و اطرافیان خود را تبلیغ کند یا مسئول یک گروه در فضای مجازی شود و پاسخ‌هایی که خودش نیز ممکن است آن‌ها را قبول نداشته باشد یا حتی یک مرتبه نیز نخوانده، آن قدر به این آن ارسال می‌کند که خودش نیز کم کم باورش شود.

اما آن ویژگی مهم در این تبلیغات، آن است که هیچ گاه صداقت ندارند آخر راه را در همین ابتدا به مخاطب نشان دهند. یعنی اگر چه در ابتدا ادعا می‌کنند سفیر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده یا زمینه‌ساز ظهور است، ولی در آخر مشخص می‌شود سفیر و سفارتی در کار نیست! مثلا در مورد فرقه‌ی جناب احمد اسماعیل بصری، او خودش را امامی واجب الاطاعت از جانب خدا می‌داند، امامان و اوصیای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را 24 نفر می‌داند که خودش امام سیزدهم است! قائم آل محمد و قیام کننده، همین جناب احمد اسماعیل بصری است! موعودی که جهان را پر از عدل و داد می‌کند، امام دوازدهم نیست بلکه امام سیزدهم یعنی خودش است! مقامی بالاتر از امیرالمومنین (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) دارد، رجعت را انکار می‌کند، علم و قدرتی که خداوند متعال به امام (علیه السلام) عنایت فرموده را قبول ندارد، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را خارج از زمین و به آسمان رفته قلمداد می‌نماید و …

اما از آن طرف چون ویژگی‌ها و خصوصیات امام (علیه السلام) را ندارد، همانند خلفای غاصب، به تخریب باورهای الهی و آسمانی می‌پردازد تا جایگاه امامت را در سطح یک انسان معمولی مثل خودش تنزل دهد و پایین بیاورد. مثلا چون علم و قدرت الهی ندارد، علم و قدرت الهی که خداوند متعال به ائمه (علیهم السلام) عنایت فرموده را انکار می‌کند و در اثر این انکار، جایگاه امامت الهی در باورهای مخاطب آنان از بین می‌رود! و…

اما سوال این است که چرا این مخاطب با مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری همراهی کرد؟ اولین موضوعی که باعث تحریک مخاطب شد و او را به راه انداخت، چه بود؟ پاسخ بسیار روشن است؛ طرح موضوع جذاب و امید بخشی به نام علائم ظهور.

مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری وقتی ادعا می‌کنند سفیر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کرده، حداقل بایستی پاسخگوی سه موضوع باشند؛

  • به چه دلیل ادعا می‌کنی ظهور واقع شده؟
  • به چه دلیل مدعی یمانیت را حجت خدا و امام سیزدهم می‌دانی؟
  • اگر سفیر امام یا خود امام سیزدهم ظهور کرده، چگونه او را بشناسم؟

و بسیار جالب است که هر سه سوال بالا را با روایات علامت ظهور پاسخ می‌دهند و هیچ کاری به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و معرفت وجود مقدس ایشان و راه‌های شناخت امام (علیه السلام) ندارند؛ برای این که ثابت کنند، ظهور واقع شده، علائم ظهور را مطرح نموده و آنان را بر حوادث و اتفاقات جهان تطبیق می‌دهند. امام بودن یمانی را تنها از یک تک روایت علامت ظهور که راویان آن دشمن اهل بیت (علیهم السلام) و اهل جهنم هستند در می‌آورند (که البته حتی در این روایت هم یمانی به عنوان امام معرفی نشده است.) و راه شناخت امام سیزدهم را نیز از روایت دیگری از علائم ظهور، آن هم به صورت تقطیع شده استخراج می‌نمایند!

بنابراین همان گونه که ملاحظه می‌گردد، در حقیقت پایه و اساس مبانی فکری مدعیان دروغین بر مباحث علائم ظهور استوار گردیده و هیچ گاه به سراغ راه‌های شناخت امام و حجج الهی که مفصل در آیات و روایات بدان‌ها پرداخته شده، نمی‌روند. لذا به نظر می‌رسد بررسی و تبیین جایگاه علائم ظهور در منظومه‌ی اعتقادات بسیار لازم و ضروری باشد. بر همین اساس از چند جنبه به موضوع علائم ظهور پرداخته می‌شود.

2- 2- عدم جواز تطبیق پدیده‌ها با علائم ظهور

اگر مدعیان دروغین مهدویت و قائمیت در همان ابتدای امر، ادعا کنند من امام هستم، این ادعا به سرعت مورد تمسخر و انکار شیعیان قرار می‌گیرد! چرا؟ زیرا مدعیان دروغین به خوبی می‌دانند هیچ یک از ویژگی‌های انحصاری که خداوند متعال به حجج خود عنایت فرموده را ندارند. مثلا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزند بلافصل امام حسن عسکری (علیه السلام) هستند و هیچ مدعی نمی‌تواند چنین ادعایی داشته باشد. زیرا نه چنین عمری طولانی دارد و پدر و مادرش نیز امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (علیها السلام) نیستند! یا این که خداوند متعال علم و قدرتی به امام (علیه السلام) عطا فرموده که به راحتی مدعیان دروغین، رسوا می‌شوند. یا این که تمام معجزات و آثار انبیاء گذشته را به همراه دارند.

به همین دلیل، از درِ دیگری وارد می‌شوند؛ به جای تاکید بر شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر حوادث جهان تکیه می‌کنند؛ یعنی با تطبیق پدیده‌های جهان بر علائم ظهور، ادعا می‌کنند ظهور واقع شده است.

و این شیوه یکی از معمول و متداول‌ترین راه‌های ورود مدعیان دروغین مهدویت است. به عنوان مثال اگر در روایتی آمده که قبل از ظهور، قحطی رخ می‌دهد، (صرف نظر از راست یا دروغ بودن این موضوع) ادعا می‌کنند قحطی و یا خشکسالی که هم اکنون اتفاق افتاده، همان خشکسالی است که مورد نظر ائمه (علیهم السلام) بوده است!

در نهایت نتیجه می‌گیرند ظهور واقع شده و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، سفیر خودش را فرستاده! بیا با سفیر حضرت بیعت کن! فرد به دام افتاده معمولا از اطلاعات دینی کمی برخوردار است. حال با چشاندن اندکی از شیرینی معارف اهل بیت (علیهم السلام)، او را جذب مدعی دروغین می‌نماید. وقتی فرد به دام افتاده، مجذوب تبلیغات شد، با انبوهی از شبهات دینی، باور پیشین او را تخریب می‌نمایند.

حال نوبت می‌رسد به پر کردن صفحه‌ی قلب مخاطب از مقامات مدعی دروغین مهدویت! آن قدر این فرد تسلیم و سرسپرده‌ی تشکیلات می‌گردد که فرد مدعی حتی اگر ادعای خدایی کند نیز از او به سادگی می‌پذیرد!

این در حالی است که ما حق تطبیق علائم ظهور با پدیده‌ها را نداریم! بر چه اساسی من می‌توانم بگویم پدیده‌ی خاصی مثل خشکسالی که ممکن است هزاران مرتبه در طول تاریخ تکرار شده و ممکن است هزاران مرتبه‌ی دیگر نیز تکرار شود، همان خشکسالی مورد نظر ائمه (علیهم السلام) بوده است!؟

 

2- 3- نیّت‌خوانی امام معصوم (علیه السلام)!

همان گونه که پیش از این بیان گردید، مدعیان دروغین، ابتدا فهرستی از علائم ظهور را ردیف می‌کنند و سپس حوادث موجود در جهان را بر این علائم تطبیق می‌دهند. یعنی علائم ظهور محقق شده‌اند. در نهایت نیز ادعا می‌کنند چون علائم ظهور محقق شده، پس منجی و موعود الهی ظهور کرده است. این که این روایات و علائم را از منابع شیعه استخراج کرده‌اند یا از کتاب‌های اهل تسنن است یا این که به طور کلی دروغ است و در هیچ مصدر روایی وجود ندارد را در ادامه گفتگو خواهیم کرد. ولی اگر فرض کنیم تمام علائمی که ادعا می‌نمایند محقق شده، همه از مصادر معتبر و مورد تایید باشند، در این صورت همچنان چند چالش اساسی فرا روی مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری قرار دارد:

سوال اول: اگر در علائم ظهور، مباحثی هم چون گرمای شدید، قحطی، خشکسالی، سیل، تزیین مساجد و قرآن‌ها، اختلاف بین حکام عرب، پیدا شدن ستاره دنباله‌دار، منع شدن از حج، کم شدن محصولات، شبیه شدن زنان به مردان و شبیه شدن مردان به زنان و … را مطرح می‌نمایید، اولاً معیار شما از تحقق قحطی، خشکسالی و یا سایر پدیده‌ها چیست؟ متوسط دما بایستی چند درجه باشد که از آن تعبیر به گرمای شدید می‌کنید!؟ این متوسط مربوط به چه قسمتی از زمین است!؟ منظورتان از خشکسالی چیست!؟ آیا در روایات معیاری برای تشخیص بیان فرموده‌اند یا نظر خودتان را به اخبار و روایات بار می‌نمایید!؟ و …

دوم و البته مهم‌تر این که آیا از عصر حضور ظاهری اهل بیت (علیهم السلام) در بین مردم تا کنون، هیچ گاه خشکسالی یا قحطی یا سیل و زلزله، یا تزیین مساجد و … اتفاق نیفتاده است!؟ به بیان روشن‌تر، از کجا معلوم منظور ائمه (علیهم السلام) از بیان قحطی و خشکسالی، همین خشکسالی مورد نظر شماست؟ آیا هیچ گاه بین حکام عرب، اختلافی نبوده و در طول تاریخ فقط در سال ادعای جناب احمد اسماعیل بصری این اختلاف بروز کرده است؟ آیا مساجد تا قبل از ادعای جناب احمد اسماعیل بصری تزیین نشده بودند؟ آیا قرآن‌ها قبل از ادعای جناب احمد بصری تزیین نشده بودند!؟ در خصوص کم شدن محصولات که داستان برعکس است! هم اکنون با توجه به پیشرفت‌هایی که در حوزه کشاورزی صورت گرفته، عملکرد محصولات کشاورزی نسبت به گذشته، افزایش بسیار چشمگیری دارد. یعنی محصولات کشاورزی نه تنها کم نشده، بلکه افزایش هم داشته است!

یعنی در میان علائمی که جناب احمد اسماعیل بصری و مبلغین ایشان ادعا می‌کنند محقق شده و مصداق همان علائمی هست که در روایات آمده، بر چه اساس و با چه معیاری باید فهمید که این خشکسالی، همان خشکسالی مورد نظر روایات بوده؟ این تزیین مسجد، همان تزیین مسجدی است که در احادیث آمده و …

در واقع کسی که ادعا می‌کند این حوادث موجود در جهان، دقیقا همان حوادثی هستند که در اخبار علائم ظهور آمده، در کمال بی‌شرمی، خود را جای امام معصوم (علیه السلام) قرار داده است و اقدام به نیّت‌خوانی امام (علیه السلام) کرده است!

2- 4- بداءپذیر بودن علائم ظهور: دروغی به نام یمانی موعود

علائم ظهور در یک تقسیم‌بندی در دو دسته‌ی محتوم و غیرمحتوم قرار می‌گیرند. یکی دیگر از خیانت‌هایی که مدعیان دروغین مهدویت انجام می‌دهند، تحریف مفهوم محتوم است. مبلغین این فرقه‌ها، علائم محتوم را به عنوان وعده‌های الهی به مخاطب خود القاء می‌نمایند و از دروغ‌های بزرگی مثل یمانی موعود استفاده می‌نمایند. در حالی که یمانی فقط یک علامت محتوم است و به هیچ وعده‌ی الهی نیست و ممکن است هیچ کدام از علائم محتوم واقع نگردند و اساسا ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وابسته به هیچ پدیده‌ای جز اذن خداوند متعال نیست!

اگر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وابسته و نیازمند به چیز دیگری باشد، ما باید منتظر آن موضوع باشیم و برای تحقق آن موضوع دعا کنیم نه ظهور و فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).!

یکی از این علائم محتوم، خروج سفیانی است که قطعا دشمن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. اگر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیازمند خروج سفیانی به عنوان یک علامت محتوم باشد، ما باید برای آمدن دشمن حضرت، لحظه‌شماری کرده و دعا کنیم و پر واضح است که این موضوع غلط است. بنابراین ظهور حضرت، وابسته به تحقق علائم ظهور، چه محتوم و چه غیرمحتوم نیست. ممکن است ظهور محقق شود و هیچ کدام از علائم محتوم اتفاق نیافتند.

همین سوال را از امام جواد (علیه السلام) پرسیدند که آیا ممکن است یک علامت محتوم مثل سفیانی، واقع نشود؟ امام جواد (علیه السلام) پاسخ فرمودند: بله. (یعنی دست خداوند متعال باز است و می‌تواند تقدیرات را تغییر دهد. ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وابسته به آمدن هیچ کدام از علائم ظهور نیست.) وقتی حضرت این جواب را ارائه فرمودند، مخاطبین گفتند: ما می‌ترسیم که قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نیز خداوند متعال نفرستد و مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور نفرماید. امام جواد (علیه السلام) پاسخ فرمودند: قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از وعده‌هاست و خداوند متعال خلف وعده نمی‌فرماید. (الغيبة للنعماني، ص303)

هر امری در این عالم بخواهد اتفاق بیافتد (از افتادن یک برگ تا گردش الکترون به دور هسته) باید مراحل هفت‌گانه‌ی تقدیر را طی کرده باشد. این مراحل به فرموده‌ی معصومین (علیهم السلام) عبارتنداز: مشیئت، اراده، قدر، قضا، اجل، ثبت در کتاب الهی و هفتم این که خداوند به انجام آن کار اذن داده است. (الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏1، ص149) مقدرات الهی تا تحقق خارجی پیدا نکرده باشند و کاری تمام نشده باشد، خداوند متعال می‌تواند آن تقدیرات را تغییر دهد. و همین نقطه‌ی امید است! آری باید عاجزانه از خداوند متعال، فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را درخواست کنیم.

خداوند متعال بسیاری از تقدیرات را تغییر داده و می‌دهد. به عنوان مثال، عذاب قوم حضرت یونس (علیه السلام) که از امور محتوم بود، تا مرحله‌ی هفتم نیز پیش رفت و مرحله‌ی هفتم در حال انجام بود و به تصریح روایات، عذاب به روی شانه‌های آنان رسیده بود! اما خداوند متعال این امر محتوم را به دعای مردم برطرف فرمود.

تقدیرات شب قدر، جزء امور محتوم هستند. اگر خداوند متعال در شب قدر، امور محتومی را تقدیر بفرماید ولی من فردای شب قدر تغییر کنم، دست خداوند متعال باز است و تقدیرات من نیز تغییر خواهد کرد.

علائم محتوم و غیرمحتوم نیز اگر بخواهند در عالم واقع شوند، بایستی این مراحل هفت‌گانه را طی نمایند. یکی دیگر از تفاوت‌های محتوم و غیرمحتوم در همین مراحل هفت‌گانه‌ی تقدیر است. علائمی که مراحل تقدیر در آن‌ها تکمیل باشد، علائم محتوم نامیده می‌شوند و علائمی که مراحل تقدیر آن کامل نباشد، غیرمحتوم نامیده می‌شود. ولی چه محتوم و چه غیرمحتوم، تا تحقق پیدا نکرده باشند، ممکن است واقع نشود.

موضوع و باور بسیار اساسی این است که تکمیل بودن مراحل تقدیر، دست خداوند متعال را نمی‌بندد! به تصریح خداوند متعال، هر دو دست خداوند متعال باز است و می‌تواند علائم محتوم و غیرمحتوم را تغییر دهد.

بر همین اساس ممکن است ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اذن خداوند متعال، محقق شود ولی هیچ یک از هشت علامت محتوم یعنی یمانی، سفیانی، صیحه، طلوع دستی در آسمان، طلوع خورشید از مغرب، اختلاف بنی عباس، قتل نفس زکیه و خسف در بیداء (فرو رفتن در زمین) اتفاق نیافتد! زیرا همه‌ی آن‌ها محتوم هستند و هیچ کدام وعده‌ی الهی نیستند!

 

 

2- 5- عدم وجود ملازمه بین علائم ظهور و تحقق ظهور: همین حالا، خدا حافظ

آیا اگر علامت ظهور واقع شد، این به معنای تحقق ظهور است؟ آیا اگر چند نشانه، از علائم ظهور را دیدیم، این به معنای تحقق ظهور است؟

پاسخ منفی است. یعنی ممکن است علائم ظهور یا پدیده‌هایی مشابه آن چه در روایات آمده مشاهده گردد ولی این الزاما به این معنا نیست که ظهور محقق شده باشد.

برای روشن شدن موضوع، به سراغ قرآن کریم می‌رویم. در آیه 18 سوره محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌خوانیم:

فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ‏

پس آيا جز اين انتظار مى‏برند كه السَّاعَةَ (قیام صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا قیامت) ناگهان بر آنان در رسد؟ به راستى نشانه‏هاى آن پديد آمده است، پس هنگامى كه به آنان در رسد، متذكّر شدن آنان چه سودى برايشان خواهد داشت؟

اشراط، جمع کلمه شرط است به معنای علامت و نشانه و آغاز هر چیزی است. (الشَّرَط- ج أَشْرَاط: علامت، نشانه، آغاز هر چيزى، هر آبراهه‏ى كوچكى، چيزهاى بى‏ارزش؛ «الأَشْرَاط»: مردم پست و فرومايه، بزرگان مردم، اشراف. (فرهنگ ابجدى الفبايى عربى  فارسى: ترجمه كامل المنجد الابجدى، متن، ص: 78))

شَرَط: علامت و نشانه. أَشْرَاط السّاعة: نشانه‏هاى قيامت. (ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن، ج‏2، ص: 314)

أَشْرَاطُ الساعةِ: علاماتُها. (الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، ج‏3، ص: 1136)

خداوند متعال در این آیه می‌فرماید برخی علائم و نشانه‌های همان ساعت که ممکن است قیام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا قیامت باشد، ظاهر شده است. پر واضح است که نه قیامت واقع شده و نه قیام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)! در زمان نزول قرآن، خداوند متعال می‌فرماید برخی از علائم ساعت، آمده است و ظاهر شده ولی نه قیامت برپا شده و نه امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور فرموده‌اند.

بنابراین اگر پدیده‌هایی در عالم مشاهده کردیم که شبیه به علائم ذکر شده برای قیام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود، اولا حق تطبیق نداریم. چون دقیقا ما نمی‌دانیم این پدیده که مشابه فلان نشانه است، آیا واقعا همان پدیده‌ای است که مد نظر امام (علیه السلام) بوده. دوم این که حتی اگر همان هم باشد، به استناد این آیه‌ی قرآن، ممکن است علائمی از قیامت، هزاران سال قبل ظاهر شده باشد ولی هنوز قیامت برپا نشده باشد.

2- 6- نمونه‌هایی از دروغ‌های مبلغین در تطبیق علائم ظهور: ادعای ظاهر شدن دستی در آسمان، دروغی به بزرگی 150 سال نوری

و چقدر جالب است! آن قدر دستان مبلغین بی‌انصاف جناب احمد اسماعیل بصری خالی از حقیقت است که برای تطبیق حوادث موجود در جهان با علائم ظهور، مجبور به ساختن و بافتن دروغ‌هایی در حد بین‌المللی و کهکشانی می‌شوند تا هر طور شده اتفاق‌های عالم را با علائم ظهور مطابقت دهند. ادعای ظاهر شدن دستی در آسمان، یکی از دروغ‌های بزرگ و آشکار در این فرقه است.

به راستی انسان، مات و مبهوت می‌ماند که چگونه یک انسان عاقل می‌تواند جناب احمد اسماعیل بصری را به عنوان حجت خداوند متعال بپذیرد در حالی که مبلغین این فرقه برای گرم نگه‌داشتن بازار خود، مجبورند دروغ‌هایی به این بزرگی سر هم کنند.

داستان از این قرار است که مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری، با بررسی پدیده‌هایی که در عالم اتفاق افتاده، سعی می‌کنند این پدیده‌ها را بر علائم ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تطبیق دهند و در نهایت نیز ادعا می‌کنند ظهور واقع شده و حضرت سفیر خودش را فرستاده و تو باید با او بیعت کنی! اما وقتی پا پیش می‌گذاری، خبری از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست! هر چه هست، جناب احمد اسماعیل بصری است! چرا که بر اساس تفکرات جناب احمد اسماعیل بصری، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به آسمان رفته و جناب احمد اسماعیل هم اکنون امام و حجت خدا بر مردم است!!!

یکی از این علائمی که سعی می‌کنند بر حوادث جهان تطبیق دهند، موضوعی است به نام طلوع دستی در آسمان. این فرقه با انتشار تصویری از رصدخانه‌ی چاندرا، ادعا می‌کنند که دستی در آسمان طلوع کرده و خلاصه ظهور محقق شده است!

برای روش شدن موضوع، ابتدا بایستی اصل داستان طلوع دستی در آسمان مورد بررسی قرار گیرد.

2- 6- 1- داستان طلوع دستی در آسمان و اولین دلیل بطلان بر عدم واقع شدن آن

همان گونه که پیش از این نیز اشاره گردید، طلوع کردن دستی در آسمان، یکی از هشت علامت محتوم ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است: یمانی، سفیانی، صیحه، طلوع دستی در آسمان، طلوع خورشید از مغرب، اختلاف بنی عباس، قتل نفس زکیه و خسف در بیداء (فرو رفتن در زمین)

در کتاب شریف غیبت نعمانی در باب علاماتی که قبل از قیام صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظاهر می‌شوند به طلوع دستی در آسمان اشاره شده است: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ الْبَنْدَنِيجِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى الْعَلَوِيُّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ زِيَادِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ الْيَمَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ وَ فَزْعَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ الْيَقْظَانَ وَ تُخْرِجُ[1]

خبر داد ما را علىّ بن احمد بندنيجىّ او گفت: حديث كرد ما را عبيد اللَّه ابن موسى علوىّ از يعقوب بن يزيد و او از زياد بن مروان و او از عبد اللَّه بن سنان و او از): ابى عبد اللَّه (امام صادق) عليه السّلام كه آن حضرت فرمود: نداء از حتميّات‏ است و سفيانىّ از حتميّات است و يمانىّ از حتميّات است و كشتن نفس زكيّه از حتميّات است و كف دستى كه از آسمان بيرون مى‏آيد از حتميّات است. فرمود: و وحشتى در ماه رمضان كه خفته را بيدار و بيدار را بوحشت اندازد و دوشيزگان را از پس پرده‏هاشان بيرون كشاند.[2]

همان گونه که ملاحظه می‌گردد در بخشی از این روایت می‌فرمایند: كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ (دستی که از آسمان طلوع می‌کند از حتمیات است.)

این ظاهر شدن دستی در آسمان، نه تنها خودش علامت ویژه و از علائم محتوم است، بلکه همراه با نشانه‌های دیگری نیز هست و آن عبارت است از پدیدار شدن صورتی در ماه و بیرون آمدن دست! یعنی طلوع دستی در آسمان، همراه است با آشکار شدن چهره‌ای در ماه و همه‌ی این‌ها در آن سالی خواهد بود که صیحه‌ی آسمانی واقع می‌شود.

أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْفَزَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْوَشَّاءُ عَنْ عَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: الْعَامُ الَّذِي فِيهِ الصَّيْحَةُ قَبْلَهُ الْآيَةُ فِي رَجَبٍ قُلْتُ وَ مَا هِيَ قَالَ وَجْهٌ يَطْلُعُ فِي الْقَمَرِ وَ يَدٌ بَارِزَةٌ.[3]

خبر داد ما را محمّد بن همّام او گفت: حديث كرد مرا جعفر بن محمّد ابن مالك فزارىّ او گفت: حديث كرد مرا موسى بن جعفر بن وهب او گفت: حديث كرد مرا حسن بن علىّ وشّاء از عبّاس بن عبد اللَّه و او از داود بن سرحان و او از: ابى عبد اللَّه (امام صادق) عليه السّلام كه آن حضرت فرمود: سالى كه در آن سال صيحه خواهد شد پيش از آن در ماه رجب نشانه‏اى است. عرض كردم آن چيست؟ فرمود: صورتى در ماه پديد مى‏شود و دستى بيرون مى‏آيد.

همان گونه که روایت شریف بیان می‌فرماید، قرار است در ماه رجب دستی از آسمان طلوع کند و چهره‌ای نیز در ماه پدیدار گردد و البته پس از آن و در همان سال، صیحه‌ی آسمانی واقع شود. اگر در ماه رجب قرار است دستی در آسمان طلوع کند، در ماه رمضان، صیحه‌ی آسمانی خواهد بود. با توجه به این که بین این سه علامت، ارتباط زمانی واقع شده، خالی از لطف نیست اگر اندکی به توصیف صیحه پرداخته شود.

مزیت و حُسن بررسی صیحه و شناخت آن به این است که با فاصله‌ی ماه رجب تا ماه رمضان واقع می‌شوند. یعنی اگر کسی ادعا کند دستی در آسمان طلوع کرده، می‌بایست در ماه رمضان همان سال، صحیه‌ای با این مشخصات واقع گردد:

… ثُمَّ قَالَ الصَّيْحَةُ لَا تَكُونُ إِلَّا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لِأَنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ وَ الصَّيْحَةُ فِيهِ هِيَ صَيْحَةُ جَبْرَئِيلَ  (علیه السلام) إِلَى هَذَا الْخَلْقِ ثُمَّ قَالَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ  (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فَيَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشْرِقِ وَ مَنْ بِالْمَغْرِبِ لَا يَبْقَى رَاقِدٌ إِلَّا اسْتَيْقَظَ وَ لَا قَائِمٌ إِلَّا قَعَدَ وَ لَا قَاعِدٌ إِلَّا قَامَ عَلَى رِجْلَيْهِ فَزِعاً مِنْ ذَلِكَ الصَّوْتِ فَرَحِمَ اللَّهُ مَنِ اعْتَبَرَ بِذَلِكَ الصَّوْتِ فَأَجَابَ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْأَوَّلَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِيلَ الرُّوحِ الْأَمِينِ  (علیه السلام) ثُمَّ قَالَ  (علیه السلام) يَكُونُ الصَّوْتُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي لَيْلَةِ جُمُعَةٍ لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ فَلَا تَشُكُّوا فِي ذَلِكَ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ فِي آخِرِ النَّهَارِ صَوْتُ الْمَلْعُونِ إِبْلِيسَ يُنَادِي أَلَا إِنَّ فُلَاناً قُتِلَ مَظْلُوماً لِيُشَكِّكَ النَّاسَ وَ يَفْتِنَهُمْ فَكَمْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مِنْ شَاكٍّ مُتَحَيِّرٍ قَدْ هَوَى فِي النَّارِ فَإِذَا سَمِعْتُمُ الصَّوْتَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَا تَشُكُّوا فِيهِ أَنَّهُ صَوْتُ جَبْرَئِيلَ وَ عَلَامَةُ ذَلِكَ أَنَّهُ يُنَادِي بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِيهِ حَتَّى تَسْمَعَهُ الْعَذْرَاءُ فِي خِدْرِهَا فَتُحَرِّضُ أَبَاهَا وَ أَخَاهَا عَلَى الْخُرُوجِ وَ قَالَ لَا بُدَّ مِنْ هَذَيْنِ الصَّوْتَيْنِ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع صَوْتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِيلَ بِاسْمِ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ وَ اسْمِ أَبِيهِ وَ الصَّوْتِ الثَّانِي مِنَ الْأَرْضِ وَ هُوَ صَوْتُ إِبْلِيسَ اللَّعِينِ يُنَادِي بِاسْمِ فُلَانٍ أَنَّهُ قُتِلَ مَظْلُوماً يُرِيدُ بِذَلِكَ الْفِتْنَةَ فَاتَّبِعُوا الصَّوْتَ الْأَوَّلَ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْأَخِيرَ أَنْ تُفْتَنُوا بِهِ[4]

سپس فرمود: صيحه بجز در ماه رمضان نخواهد شد [زيرا ماه رمضان‏] ماه خدا است [و صيحه در آن ماه است‏] و آن صيحه جبرئيل است كه برين مردم ميزند.

سپس فرمود: آواز دهنده‏اى از آسمان بنام حضرت قائم آواز ميدهد و هر كه در خاور و باختر است ميشنود، خفته‏اى نماند مگر آنكه بيدار شود، و ايستاده‏اى نماند مگر آنكه بزانو در مى‏آيد، و نشسته‏اى نماند مگر آنكه از وحشت آن صدا بر دو پاى خود بايستد، پس خدا رحمت كند كسى را كه از آن صدا عبرت بگيرد و پاسخ گوى آن شود كه صداى نخستين صداى جبرئيل و روح الأمين است.

سپس فرمود آن صدا در ماه رمضان در شب جمعه شب بيست و سوّم خواهد بود و ترديدى در اين نداشته باشيد و بگوش بسپاريد و فرمان بريد و در پايان روز صداى شيطان ملعون بلند مى‏شود كه فرياد ميزند: هان كه فلانى مظلوم كشته شد تا مردم را به ترديد اندازد و گرفتارشان كند آن روز چه افرادى كه در شك و حيرت خواهند افتاد و به آتش سرازير خواهند شد، پس آنگاه كه صدا را در ماه رمضان شنيديد ترديدى نداشته باشيد كه آن صداى جبرئيل است و نشانه‏اش آن كه به نام قائم و نام پدرش آوازى دهد كه دوشيزگان پس پرده مى‏شنوند و پدر و برادرشان را تحريك‏ و تشويق مي‌كنند كه خروج كنند. و فرمود: اين دو صدا پيش از خروج حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ناچار بايد باشد يك صدا از آسمان كه صداى جبرئيل است [بنام صاحب الامر و نام پدرش‏] و صداى دوم از زمين است (در بعضى از نسخه‏ها: و صدائى از زمين است) و آن صداى شيطان ملعون است كه نام فلانى را مي‌برد و اين كه او مظلوم كشته شد و مي‌خواهد تا فتنه‏اى بر پا كند پس شما بايد از صداى نخستين پيروى بكنيد و مبادا كه از صداى آخرين به شكّ و ريب افتيد.[5]

بنابراین اگر کسی ادعا کند دستی در آسمان طلوع کرده، اولا باید چهره‌ای در ماه نیز دیده شود و صیحه‌ای با چنین مشخصاتی در ماه مبارک رمضان همان سال واقع گردد.

مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری، با انتشار تصویری از یک رصدخانه، ادعا می‌کنند علامت محتوم طلوع دستی در آسمان واقع شده است. قبل از بررسی ادعای مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری، که چقدر صداقت داشته و یا خدایی ناکرده چقدر دروغ و نیرنگ به کار برده‌اند، بر اساس همین روایات مشخص می‌شود که دستی در آسمان طلوع نکرده است و هر کسی که ادعا کند دستی در آسمان ظاهر شده، دروغگویی بیش نیست.

چرا؟

زیرا طلوع این دست با ظاهر شدن چهره‌ای در ماه است و در ماه رمضان همان سال نیز بایستی صیحه‌ای با مشخصات بالا واقع شود که هیچ کدام از این دو مورد، اتفاق نیافتاده است. بنابراین دستی در آسمان نیز ظاهر نگردیده است.

حال با این مقدمه، به سراغ ادعای مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری در خصوص طلوع دستی در آسمان می‌رویم. ابتدا به بررسی اصل داستان و تصویر منتشر شده از طلوع درستی در آسمان می‌پردازیم.

2- 6- 2- رصدخانه‌ی چاندرا و انتشار تصویر دستی در آسمان

یکی از رصدخانه‌های اداره کل ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (NASA) به نام رصدخانه پرتو ایکس چاندرا (Chandra X-ray Observatory) تصویری منتشر می‌کند که شبیه عکس‌برداری با اشعه‌ی X از دست انسان است که البته چهار انگشت دارد. مبلغین بی‌انصاف جناب احمد اسماعیل بصری، این تصویر را منطبق بر طلوع کف دست در آسمان دانسته و ادعا می‌کند این همان چیزی است که امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند! چقدر راحت دروغ به حجت خدا می‌بندند!؟

اما داستان چیست؟

بر اساس توضیحات سایت متعلق به ناسا، جسم کوچک متراکمی به ضخامت 12 مایل (حدود 19 کیلومتر) توانسته تصویری به گستره‌ی 150 سال نوری از هر طرف ایجاد نماید. یعنی اگر بخواهیم با سرعت نور از یک طرف این تصویر به طرف دیگر آن سفر کنیم، 300 سال باید زمان صرف کنیم. به تصویر دست چهار انگشتی خودمان برمی‌گردیم.

اولین نکته‌ی مربوط به این تصویر، فاصله‌ی 17000 ساله‌ی آن تا زمین است! بله، 17 هزار سال فاصله! در همین سایت تصریح می‌کند از نظر ستاره‌شناسان این جسم کوچک یعنی تپ اختر یا ستاره‌ی نوترونی B1509 حدود 1700 سال سن دارد و در فاصله‌ی حدود 17 هزار سال نوری از زمین قرار گرفته است!

Astronomers think that B1509 is about 1,700 years old and is located about 17,000 light years away.

اولین چالشی که می‌توان به آن اشاره نمود، زمان رسیدن نور این تپ اختر به اطراف زمین است. رصدخانه‌ها و ستاره‌شناسان به تازگی این جسم را رصد کرده‌اند ولی معلوم نیست اشعه‌های X ساطع شده از این جسم از چند هزار سال پیش توسط تلسکوپ‌های اشعه X قابل رصد بوده است. یعنی ممکن است چند هزار سال قبل نیز اشعه‌های X این جسم که به صورت یک دست چهار انگشتی در آمده به حوالی زمین رسیده باشد ولی رصدخانه‌ای نبوده که بتواند آن را ثبت نماید! یعنی ممکن است این پدیده حتی از قبل از بعثت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز قابل رصد بوده و بشر رصدخانه‌ای در بیرون اتمسفر نداشته که بتواند آن را ببیند! البته در ادامه توضیح خواهیم داد که این امواج اصلا برای چشم قابل مشاهده نیستند.

اما چالش اصلی مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری و غیرقابل تطبیق بودن این پدیده با علامت ذکر شده در روایت زمانی مشخص می‌شود که بدانیم این تصویر به هیچ وجه برای ساکنان زمین و زمینیان قابل رویت نیست!!!

شاید بپرسید پس این تصویر چگونه و از کجا تهیه شده است!؟

مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری در تبلیغات خود برای رسیدن به هدف خود از هیچ دروغی ابا ندارند حتی دروغ بستن به امام صادق (علیه السلام)! بزرگی این دروغ به اندازه‌ی 300 سال نوری است و می‌توان آن را با 80 تلسکوپ از نقاط مختلف زمین قابل رویت است! برای روشن شدن موضوع، جمله‌ی زیر از مبلغین جناب احمد اسماعیل بصری را می‌خوانیم و بعد به صحت‌سنجی آن می‌پردازیم:

 

(منبع: صفحه‌ی 12 جزوه ادله اثبات حقانیت سید یمانی)

آیا این دست به راستی توسط 80 تلسکوپ از نقاط مختلف زمین قابل رویت است!؟ اجازه بدین سوال رو ساده‌تر کنیم؛ آیا این دست چهار انگشتی به طور کلی از روی زمین قابل مشاهده است!؟

متاسفانه یا خوشبختانه پاسخ منفی است! خواهیم دید اصلا امکان ندارد انسان‌ها و ساکنان زمین بتوانند این دست چهار انگشتی را از روی زمین مشاهده نمایند! یعنی این تصویر برای زمین هیچ گاه طلوع نمی‌کند!

حدس می‌زنم یکمی گیج شده باشید. الان توضیح می‌دم

کافیه یک سر به سایت رصدخانه‌ای که این تصویر را منتشر کرده بزنیم. مبلغین یمانی آن قدر بی‌انصاف هستند که کوچک‌ترین توضیحی در مورد رصدخانه و تلسکوپی که این تصویر را تهیه کرده، نمی‌دهند! اما قدرت خدا اگر به لینکی که خود مبلغین یمانی در جزوه‌شان معرفی کرده‌اند سر بزنیم، دقیقا در قسمت بالای عکس این عبارت به چشم می‌خورد:

Chandra (رصدخانه‌ی چاندرا)

Exploring the Invisible Universe (کاوش در جهان نامرئی و غیرقابل مشاهده با چشم)

یعنی این تصویری که توسط رصدخانه‌ی چاندرا تهیه شده، به طور کلی نامرئی و غیرقابل مشاهده با چشم است. چرا!؟ چون اشعه‌های X موجود در فضا را رصد کرده و این اشعه‌ها در محدوده‌ی نور مرئی نیستند و اساسا قابل مشاهده نیستند. برای روشن شدن موضوع به سایت رصد خانه‌ی چاندرا مراجعه می‌‌کنیم: (سایت رصدخانه‌ی چاندرا: http://chandra.harvard.edu/about/ )

اگه روی قسمت معرفی رصدخانه (About Chandra) یعنی همین آدرس بالا مراجعه کنیم دیگه لازم نیست خیلی پایین بریم. همان ابتدای معرفی رصدخانه‌ی چاندرا در قسمت ما چه کسانی هستیم (Who we are) مشت خالی مبلغین یمانی را باز می‌کند. در این قسمت تصریح می‌کند این رصد خانه در حقیقت تلسکوپی است که تصاویر X-ray یعنی اشعه‌ی X از فضاهای خیلی داغ جهان را تهیه می‌کند.

یعنی این تصویر اصلا با چشم و یا تسلکوپ‌هایی که با نور مرئی کار می‌کنند قابل مشاهده و ثبت نیست!

اما این هنوز همه‌ی ماجرا نیست. هنوز به اصل داستان نرسیده‌ایم. در ادامه تصریح می‌کند از آن‌جا که اشعه‌ی X توسط اتمسفر زمین جذب می‌شود، لذا تلسکوپ چاندرا بایستی خارج از اتمسفر قرار بگیرد و بیرون آن بچرخد یعنی این تلسکوپ در ارتفاع 139 هزار کیلومتری زمین قرار گرفته است!!! یعنی این تلسکوپ بر روی یک ماهواره قرار دارد که توسط رصدخانه‌ای در دانشگاه کمبریج بهره‌برداری می‌گردد.

Who we are

NASA’s Chandra X-ray Observatory is a telescope specially designed to detect X-ray emission from very hot regions of the Universe such as exploded stars, clusters of galaxies, and matter around black holes. Because X-rays are absorbed by Earth’s atmosphere, Chandra must orbit above it, up to an altitude of 139,000 km (86,500 mi) in space. The Smithsonian’s Astrophysical Observatory in Cambridge, MA, hosts the Chandra X-ray Center which operates the satellite, processes the data, and distributes it to scientists around the world for analysis. The Center maintains an extensive public web site about the science results and an education program.

 

احتمالا شما دوست عزیز هم می‌دانید خداوند متعال کارکردهای متفاوتی برای اتمسفر زمین قرار داده؛ از جمله این که از زمین در مقابل اشعه‌های مضر و توفان‌های خورشیدی محافظت می‌کنه. یکی دیگه از کارکردهای اتمسفر، رسوایی مبلغین یمانی است. تصویر دست چهار انگشتی فقط خارج از زمین، اون هم با تکنولوژی تصویربرداری اشعه‌ی X قابل مشاهده است! خارج از زمین هم دیگه بحث طلوع و غروب معنا نداره! شاید هزار سال است که از خارج زمین این دست با تکنولوژی خاص خودش قابل مشاهده است.

اما نکته اینجاست که چون اشعه‌ی X توسط اتمسفر جذب میشه، لذا هیچ وقت این دست چهار انگشتی برای ساکنان زمین نمی‌تواند طلوع کند. چطور مبلغین یمانی ادعا می‌کنند این تصویر توسط 80 تسلکوپ در نقاط مختلف زمین مشاهده شده است!؟

یعنی نه تنها این تصویر در خارج زمین برای بشر قابل مشاهده نیست (چون در محدوده‌ی نور مرئی قرار ندارد) بلکه دیدن آن برای زمینیان حتی با استفاده از تکنولوژی اشعه X هم امکان‌پذیر نخواهد بود! چون اشعه‌هایی که این تصویر را ایجاد می‌کنند توسط اتمسفر جذب شده و نمی‌توانند به زمین برسند!

اما هنوز یک نکته‌ی جالب دیگه در مورد رنگ‌های موجود در این تصویر باقی مونده. رنگ‌هایی که در این تصویر مشاهده می‌شوند، رنگ‌های واقعی نیستند و بلکه به عنوان نماد و راهنمایی برای مشخص کردن سطح انرژی اشعه‌ی X در قسمت‌های مختلف آن در نظرگرفته شده است.

همان طور که می‌دانیم، محدوده‌ی نور مرئی یعنی نوری که با چشم قابل مشاهده است بین امواجی با طول موج‌های بلندتر از فرابنفش (Ultraviolet) و کوتاه‌تر از فروسرخ (Infrared) قرار می‌گیرد. یعنی تنها قسمت بسیار کوچکی از امواج الکترومغناطیس که دارای طول موجی در محدوده‌ی فرابنفش و فروسرخ هستند برای انسان قابل مشاهده است. امواج با طول موج بلندتر از سرخ و کوتاه‌تر از بنفش در واقع خارج از دامنه‌ی دید انسان قرار می‌گیرند خصوصیتی به نام رنگ نمی‌توان برای آن تعریف کرد. چون اصلا قابل مشاهده نیستند که بخواهیم آن را رنگ‌بندی کنیم. مخصوصا این که اگه در جهت اشعه‌های با طول موج‌های کوتاه‌تر حرکت کنیم، بعد از محدوده‌ی نور مرئی به محدوده‌ی فرابنفش (Ultraviolet) می‌رسیم. و پس از آن به دامنه‌ی اشعه‌ی X خواهیم رسید که بین فرابنفش و محدوده‌ی اشعه‌ی گاما قرار دارد. یعنی اشعه‌های این پدیده خیلی از دامنه‌ی مرئی فاصله دارند!

موضوع بالا را می‌توان با توجه به طیف الکترومغناطیس زیر بهتر توضیح داد. محدوده‌ی طیف مرئی به همراه محدوده‌ی طیف اشعه‌های فرابنفش (Ultraviolet) و همچنین طیف اشعه‌ی X در شکل زیر مشخص شده‌اند. همان گونه که مشاهده می‌گردد، موقعیت محدوده‌ی طیف نور مرئی پایین‌تر از به محدوده‌های فرابنفش و اشعه‌ی X قرار گرفته است. این بدان معناست که اساسا اشعه‌ی X قابل مشاهده با چشم نیست!

در واقع تصاویر تولید شده توسط تلسکوپ چاندرا چیزی نیست جز وضعیت و مقدار اشعه‌ی X در فضا. زیرا محدوده‌ی تصویربرداری آن محدود می‌شود به دامنه‌ی امواج اشعه‌ی X یعنی امواج نامرئی. به همین خاطر در بالای تصویر منتشر شده نیز با صراحت این عبارت را نوشته است: کاوش در جهان نامرئی! یعنی این تصویر اساسا مرئی و قابل مشاهده نیست و آن چه مشاهده می‌شود، شاخصه‌ای است از میزان اشعه‌ی X که به این صورت در آمده است. در واقع این تصویر نشان می‌دهد در آن قسمت از فضا، توده‌ای از اشعه‌ی X وجود دارد ولی چیزی که با چشم قابل مشاهده باشد وجود ندارد.

در کارهای علمی و تحقیقاتی، علاوه بر این که وجود یا عدم وجود چیزی را نشان می‌دهند، لازم است میزان و مقدار آن و یا شدت و ضعف آن پدیده را نیز به تصویر بکشند. به عنوان مثال اگر بخواهیم آلودگی موجود در مخزن یک سد یا میزان آلودگی هوا در یک شهر را نشان دهیم، معمولا دو عامل باید مشخص شود؛ یکی این که چه مناطقی آلوده هستند و دوم این که شدت آلودگی در هر منطقه به چه میزان است. به همین خاطر در نقشه‌ها از راهنما استفاده می‌کننند که معمولا قسمت‌های پرخطر با رنگ قرمز و قسمت‌های کم خطر با رنگ‌هایی مثل سبز یا آبی مشخص می‌شود. رنگ قرمز در این نقشه‌ها به این معنی نیست که آلودگی در آن منطقه به رنگ قرمز باشد یا در منطقه‌ی دیگری به رنگ آبی است بلکه از رنگ به عنوان یک راهنما در بیان مقدار و یا شدت و ضعف یک پارامتر استفاده می‌شود.

در تصویر دست چهار انگشتی نیز رصدخانه‌ی چاندرا برای تعیین سطح انرژی اشعه‌ی X در هر قسمت از فضا از همین روش استفاده کرده است. یعنی اشعه‌های X با انرژی کمتر را با رنگ قرمز، محدوده‌ی متوسط را با رنگ سبز و قسمت‌های پر انرژی‌تر را با رنگ آبی مشخص کرده است. یعنی این رنگ‌ها اساسا مربوط به تصویر نیستند. بلکه دانشمندان رصدخانه جهت تبیین و توضیح سطح انرژی در قسمت‌های مختلف فضا به کار برده‌اند و ربطی به تصویر ندارد. این موضوع را در توضیحات عکس به صراحت بیان کرده‌اند:

In this image, the lowest energy X-rays that Chandra detects are red, the medium range is green, and the most energetic ones are colored blue

در مجموع تمامی مباحث را می‌توانیم این گونه خلاصه کنیم که تابش‌های اشعه‌ی X این جسم نمی‌توانند به زمین برسند و توسط اتمسفر جذب می‌شوند. یعنی ساکنان زمین هیچ گاه طلوع این دست چهار انگشتی را نمی‌توانند ببینند. در خارج از اتمسفر و فاصله‌ی 139 هزار کیلومتری از زمین هم که قرار بگیریم، باز هم این دست را نمی‌توانیم ببینیم. چون اساسا جنس اشعه‌های آن از جنس اشعه‌ی X است که برای انسان قابل مشاهده نیست. اگر با تلسکوپ مخصوص اشعه‌ی X هم رصد کنیم، این تصویر را به صورت دست چهار انگشتی نمی‌بینیم. اگر هم اکنون در این تصویر می‌توانیم چهار انگشت را به رنگ آبی ببینیم، به خاطر تفکیک رنگی است که رصدخانه‌ی چاندرا به کار برده تا سطح انرژی را در نقاط مختلف آن نشان دهد و ربطی به تصویر ندارد. در واقع اگر به اصل تصویر بدون اعمال رنگ مراجعه کنیم، چیزی از این دست نامرئی چهار انگشتی باقی نمی‌ماند و شباهت آن با دست چهار انگشتی از بین خواهد رفت. یعنی ظاهر شدن همین دست چهار انگشتی نیز به خاطر ترکیب رنگی است که دانشمندان رصدخانه به کار برده‌اند که سطوح انرژی را مشخص نمایند. تمایز دست چهار انگشتی به خاطر همین رنگ‌بندی است که ستاره‌شناسان از پیش خودشان به عکس اضافه کرده‌اند و اگر آن را حذف کنیم، تصویر باقی مانده شباهت خود با دست چهار انگشتی را از دست می‌دهد.

بگذریم که دست باید پنج انگشت داشته باشد!

حال وجدان شما را با شیوه‌ی تبلیغ مبلغین یمانی تنها می‌گذاریم. ادعای بی‌سند و دروغ رصد این تصویر توسط 80 تلسکوپ از نقاط مختلف زمین کجا و حقیقت کجا!؟

به راستی چه کسی حاضر است ایمان و اعتقاد و باور و دنیا و آخرت خود را فدای چنین دروغگویان و حیله‌گرانی بنماید!؟

 

[1] الغيبة للنعماني / النص / 252 / باب 14 ما جاء في العلامات التي تكون قبل قيام القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و يدل على أن ظهوره يكون بعدها كما قالت الأئمة (علیهم السلام)

[2] غيبت نعمانى ترجمه فهرى، متن، ص: 295

[3] الغيبة للنعماني / النص / 252 / باب 14 ما جاء في العلامات التي تكون قبل قيام القائم  (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و يدل على أن ظهوره يكون بعدها كما قالت الأئمة  (علیهم السلام)

[4] الغيبة للنعماني، النص، ص: 254

[5] غيبت نعمانى ترجمه فهرى، متن، ص: 297

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *