توهین به انبیاء الهی | یمانی پدیا | دانشنامه مجازی مدعیان مهدویت
مقالات

توهین به انبیاء الهی

بررسی اهانت‌های احمد اسماعیل بصری به انبیاء الهی

توهین به انبیاء الهی

بررسی اهانت‌های احمد اسماعیل بصری به انبیاء الهی

 

توهین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله که به اعتقاد مسلمانان دارای بالاترین درجه کمال و صفات برخوردار است؛ و قرآن او را رحمة للعالمین (سوره انبیاء، آیه ۱۰۷) و در آیه‌ای دیگر  او را بهترین اسوه و الگو (سوره احزاب، آیه ۲۱)  برای جامعه جهانی بشریت معرفی کرده است.

الف) احمد بصری در کتب خود، در تفسیر آیات 1 و 2 سوره فتح ایشان را دارای ظلمت و فاعل گناه کبیره می‌داند.

چنانچه در کتاب متشابهات خود که اصلی‌ترین کتاب این منحرف است نوشته‌شده است که:
و این حجابی است که جابجا می شود و در لحظه ای که کنار می رود، جز خدای واحد قهار باقی نمی ماند و این همان غفران گناه باقی محمد صلی الله علیه و آله است که برای بقای او است و آن «انا» و شخصیت اوست که مانند گناهی در برابر خداست. برای فهم بهتر فتح مبین، تفسیر سوره حمد مطالعه شود.
بنابراین در هنگام فتح، جز خدا و جز نوری که ظلمتی در آن نیست، باقی نمی ماند زیرا ظلمت، گناه بخشیده شده محمد صلی الله علیه و آله است یعنی از صفحه وجودش برداشته می شود.
(ترجمه متشابهات، ص 138)

همانگونه که میینید حضرت ختم رسل را به گناه متهم میسازد و جهل خود را به نمایش عموم میگذارد.

این در حالی است که اهل بیت در رابطه با آیه ۱و۲ سوره مبارکه فتح کاملا شرح داده اند:
1- امیرالمومنین علی علیه السلام:

أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص‏ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ قَالَ يَا جَبْرَئِيلُ مَا الذَّنْبُ الْمَاضِي وَ الذَّنْبُ الْبَاقِي قَالَ جَبْرَئِيلُ ع لَيْسَ لَكَ ذَنْبٌ أَنْ يَغْفِرَهَا لَكَ
امیرالمومنین(ع): هنگامی که آیه ( لیغفر لک الله …) بر پیامبر نازل گردید پیامبر صلی الله علیه و آله به جبرئیل فرمودند: ای جبرئیل آن گناهی که گذشت و گناهی که باقی ماند چیست؟ جبرئیل عرضه داشت : شما گناهی را مرتکب نشده اید.(تفسير فرات الكوفي  ص ۴۱۹)
كوفى، فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفي، ۱جلد، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي، مؤسسة الطبع و النشر – ايران – تهران، چاپ: ۱، ۱۴۱۰ ه.ق.

۲ . امام صادق  (علیه السلام):

عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ اللَّهِ فِي كِتَابِهِ‏ «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ» قَالَ: مَا كَانَ لَهُ مِنْ ذَنْبٍ وَ لَا هَمٍّ بِذَنْبٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ حَمَّلَهُ ذُنُوبَ شِيعَتِهِ ثُمَّ غَفَرَهَا لَهُ

عمر بن یزید بیاع السابری میگوید  آیه ( لیغفر لک الله … ) را برای امام صادق علیه السلام قرائت کردم ایشان در پاسخ فرمودند: پیامبر گناهی را مرتکب نشد و قصد انجام گناهی نکرد اما خداوند به واسطه او گناه شیعیانش را آمرزید.

(تفسير القمي ج۲ ص۳۱۴)

قمی، على بن ابراهيم، تفسير القمي، ۲جلد، دار الكتاب – ايران – قم، چاپ: ۳، ۱۳۶۳ ه.ش

3-  امام رضا (علیه السلام)

امام رضا علیه السلام در پاسخ مامون که از ایشان در رابطه با این آیه سوال  کرد فرمودند:

قَالَ الرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلَامُ): «لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ صَنَماً، فَلَمَّا جَاءَهُمْ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ، كَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ عَظُم‏

امام رضا(علیه السلام): به گمان مشرکین قریش در مکه کسی گناهکار تر از پیامبر صلی الله علیه و آله نبود زیرا آنها ۳۶۰ بت را به جای خداوند متعال می پرستیدند اما هنگامی که ایشان با دعوت اسلام به سراغ آنها رفتند این امر نزد آنها گناه بزرگی شمرده شد.(البرهان في تفسير القرآن ج‏۵ ص۸۲) بحرانى، هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، ۵جلد، موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامية – ايران – قم، چاپ: ۱، ۱۴۱۵ ه.ق..

ب) احمد بصری: پیامبر صلی الله علیه و آله بی‌سواد بود و هر کس بگوید سواد خواندن و نوشتن داشت غالی است!



احمد بصری در کتاب ” عقائد اسلام و از تو درباره روح می پرسند” راجع به پیامبر اکرم اینگونه می نویسد:
این موضوع بیان می کند که اشکالی ندارد که محمد رسول الله صلی الله علیه و آله اُمی باشد و نخواند و ننویسد و اشکالی ندارد که ایشان متون تورات و انجیل را نداند یا آن را حفظ نباشد. هر کس مدعی خلاف این شود، غلو کننده است و خودش را دچار موضوعی کرده است که دلیلی برای آن ندارد و تنها هوای نفس، این افراد را به چنین سخنی واداشته است…
به همین دلیل این موضوع را روایت کرده اند که کسی ایشان را در حال خواندن و نوشتن ندیده است. بنابراین حتى اثبات اینکه ایشان توانایی خواندن و نوشتن داشته اند، فایده ای برای منتفی کردن امکان اینکه رسول، یا خلیفه ی خداوند در زمین، در عمل نمی خواند و نمی نوشت (یعنی أمی بود) ندارد. محمد رسول الله صلی الله علیه و آلهبه صحیفه هایی از تورات موسی نیازمند بود که برایش نقل شود و ایشان و على علیه السلام نسبت به خواندن آن توانایی نداشتند؛ چرا که این صحیفه ها به زبان دیگر غیر از عربی بود. این موضوع، مطلب مهمی را که برخی افراد مدعی می شوند که حجت خدا باید همیشه و در همه حالتها باید همه ی زبان ها را بداند، نفی می کند… ایشان در این عالم، مانند بقیه مردم، مسائل زیادی را نمی‌داند.
(عقائد اسلام و از تو درباره روح می پرسند؛ احمد الحسن؛ ص۱۹۳)

در حالیکه امام جواد علیه السلام میفرمایند :

عن جعفر بن محمد الصوفي قال: سألت أبا جعفر محمد بن علي الرضا عليهم السلام فقلت: يا ابن رسول الله لم سمي النبي صلى الله عليه وآله الأمي؟ فقال: ما يقول الناس قلت: يزعمون أنه سمي الأمي لأنه لم يكتب. فقال عليه السلام: كذبوا، عليهم لعنة الله، أني ذلك والله عز وجل يقول في محكم كتابه: ” هو الذي بعث في الأميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته ويزيكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة  ” فكيف كان يعلمهم ما لا يحسن والله لقد كان رسول الله صلى الله عليه وآله يقرء ويكتب باثنين وسبعين – أو قال، بثلاثة وسبعين – لسانا وإنما سمي الأمي لأنه كان من أهل مكة ومكة من أمهات القرى ، وذلك قول الله عز وجل ” لتنذر أم القرى ومن حولها ( انعام 92) (معاني الأخبار صفحه 53 و 54)

جعفر بن محمد صوفي نقل مي كند: از ابو جعفر محمد بن علي الرضا عليهما السلام پرسيدم: اي فرزند رسول خدا! چرا پيامبر صلي الله عليه و آله اُمّي ناميده شد؟ فرمود: مردم چه مي گويند: گفتم: آنها مي ­پندارند كه پيامبر به دليل آن كه قادر به نوشتن نبود، امّي ناميده شد. ايشان فرمود: دروغ مي گويند؛ لعنت خدا بر آنها باد! چگونه چنين چيزي ممكن است در حالي كه خداوند در قرآن مي فرمايد: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» چگونه مي توانست چيزي را آموزش دهد كه خود آن را فرا نگرفته است؟ به خدا قسم! رسول خدا صلي الله عليه و آله مي خواند و به هفتاد و دو  و يا فرمود: به هفتاد و سه  زبان مي­نوشت؛ ايشان به اين دليل امّي ناميده شد كه از اهل مكه بود و مكه از «اُمّهات قُرَي» بود و اين همان چيزي است كه خداوند مي فرمايد: «لِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَمَنْ حَوْلَهَا» [براي اين كه (مردم) اُمّ‏ القري (= مكه) و كساني را كه پيرامون آنند هشدار دهي]

ج) احمد بصری و باز هم توهین دیگر به پیامبر صلی الله علیه و آله و انبیاء:

احمد بصری در توهین دیگری به انبیاء مدعی می شود که پیامبرصلی الله علیه و آله و پیامبران الهی نتوانستند در آن ماموریتی که خداوند به آنان داده بود موفق شوند، با اینکه خداوند به آنان صلاحیت و دستور انجام آن کار را داده بود. مینویسد: حتی انبیاء مرسلین سابق: با وجود اینکه حجت و خلیفه خدا و وارث زمین در زمانشان بودند اما در زمان خود نتوانستند به صلاحیت خود کاری را که از طرف خداوند به آنها محول شده را انجام دهند با وجود اینکه آنها وارث زمین بودند. (نبوت خاتمه،ص43 و 44)

احمد بصری به این دلیل چنین توهین سخیف و مخالف عصمت انبیاء را به آنان روا داشته است که مدعی شود وی آن صاحب رسالتی هست که از انبیاء و پیامبرصلی الله علیه و آله افضل است، زیرا وی آن کسی است که در ماموریتش از جانب خدا موفق هست بر خلاف دیگر انبیاء که نتوانستند امر خدا را اطاعت کنند.

این بیسواد نمیداند که خود خداوند در قرآن می فرماید پیامبرصلی الله علیه و آله مامور به ابلاغ است و نه نتیجه وَإِنْ مَا نُرِينَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّينَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ وَعَلَينَا الْحِسَابُ و اگر پاره اي از مجازاتها را كه به آنها وعده مي دهيم به تو نشان دهيم، يا (پيش از فرا رسيدن اين مجازاتها) تو را بميرانيم،👈 در هر حال تو فقط مأمور ابلاغ هستي؛ و حساب (آنها) برماست. الرعد(40)

 

توهین به حضرت ابراهیم (ع):

احمد اسماعیل نه تنها به حضرت ختم رسل(ص) توهین کرده است بلکه بازم شاهد آن هستیم که حتی به حضرت ابراهیم(ع) نیز توهین کرده است و بر حسب جهل و عقل نداشته خود ایشان را متهم به شرک کرده است. همانگونه که در کتاب خود می نویسد: پس ابراهیم (ع) زمانی که ملکوت آسمانها برای او کشف شد و نور حضرت قائم (ع) را دید گفت: این پروردگار من است و زمانی که نور حضرت امام علی (ع) را دید گفت این پروردگار من است و زمانی که نور حضرت محمد (ص) را دید گفت این پروردگار من است و حضرت ابراهیم (ع) نتوانست تمییز دهد که آنها مخلوق هستند تا زمانی که از حقیقت آنها برای او کشف شد و دید که آنها پایان دارند و غیبت آنها از ذات اقدس الهی و برگشت آنها به أنا (منیت) را در لحظاتی را دید و این هنگام است که فقط متوجه کسی شد که  آسمانها را آفریده است و دانست که آنها آفریده ی خداوند هستند. (ترجمه متشابهات،ج1،ص30)

همانگونه که می بینید احمد می گوید حضرت ابراهیم (ص) در ابتدا اهل بیت را خدای خود گرفت سپس موحد گشت. که امام صادق(ع) در پاسخ به این سخن، فرموده اند که: وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ إِبْرَاهِيمَ‏ هذا رَبِّي‏ أَشْرَكَ فِي قَوْلِهِ‏ هذا رَبِّي‏ فَقَالَ لَا مَنْ قَالَ هَذَا الْيَوْمَ فَهُوَ مُشْرِكٌ، وَ لَمْ يَكُنْ مِنْ إِبْرَاهِيمَ شِرْك در رابطه با حضرت ابراهیم از امام صادق سوال شد که آیا ایشان مشرک شدند؟ حضرت در پاسخ فرموند: خیر، بلکه هرکس بگوید ابراهیم شرک ورزید خود او مشرک است و از ابراهیم شرکی سر نزد. (تفسير القمي    ج‏۱ ص ۲۰۷) قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، ۲جلد، دار الكتاب – ايران – قم، چاپ: ۳، ۱۳۶۳ ه.ش.

و طبق این روایت مشرک بودن احمد از زبان مبارک امام صادق(علیه السلام) ثابت گشت

 

توهين به حضرت يونس (علیه السلام) :

حضرت يونس عليه السلام جزء پیامبرانی است که نام مبارک ایشان در قرآن به آن اشاره شده است و مدح های زیبایی در رابطه با ایشان در قرآن کریم وارد شده است. چنانچه خداوند متعال در قرآن میفرماید: وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (صافات/ ۱۳۹) و قطعاً یونس از پیامبران و فرستادگان خداوند متعال بود.

وَ إِسْمَاعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطًا وَ كُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ (انعام /۸۶) و همانا اسماعیل و الیسع و یونس و لوط همه آنها را بر تمامی جهانیان برتری دادیم.

اما با وجود این مدح ها شاهد آن هستیم که احمد پا را فراتر از ادبِ نداشته خود گذاشته است و به حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام نیز تهمت زده است. چنانچه احمد در کتاب المتشابهات خود حضرت یونس را جهنمی می داند و معتقد است که ایشان با بلعیدنش توسط نهنگ بر خلاف قرآن کریم فوت کرده است.

احمد بصری درباره حضرت یونس(ع) می گوید: یونس در شکم ماهی مُرد و روحش به ظلمات جهنم نگریست و نیز به طبقات پایین آن نگاه کرد و منظور از درخت، در اینجا دین است. پس از آن که ماهی یونس را خورد، یونس روحش جدا شد و خدا روح او را به سوی جهنم فرستاد تا آن را ببیند. آری یونس جهنم و ظلمات آن را درک کرد… و آنجا قارون را دید و با او سخن گفت…. ولی من حقیقت را آشکار می کنم که جسد او در بیابان، عریان و بی سرپناه افتاد و روحش در طبقات جهنم تا روز برانگیخته شدن، باقی ماند. همانطور که گفتم این جهنم در حال رشد و ساخته شدن و نه جهنم تام است و دنیا به سرعت به سوی این دوزخ می شتابد همان گونه که به بهشت می تابد و از اینجا معلوم می شود که تناقضی در آیات نیست.
ترجمه متشابهات،ج4،ص104 )

همانگونه که می بیند او معتقد است که کسی قرآن او را بر جهانیان برتری داده است و به رسالت او شهادت داده است تا روز قیامت در جهنم است.

ادِّعای دیگر احمد اسماعیل این است که حضرت یوسف (علیه السلام) به خدا شرک ورزیده است:

او می گوید: خداوند به یوسف وحی کرد که این زندانی نجات می‌یابد و به پادشاه نزدیک خواهد شد (به واسطه‌ی رؤیای زندانی). و خداوند به یوسف وحی نمود که این پادشاه او را از زندان بیرون خواهد آورد و این زندانی باعث خارج شدن او از زندان خواهد شد. به همین دلیل یوسف به او فرمود: مرا نزد ارباب خود یاد کن؛ با این سخن خواست برای این زندانی روشن کند که او علم غیب دارد؛ آن هنگام که در آینده مجبور خواهد شد که او را نزد پادشاه یاد کند، همانطور که می‌خواست نظر زندانی را به وضعیت خود جلب کند و این که او را در آینده نزد پادشاه یاد کند، چرا که رؤیایی دیده بود که دلیل خروج یوسف از زندان خواهد شد.
اینجا بود که یوسف به اسباب و علت‌ها توجه کرد، اگر چه از مسبّب اسباب غافل نشده بود. نه آن طور که برخی متوهم شده‌اند او از زندانی و پادشاه طلب یاری نمود و از خداوند سبحان غافل شد. با این حال، یوسف آن هنگام که برای اسباب و وسیله‌ها ارزش و مقداری در میزانش قائل شد، شرک ورزید در حالی که او کسی بود که نشانه‌ها و معجزات خدا را که در ادوار پیشین زندگی‌اش باعث نجاتش شده بودند لمس کرده بود. و این شرک پنهان در آخر سوره یوسف ذکر شده است: ﴿و بیشترشان به خدا ایمان ندارند و مشرکند﴾)
(اضاءات من دعوات المرسلین ج ۳، ص 33)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *