تحریفات معنوی
به نام خدا
حجت های الهی و به خصوص مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مقام بلند و جایگاه بسیار رفیعی در دین برخوردارند. این موضوع باعث شده تا راهزنان دین و مدعیان دروغین، چشم طمع به این جایگاه بدوزند و تلاش نمایند خود را صاحب و واجد این مقام معرفی نمایند.
پر واضح است مدعیان دروغین برای تصاحب نامشروع چنین مقامات رفیعی، بایستی آیات و روایات را مصادره به مطلوب نموده و بر خود تطبیق بدهند. برای رسیدن به این مقصد، معمولا یا آن قدر دست شان خالی است که عبارتهایی را از پیش خودشان می سازند و به عنوان روایت به مخاطب کم اطلاع ارائه می نمایند (مثل عبارت ان الوصیة لا یدعیها الا صاحبها) و یا این که از آیات و روایات موجود استفاده مینمایند.
اما وقتی قصد دارند از آیات روایات استفاده نمایند، باز هم آن قدر صداقت و شهامت ندارند با همان فرهنگی که خداوند متعال و ائمه (علیهم السلام) بیان فرموده اند به سراغ آیات و روایات بروند. یعنی به جای مراجعه به تمام آیات و روایات، به صورت کاملاً گزینشی تنها بخش های خاصی از آیات و روایات ارائه می نمایند.
اما جالبتر این که در میان همین آیات و روایات گزینشی نیز در بسیاری از موارد، اهداف مورد نظر مدعیان دروغین تامین نمیشود. لذا مجبورند یا عبارتهایی را در آیات و روایات تغییر داده و دست به تحریف لفظی بزنند؛ یعنی اصل روایت را تغییر دهند که به این موضوع در بخش تحریف لفظی پرداخته شده است. گاهی نیز معنای روایات را تحریف مینمایند. آن چه در این نوشتار تقدیم حضور میگردد، تنها نمونه هایی از تحریف های معنوی است که جریان فکری احمد اسماعیل بصری در روایات انجام داده اند. با این توضیح برخی از همین نمونه های تحریف معنوی در ادامه تقدیم حضور میگردد:
1 – وحی به حواريين
احمد اسماعیل می نویسد:
((در آیات تدبر کن که چگونه خدا و فرشتگان او و پیامبرانش نزد مرد اقوام آنها هنگامی که مبعوث خواهند شد شهادت می دهند؟ آیا با رؤیاها و مکاشفه نیست؟ آیا سخن خدا را نخواندی که می گوید: آن گاه که به حواریین وحی کردم که به من و رسولم ایمان بیاورید، گفتند ایمان آوردیم و شهادت بده که ما تسلیم هستیم. چگونه خدا به حواریین وحی کرد، آیا با رؤیا نیست))؟[1]
پاسخ
این نیز از خطاهای فاحش احمد اسماعیل است که منشأ آن بی اطلاعی از قرآن و روایات است؛ وحیی که به حواریین شد، امرخدا بود که در اصطلاح به آن «وحی امر» گفته می شود، نه آنکه وحیی مانند وحی، به انبیا باشد؛ به این مطلب در روایات نیز تأکید شده است.
در تفسیر نعمانی از امام صادق از امیرمؤمنان علیه السلام چنین روایت شده است: «اما وحی امر سخن خدا است که فرموده به حواریین وحی کردم که به من و رسولم ایمان بیاورید».[2]
در برخی از روایات نیز گفته شده که الهام بوده است. یوسف صنعانی از امام باقرعليه السلام درباره آیه «إذ أوحيت إلى الحواريين» سؤال کرد. حضرت فرمودند: یعنی به آنها الهام شد.[3]
مفسران نیز به این مسئله اشاره کرده و این وحی را به معنای الهام، امریا القا توسط آیاتی دانسته اند که به حواریین نشان داده شده بود .[4]
2 – خارالله و استخاره
علی ابراهیمی در دفاع از حجیت استخاره می نویسد:
((امام على علیه السلام اشاره کرده و آشکار میکند که یکی از ادله امام مهدی عجل الله تعالی فرجه استخاره است. سپس آن حضرت به توصیف مهدی علیه السلام بازگشت و فرمود: ساحت و درگاه او از همه شما گشاده تر و دانش او فزون تر و صله رحم او بیشتر است ، پروردگارا برانگیخته شدن او را مایه خروج از اندوه قرار ده و به واسطه او پراکندگی امت را جمع ساز، پس اگر خداوند برای تو خیر خواست عزم خود استوار گردان و اگر در راه رسیدن به خدمت او توفیق یافتی از او به دیگری باز مگرد و هرگاه به سویش راه یافتی از او مگذر. این دلیلی روشن از امام علی علیه السلام است که در تشخیص مصداق حجت خدا امربه استخاره میکند، و خدای متعال در آیه محکم کتابش می گوید: بگو کافی است که خدا بین من و شما شاهد باشد و شهادتی عظیم تر از شهادت خدا یافت نمی شود. سپاس از آن خدا است، خدا و جانشینان او در زمین برای امام احمد الحسن شهادت دادند که او حق است و جانشین خدا در زمین و حجتی از حجتهای خدا است که اطاعت شان واجب است)).[5]
پاسخ
متأسفانه ایشان معنای عبارت «خار الله لک» را به کلی تغییر داده است. این عبارت هرگز ارتباطی به استخاره ندارد؛ بلکه به معنای قرار دادن خیر توسط خدا در امری است؛ در کتب لغت عرب هم به این امر اشاره شده است. از جمله ابن منظور می نویسد:
«وخار لك في ذلک: جعل لك فيه الخيرة؛ والخيرة الاسم من قولک : خار الله لك في هذا الأمر»[6]. . این تعبیر در روایات دیگرهم فراوان وارد شده است؛ چنان که امام عسکری علیه السلام ضمن توقیعی به برخی بنی اسباط همین را فرمودند: «خدا عافیتت بدهد، رفتنت به فارس را بیان کردی، خدا برایت خیر بخواهد، إن شاء الله با امنیت به مصر وارد خواهی شد»[7].یا همسر زهیر بن قین در کربلا به او چنین گفت: خدا برایت خیر بخواهد، از تو می خواهم در قیامت مرا نزد جد حسین علیه السلام یادکنی »[8]
یا دو نفر از یاران سیدالشهدا علیه السلام هنگامی که تصمیم آن حضرت برای رفتن به کربلا را شنیدند، به ایشان گفتند: «خدا برایت خیربخواهد؟ حضرت فرمودند: خدا شما را رحمت کند».[9]
آشکار است که معنای این عبارت چنان است که بیان شد و به استخاره هیچ ارتباطی ندارد.
3 – نزول ملائکه در خواب
از احمد اسماعیل درباره آیه نزول ملائکه بر مؤمنان سؤال شده است که آیا از این آیه فهمیده می شود که ملائکه در رؤیا برای بشارت دادن به مؤمنان نازل میشوند؟ او پاسخ داده است: «بله، حتما! همانا ملائکه آنها را با رؤیای صالحه به صلاح راه شان و استقامت و عاقبت نیکوی شان بشارت میدهند».[10]
پاسخ
در روایات بیان شده است، افرادی که ملائکه بر آنها نازل می شوند، ائمه علیهم السلام شیعیان اهل استقامت ایشان هستند؛ بارها نیز تصریح شده است که این نزول که هنگام مرگ و در روز قیامت است. به نمونه هایی از این روایات اشاره میکنیم :
امام صادق علیه السلام درباره مصداق این آیه و نزول ملائکه به ابوبصير فرمودند: «ای ابا محمد، به خدا قسم! آنها امامان از آل محمد هستند. ملائکه هنگام مرگ نازل میشوند و بشارت میدهند که محزون نباشید. به خدا قسم این آیه درباره شیعیانی از ما که اهل استقامت هستند، نیز جاری است».[11] یا امام کاظم علیه السلام فرمودند: «ملائکه هنگام مرگ بر آنها نازل می شوند».[12] امام باقر عليه السلام نیز در پاسخ سؤال ابوبصیر که پرسیده بود فرشتگان مورد اشاره در این آیه چه وقت نازل میشوند، فرمود: «هنگام مرگ و روز قیامت»[13]؛ رسول خدا صلی الله عليه واله نیز در روایتی مفصل درباره لحظه های احتضار، همین آیه را بیان کرده اند.[14]
بنابراین، برخلاف ادعای نادرست احمد اسماعیل، آیه مورد نظر کمترین ارتباطی به خواب و رویا ندارد.
4 – منظور از امت وسط
امت وسط احمد اسماعیل در پاسخ به معنای آیه «و کذلك جعلناکم امة وسطا لتكونوا شهداء على الناس» می گوید:
((آنها امت محمدی حقیقی هستند. آنها ۳۱۳ نفرند. «وسط»، صراط مستقیم و مهدی اول است، زیرا وسط بين ائمه و مهديين واقع شده است؛ پس «امت وسط» پیروان مهدی اول و یاران امام مهدی هستند و آنها بهترین امتی هستند که به سوی مردم آمده اند و بهترین امامان هستند)).[15]
پاسخ
ادعای باطل احمد اسماعیل در حالی است که در روایات متواتره تأکید و تصریح شده که «خير أمة أخرجت للناس وأمة وسط»، ائمه علیهم السلام هستند. به چند نمونه از این روایات اشاره می شود.
امام باقر علیه السلام درباره آیه «وكذلك جعلناكم أمة وسطا لتكونوا شهداء على الناس ويكون الرسول عليكم شهيدا» فرمودند: «ما امت وسط، شاهدان خدا بر خلقش و حجت های او در زمینش هستیم».[16] امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: «ما امت وسط و شاهدان خدا بر خلقش و حجت های او در زمینش هستیم».[17]
امیرمؤمنان علیه السلام نیز فرموده اند: «ما کسانی هستیم که خدا در آیه ((و کذلک جعلناكم أمة وسطا لتكونوا شهداء على الناس)) قصد کرده است. در هر زمان امامی از ما شاهد بر اهل زمان خود است».[18]
ضمن اینکه هذیان گویی احمد اسماعیل در این پاسخ آشکار است. او امت وسط را ۳۱۳ نفر می داند ((که مدعی است خود او یکی از ایشان است))، سپس وسط را خودش می داند؛ پس از آن امت وسط را پیروان خودش می داند! همچنان ادعا کرده او وسط بين ائمه و مهدیین است، در حالی که این ادعا با مهدی اول بودن او تناقض دارد؛ زیرا نفهمیده شیئی که وسط بين دو چیز باشد، نه از اولی محسوب میشود و نه از دومی!
5 – زیتونی نه شرقی و نه غربي
احمد اسماعیل گفته است:
((خدا فرموده است: «زیتونی که نه شرقی و نه غربی است» یعنی زیتون وسط و او مهدی اول است که وسط بين ائمه و مهدیین است و او همچنین درخت زیتونی است که از کوه سینا می روید و از آن روغن و نان خورش برای خورندگان فراهم میگردد)).[19]
پاسخ
به تصریح روایات متواتر، آیه بیان شده درباره امیرمؤمنان علیه السلام و دیگر معصومان عليهم السلام است، نه دیگری.
امام حسن علیه السلام در خطبه ای فرمودند: «ما میان شما مانند آسمان برافراشته ، زمین گسترده شده و خورشید پرفروغ هستیم و مانند درخت زیتون که نه شرقی است و نه غربی و در روغن آن برکت است. نبی اصل آن، على فرع آن و به خدا سوگند ما میوه آن درخت هستیم».[20] امام صادق علیه السلام در پاسخ به فضيل بن يسار فرمودند: «این آیه درباره امیرمؤمنان علیه السلام است که نه يهودی بود، نه نصرانی».[21]
و روایات بسیار دیگر. [22]
6 – نسبت ظلم به انبیای الهی
احمد اسماعیل درباره آیه «لا ينال عهدي الظالمين» می گوید:
((یعنی ظالمان از انبیا ؛ ظلم انبیا معصیت نیست، بلکه تقصیر در ادا عمل در مقایسه با غیر از ایشان «ائمه» است. پس یک عمل که یونس و محمد به آن تکلیف شوند، هرگز ادای آن عمل توسط یونس به میزان ادای محمد نیست و این تقصیر از يونس ظلم محسوب شده و سبب می شود که او از امامان از فرزندان ابراهیم و در مرتبه محمد نباشد».[23]
پاسخ
بدیهی است که این کلام، هذیان محض است؛ زیرا ظلم في نفسه قبیح است و با هیچ توجیهی نمی توان آن را به معصومان عليهم السلام نسبت داد و تفاوت در ادای اعمال و تفاوت در درجات و مراتب معصومان عليهم السلام به هیچ عنوان تقصير خوانده و دانسته نمیشود.
بلکه در روایات متعدد، به صراحت آمده که ظالمان گفته شده در این آیه مشرکان، مرتکبان محرمات و سفیهان هستند.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «خدا می فرماید: عهد من به ظالمان نمی رسد، یعنی کسی که بتی پرستیده است، امام نخواهد بود.[24] عهد من به ظالمان نمی رسد ؛ یعنی فرد سفیه نمی توانند امام فرد باتقوا باشد».[25]
همچنین فرموده اند:
((سخن خدا که می فرماید: عهد من به ظالمان نمی رسد، منظور از عهد، امامت است، که این عهد برای کسی که بت پرست بوده یا به اندازه چشم برهم زدنی، به خدا شرک ورزیده، جایز نیست؛ اگرچه پس از آن اسلام آورده باشد. ظلم، قرار دادن چیزی در غیر از مکان آن است و بزرگ ترین ظلم، شرک است، خدا می فرماید همانا شرک ظلمی عظیم است؛ همین طور امامت برای کسی که مرتکب گناهی صغیره یا کبیره شده جایز نیست ، اگرچه پس از آن توبه کرده باشد.))[26]
7 – جسارت به امیرمؤمنان علیه السلام
احمد اسماعیل در بیان معنای آیات ((والعصران الانسان لفي خسر)) مینویسد:((منظور امیرمؤمنان على است ، او انسان است و نسبت به محمد زیان دیده است، پس مقام رسول خدا صلی الله عليه وآله بالاتر و عظیم تراز مقام امام علی علیه السلام است)).[27]
پاسخ
در سخافت كلام احمد اسماعیل که با پاسخش دشمنی خود را با امیرمؤمنان علیه السلام آشکار کرده است، همین بس که در ادامه سوره، خدای متعال عده ای را از آن خسران استثنا کرده و می فرماید:((إلا الذين آمنوا وعملوا الصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر)).[28]
بنابراین، منظور از «الانسان» جنس انسان است که همه، به جز مؤمنانی که چنان وصفی را دارند، در زیان هستند؛ اما احمد اسماعیل با توجه به دشمنی که با مولای متقیان دارد، آن حضرت را -والعياذ بالله – از زمره مؤمنان خارج دانسته است.
در تفسیر این سوره شریفه و الفاظ آن نیز روایات متعددی وارد شده و اهل زیان را دشمنان اهل بیت علیهم السلام و استثنای از زیان را خود آن حضرت و مؤمنان به ولایت ایشان معرفی کرده است؛ از جمله:
((مفضل می گوید: از امام صادق عليه السلام درباره سوره عصر پرسیدم.
حضرت فرمودند عصر، عصر خروج قائم عجل الله تعالی فرجه است. «ان الانسان لفي خسر» یعنی دشمنان ما، «الا الذين آمنوا» یعنی به آیات ما، ((وعملوا الصالحات)) یعنی همدردی با برادران، «وتواصوا بالحق» یعنی به امامت ، ((تواصوا بالصبر)) یعنی در آن مدت {غیبت}.))[29]
پیامبر خدا فرموده اند: «سوره عصر درباره علی نازل شد و تفسیرش این است که انسان در زبان است، یعنی دشمنان آل محمد، مگر کسانی که به ولایت آنها ایمان آوردند و با همدردی با برادران شان عمل صالح انجام دادند و در غیبت غایبشان به صبر سفارش کردند».[30]
و فرموده اند:((به خدا سوگند! سوره عصر درباره على نازل شده… همانا انسان در زیان است، به جز علی که ایمان آورد و به حق رضایت داد و صبر کرد)).[31]
امام صادق عليه السلام فرموده اند:((خدا برگزیدگان از خلقش را استثنا کرده و می فرماید همانا انسان در زیان است، مگر کسانی که به ولایت علی امیرمؤمنان علیه السلام ایمان آوردند و فرزندان شان را به حق و ولایت سفارش کردند و بر آن صبر نمودند)).[32]
8 – جسارتی دیگر به امیرمؤمنان علیه السلام
از احمد اسماعيل سؤال شده است که معنای سخن امیرمؤمنان علیه السلام در دعای صباح که فرموده اند: «عقلی مغلوب» چیست؟ او پاسخ میدهد: ((از جهت اناء «منیت» و تاریکی و ظلمت، پس اگر ایشان این حال را نداشت، محمد بود و در مرتبه «انا فتحنا لک فتحا مبينا» میشد که مرتبه محمد است)).[33]
پاسخ
1 – علامه مجلسی رحمة الله عليه فرموده اند: فقرات پایانی دعای صباح – که عبارت شده از آنجا است – در بیشتر نسخه ها وجود ندارد و تنها در حاشیه برخی از آنها آمده است:
((بدان که سجود و دعا در بیشتر نسخه ها موجود نیست و در بعضی از آنها وجود دارد. در کتاب الاختيار، در حاشیه، این گونه نوشته شده است: إلهي قلبي محجوب، و عقلی مغلوب، و نفسی معیوبه ….)).[34]
بنابراین، انتساب این فقره به دعا ثابت نیست.
2 – بر فرض انتساب هم، چنین فقرات و عبارت هایی از باب «ایاک اعنی واسمعی یا جارة»[35] و برای تعلیم دیگران است و در قرآن کریم و روایات و ادعیه نمونه های فراوانی دارد.
امام صادق علیه السلام در دو روایت فرموده اند: «خدا پیامبرش را با ((ایاک اعني واسمعی یا جاره)) مبعوث کرد».[36]
((قرآن به سبک «ایاک اعني واسمعی یا جاره» نازل شده است)).[37]
3 – وقتی امیرمؤمنان علیه السلام نفس رسول الله هستند، سخن از اناء و ظلمت در آن وجود مقدس و سراسر نور چه جایگاهی دارد؟! مضحک اینکه احمد اسماعیل در همان حال که اهل بیت علیهم السلام را -والعياذ بالله – گرفتار منیت و ظلمت میداند، درباره خودش معتقد است که از این مسئله رهایی یافته است: ((مهدی اول حتی منیتی را که نزد او است را نمی بیند، زیرا او جز خدا نمی بیند؛ و نمی شناسد)).[38] این جز دشمنی او با آل محمد، دلیل دیگری ندارد.
9 – صیحه جبرئیل
از احمد اسماعيل سؤال شده است، در روایات اهل عصمت درباره صیحه جبرئیل آمده که حق با آل فلانی است، این آل فلان چه کسانی هستند؟ او پاسخ می دهد :
((حق با آل امام مهدی است و آنها باقی ماندگان آل محمد و مهديين دوازده گانه هستند. حق با یمانی و اصحابش است و آنها يمانیهای سیصد و سیزده گانه و پیروانشان می باشند)).[39]
پاسخ
کلام احمد اسماعیل جز تحریف و دروغ چیزی نیست. در روایات اصلا نیامده که جبرئیل بگوید حق با آل فلان است و احمد اسماعیل از این امر بی اطلاع بوده است؛ بلکه در روایات بیان شده که جبرئیل ندا می دهد حق با قائم است و به صراحت مهدی آل محمد و پدرش را نام می برد.
امام باقر عليه السلام فرمودند:((هنگامی که آتشی بسیار بزرگ را به رنگ زرد و سرخ مشاهده کردید که از مشرق سه یا هفت روز سر زده است ، پس ان شاء الله منتظر فرج آل محمد عليهم السلام باشید که خداوند عزیز و حکیم است، سپس فرمود: آن صيحه جز در ماه رمضان بر نخواهد خاست؛ زیرا ماه رمضان، ماه خدا است و آن صيحه، همان آوای بسیار بلند جبرئیل علیه السلام به این مردمان است. سپس فرمود: ندا کنندهای از آسمان به نام حضرت قائم عليه السلام ندا سر می دهد و هر که در مشرق و مغرب است آن را می شنود، هیچ خفته ای نمی ماند، مگر آنکه بیدار می شود و هیچ ایستاده ای نمی ماند مگر آنکه مینشیند و هیچ نشسته ای نمی ماند مگر آنکه از وحشت آن صدا بردو پای خویش برمی خیزد، پس خداوند هرکه را به آن آوا عبرت پذیرد و پاسخ گوید مورد رحمت قرار دهد که آن صدای نخستین آوای جبرئیل روح الأمين عليه السلام است. سپس فرمود: آن صدا در ماه رمضان در شب جمعه شب بیست و سوم است، پس در آن تردید نکنید ، بشنوید و اطاعت کنید و در پایان روز آواز ابلیس ملعون است که ندا می دهد : بدانید که فلانی مظلومانه کشته شد، تا مردم را دچار شک و گرفتاری سازد. پس بسی افراد شک کننده سرگردان در آن روز پدید آیند که در آتش سرازیر خواهند شد، پس اگر در ماه رمضان آوایی شنیدید در آن تردید نکنید که صدای جبرئیل است و نشانه آن این است که او به نام قائم و اسم پدرش ندا میدهد تا آنجا که دوشیزه در پس پرده خویش آن را بشنود و پدر و برادر خود را به خروج برانگیزد. آن حضرت فرمود: ناگزیرو بدون شک قبل از خروج قائم عجل الله تعالی فرجه این دو صدا برخواهد خاست: صدایی از آسمان و آن اوای جبرئیل است، به نام صاحب این امر و نام پدرش و صدای دومی از زمین برمی خیزد و آن آوای ابلیس لعین است که ندا میکند به نام فلانی که او مظلومانه کشته شد و مرادش از آن ایجاد فتنه است، پس صدای نخستین را پیروی کنید و از صدای دوم بپرهیزید که به سبب آن دچار گرفتاری می شوید.))[40]
این در حالی است که احمد اسماعيل خروج کرد و بی گناهان بسیاری را هم کشت؛ اما در ماه رمضان نه صدای جبرئیل شنیده شد و نه ندای شیطان! امام صادق عليه السلام درباره این ندا فرمودند: «منادی به نام قائم و نام پدرش ندا میدهد».[41]
10 – عم یتسائلون
احمد اسماعیل پس از آنکه آیات ((عم یتسائلون*عن النباء العظیم)) را که به امیرمؤمنان علیه السلام مربوط است، قصهای تکراری در کل زمان ها می داند!، می گوید:
((کلاسیعلمون، یعنی در قیامت صغری ((قیام قائم))، ثم كلا سیعلمون ،یعنی در قیامت کبری))[42]
همچنین در معنای نبأ عظیم میگوید: «نبا عظیم یعنی مهدی اول و یمانی ».[43]
پاسخ
١ – مطابق روایات، «کلا سيعلمون» به بعد از شهادت رسول خدا صلى الله عليه واله و «ثم کلاسیعلمون» به قبر مربوط است:((هرگز، آنها حقانیت خلافت او را خواهند دانست. هرگز، به زودی خواهند دانست، ولایت و خلافت او را آن گاه که در قبرهایشان مورد سؤال قرار گیرند)).[44]
٢ – در روایات متواتره وارد شده است که نبأ عظیم شخص امیرمؤمنان علیه السلام هستند، نه احمد اسماعیل. امام باقر عليه السلام درباره آیه فرمودند: «این آیه درباره امیرمؤمنان صلوات الله علیه است. آن حضرت می گفت: خدا آیه بزرگ تر و خبری عظیم تر از من ندارد».[45]
امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارشان از رسول خدا صلی الله عليه وآله به امیرمؤمنان علیه السلام چنین نقل می کنند: «ای علی تو حجت خدا و باب خدا و راه به سوی خدا و نبا عظیم هستی».[46]
و روایات بسیار دیگر.[47]
از اوصاف امام عصر عجل الله تعالی فرجه نیز «ابن النبأ العظيم» است.[48]
11 – امام مجهول کیست؟
احمد اسماعیل در پاسخ سؤالی مبنی براینکه لفظ «الامام المجهول» در روایت غیبت نعمانی[49] به چه کسی اشاره دارد، چنین می نویسد: ((امام مهدی محمد بن الحسن به طور مسلم برای کسانی که ادعای پیروی از ایشان را دارند، مجهول نیست؛ همچنین برای مخالفان ایشان؛ پس منظور از امام مجهول ، مهدی اول از فرزندان ایشان است که برای مردم مجهول است و خدا خواسته که مردم به حقیقت نصوصی که در تورات و انجیل و قرآن و روایات به ایشان اشاره میکند توجه نداشته باشند تا او ظهور کند و برای آنها منظور از آن نصوص را آشکار سازد)).[50]
پاسخ
1 – ادعای اینکه همه افراد و حتی مخالفان، امام عصر را می شناسند، نادرست است: از قضا، جهل داشتن نسبت به ائمه علیهم السلام بارها در روایات آمده است؛ از جمله، امام باقر عليه السلام فرمودند: «هر کس ما را بشناسد می شناسد و هرکس نسبت به ما جاهل باشد، به امامت پرهیزکاران جاهل است».[51]
امام صادق علیه السلام فرمودند: «ما قومی هستیم که خدا اطاعت مان را واجب کرده و شما امامت کسی را دارید که مردم جاهل به آنها عذری ندارند».[52]
چنان که در زیارت جامعه نیز چنین وارد شده است: «بیچاره است آن که نسبت به شما جاهل باشد».[53]
این تعبير، حتی نسبت به خدای متعال نیز صحیح است؛ چنان که رسول خداصلی الله عليه وآله در جواب عبدالله بن صوریا فرمودند: «اما شما به پروردگار جاهل و از حکم او غافل هستید.[54]» و چنان که امام صادق علیه السلام فرموده اند: «جهل در سه چیز است؛ غرور، شدت خود نمایی و جهل به خدا؛ پس آنها زیانکار هستند».[55]
۲ – نداشتن علم نسبت به هر امری درباره امام عليه السلام کافی است تا حضرت از آن جنبه مجهول باشند؛ مرحوم نعمانی در شرح روایت امیرمؤمنان علیه السلام به کمیل بن زیاد درباره حجج الهی[56] می فرمایند: «خائف مغمور یعنی شخصش غایب و مكانش مجهول است».[57]
12 – اصحاب اليمين چه کسانی هستند؟
احمد اسماعیل در وصف اصحابش می نویسد: «موحدان، اصحاب یمین در سوره مدثر هستند که بدون حساب وارد بهشت می شوند، اینها اصحاب یمانی ، وصی و رسول امام مهدی عجل الله تعالی فرجه هستند. خدای متعال می فرماید: هرکس در گرو اعمال خویش است، مگراصحاب یمین».[58]
پاسخ
این کذب و تحریف است. در روایات متعدد وارد شده که مقصود از اصحاب یمین در این آیه شریفه شیعیان امیرمؤمنان علیه السلام هستند، نه پیروان احمد اسماعیل.
امام باقر علیه السلام درباره این آیه فرمودند: «آنها شیعیان ما اهل بیت هستند))[59]
امام کاظم علیه السلام فرمودند: «به خدا سوگند آنها شیعیان ما هستند».[60]
امام باقر عليه السلام درباره آیه فرمودند: «به خدا سوگند! اصحاب يمين، شیعیان علی علیه السلام هستند».[61]
13 – انتظار فرج
ضياء الزیدی ذیل عنوان «روایاتی که فرج و علم ثقیل را بیان میکنند»، این روایت را نقل می کند: ((هنگامی که صاحبتان از سرای ظالمان غایب شد، منتظر فرج باشید. سپس می گوید: این کیست که از سرای ظالمان غایب میشود؟ اگر گفته شود امام مهدی است، بیهوده است؛ چون حديث آن را با ظهور و فرج مقارن کرده است، پس چه کسی غیر از مهدی اول خواهد بود)).[62]
پاسخ
ایشان از عبارت ((پس منتظر فرج باشید))، نزدیکی ظهور را نتیجه گرفته که نادرست است؛ دستور به انتظار فرج در هر صبح و شام بارها به منزله تکلیف واجب شیعیان از آغاز غیبت در روایات آمده است.
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
((نزدیک ترین حالت قرب شیعیان به خدا و بیشترین رضایت خداوند از آنها، آن گاه است که حجت خدا از آنها غایب شود و برایشان آشکار نشود و نداند کجاست و آنها در آن حالت می دانند و یقین دارند که حجت و پیمان خدا باطل نخواهد شد؛ در آن هنگام، صبح و شام منتظر فرج باشید)).[63]
امام جواد علیه السلام فرموده اند: «قائم ما مهدی است که انتظار او در غیبتش واجب است و در ظهورش اطاعت میشود. او سومین فرزند من است… سپس فرمود: برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است».[64]
امام صادق عليه السلام فرموده اند:((هر روزی که امامی از آل محمد را در آن روز ندیدی، هر کسی را که دوست داشتی، دوست بدار و هر کسی را که دشمن داشتی، دشمن بدار؛ ولی هرکس که بودی باش و صبح و شام منتظر فرج باش)).[65]
خود اهل بیت علیهم السلام نیز منتظر فرج بودند؛ چنان که از امام صادق عليه السلام روایت شده است: «هیچ نوروزی نیست مگر اینکه ما در آن منتظر فرج هستیم».[66]
14 – روح القدس
احمد اسماعيل مدعی تساوی بین خود و امام زمان عجل الله تعالی فرجه است و معتقد است که امام به روح القدس محتاج نیست و روح القدس به شخص او منتقل می شود:((امام مهدی در زمان ظهور از روح القدس بی نیاز است، چون برای او در غیبت صغری فتح رخ داده است؛ پس روح القدس به مهدی اول منتقل می شود. بنابراین، همان گونه که ((عبارت انفسنا و انفسکم)) بر رسول خدا صلى الله عليه وآله و على صدق می کند، اینجا برامام مهدی و مهدی اول نیز صادق است؛ از جهت ردایی که رسول خدا صلی الله عليه وآله و امیرمؤمنان علیه السلام پوشیدند و آن روح القدس اعظم است.))[67]
پاسخ
سخنان باطل احمد اسماعیل در حالی است که روح القدس تا آخرين لحظه حیات با معصوم علیه السلام باقی می ماند و سپس به معصوم دیگر منتقل میشود؛ همچنین تصریح شده است که روح القدس مانند قران است و هرگز از معصوم علیه السلام جدا نمی شود و معصوم علیه السلام نیز از او جدایی ندارد.
امام صادق علیه السلام فرمودند:((آن گاه که پیامبر از دنیا برود، روح القدس به امام منتقل می شود))[68]
امام باقر عليه السلام نیز فرموده اند: «روح القدس از آنها جدا نمی شود و آنها از او و از قرآن جدایی ندارند و قرآن از آنها جدایی ندارد. صلوات خدا بر آنها باد»![69]
[1] الجواب المنير ، الجزء السادس، ص ۱۶.
[2] بحارالانوار، ج 90، ص ۱۶.
[3] عیاشی، تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۵۰، ح ۲۲۱.
[4] شیخ طوسی، التبیان، ج ۴، ص 57؛ شیخ طبرسی ، جوامع الجوامع ، ج1 ، ص545 ، ابن شهر آشوب ، متشابه القران ومختلفه، ج۱، ص۲۰۹؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان وروح الجنان، ج4 ، ص ۳۲۱.
[5] علی الابراهیمی ، البیان الشافی فی ادلة الیمانی ص39.
[6] لسان العرب ، حلد 4 ، ص 267.
[7] الخرائج، ج۱، ص۴۵۱ ، ح۳۵.
[8] بحار الانوار ، ج44 ، ص372.
[9] همان ص 373.
[10] المتشابهات ، الجزء الرابع، ص ۳۲.
[11] محمد بن حسن، صفار، بصائرالدرجات، ص ۱۱۴، ح ۱۹.
[12] تفسیر قمی، ج ۲، ص 265.
[13] شرف الدين، استرآبادی، تأويل الآيات الظاهرة، ج ۲، ص ۵۳۷ ، ح8.
[14] حسن بن سلیمان ، حلی، المحتضر، ص ۵۲ – ۵۳، ح۶۸؛ تفسير الامام العسکری، ص ۲۳۹-240 ،ح117.
[15] المتشابهات ، الجزء رابع صفحه 73.
[16] بصائر الدرجات، ص۸۳، ح 11.
[17] کافی، ج ۱، ص ۱۹۰، ح۲.
[18] کتاب سلیم، ص ۴۰۷، ح ۵۴.
[19]المتشابهات، الجزء الرابع، ص ۷۴؛ عبارت در پرانتز، ترجمه آیه ۳۵ سوره نور است.
[20] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۵۸، ح ۳۷؛ يوسف بن حاتم، الشامي، الدر النظيم، ص۵۰۳؛ علی بن يوسف بن مطهر، حلی، العدد القويه، ص ۳۲، ح ۲۱.
[21] معاني الأخبار، ص ۱۵، ح ۷؛ التوحید، ص ۱۵۸، ح ۴.
[22] فرات بین ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۲۸۱و۲۸۶؛ شريف الدين استرابادی، تاویل آیات الظاهره، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱.
[23] الجواب المنير، ج۲، ص ۴۳.
[24] کافی، ج۱، ص۱۷۵.
[25] همان، ح۲.
[26] صدوق، الخصال، ص۳۱۰، ح ۸۴؛ معاني الأخبار، ص۱۳۱، ح1.
[27] المتشابهات، ج ۳، ص ۷۳.
[28] عصر، ۳.
[29] كمال الدين، ص ۶۵۶ ، ح1.
[30] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۲۴۶.
[31] ابن طاووس، التحصين، ص۵۸۵.
[32] تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۱.
[33] المتشابهات، الجزء الرابع، ۳۴.
[34] بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۳۵۳.
[35] مشابه این تعبیر در فارسی این مثل است که به در می گویند تا دیوار بشنود.
[36] تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۷۳.
[37] تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۰، ح ۴.
[38] المتشابهات، ج ۴، ص ۹۴.
[39] الجواب المنير، عبر الاثیر، ج ۱، ص ۷۵.
[40] نعمانی ، الغیبۀ ، ص 262 – 263 ، ح13.
[41] همان ، ص266 ، ح15.
[42] الجواب المنير، الجزء الثانی، ص ۳۷.
[43] المتشابهات، الجزء الرابع، ص ۸۳.
[44] مناقب آل أبي طالب، ج۲، ص ۲۷۶؛ ابن طاووس، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ص ۹۵، ح۱۳۳، از کتاب محمد بن مؤمن الشیرازی.
[45] کافی، ج1، ص ۲۰۷، ح۳.
[46] صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۹، ح۱۳.
[47] کافی، ج ۸، ص ۳۰؛ شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ص۳،۸۰؛ مفید، المزار، ص ۷۸؛ ابن المشهدی، المزار، ص ۲۱۰ ، ۲۴۱ و ۲۶۴؛ تفسيرفرات الكوفی، ص
۵۳۳؛ طوسی، تهذیب الاحکام ، ج۳، ص ۱۴۶؛ تأويل الآيات الظاهرة، ج ۲، ص ۷۵۸ و مصادر متعدد دیگر.
[48] اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۵۱۰ ، در دعای شریف ندبه.
[49] نعمانی، الغيبة، ص 284 ، ح55.
[50] الجواب المنير، الجزء الرابع، ص ۱۴.
[51] کافی، ج۱، ص ۱۴۳، ح ۳.
[52] همان، ص ۱۸۶، ح ۳.
[53] کفعمي، البلد الامین، ص۳۰۰.
[54] احتجاج، ج1، ص ۴۷.
[55] مفید، اختصاص، ص ۲۴۴.
[56] ((ولاتخلوالأرض من حجة قائم الله بحجته، إما ظاهر معلوم، وإما خائف مغمور)) ((نعمانی، الغيبة،ص ۱۳۶)).
[57] همان.
[58] احمد اسماعیل، بيان الحق والسداد، ج ۱، ص ۱۵.
[59] برقی، محاسن، جا، ص ۱۷۱، ح۱۳۹.
[60] کافی، ج ۱، ص ۴۳۴، ح۹۱.
[61] تفسيرفرات الكوفی، ص ۵۱۴.
[62] النور المبين في اخبار الصادقین، ص ۲۶.
[63] نعمانی، الغيبة، ص۱۶۵، ح1.
[64] کمال الدین، ص۳۷۷، ح1.
[65] همان، ص ۱۶۱، ح3.
[66] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸، ح ۸۴.
[67] المتشابهات، الجزء الرابع، ص ۹۳ – ۹۴.
[68] کافی، ج۱، ص۲۷۲، ح ۳.
[69] علل الشرائع، ج۱، ص ۱۲۴، ح1.