حدیث من ظهری | یمانی پدیا | دانشنامه مجازی مدعیان مهدویت
مقالات

حدیث من ظهری

بررسی استناد یمانی ها به حدیثی از اصبغ بن نباته

چکیده

بررسی استناد یمانی ها به حدیثی از اصبغ بن نباته (حدیث من ظهری)

در این مطلب می خوانیم :در روایتی ازاصبغ بن نباته در کتاب شریف اصول کافی که می گوید : امیرالمؤمنین علیه السلام را در حال تفکر دیدم که بر زمین خط می کشد وقتی پرسیدم که چرا شما را در فکر می بینم؟ فرمودند : … فَکَّرْتُ فِى مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْرِ الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی

هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً…

…فکر مى کردم درباره مولودی که” یَکُونُ مِنْ ظَهْرِ الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی” او همان مهدى است که زمین را از عدل و داد پر کند، چنانکه از جور و ستم پر شده باشد…

بحث سر این است که یمانی ها با سوءاستفاده از این عبارت« یَکُونُ مِنْ ظَهْرِ الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی ، سعی در اثبات حقانیت  احمد اسماعیل بصری به عنوان فرزند یازدهمین فرزند امیرالمومنین دارند ،اما زهی خیال باطل

با توجه به نسخه های دیگر این روایت که با نسخه مورد استناد یمانی ها تفاوتی در یاء ظَهری دارد و همچنین قرائنی دیگر از روایات هم مضمون با این روایت که اشاره دارد به این موضوع که وصی های پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم ۱۲نفر هستند و آخرین آنها یعنی دوازدهمین جانشین پیامبر برپاکننده ی عدل و داد است ،متوجه تناقضات این فرقه در رابطه با روایت من ظهری خواهیم شد.

واژگان کلیدی:من ظهری،مولود،مهدی،احمد ،احمد اسماعیل بصری،یمانی،حادی عشر

مقدمه

یمانی ها این بار برای اثبات حقانیت احمد اسماعیل بصری به سراغ روایتی رفته اند که با تحریف لفظی و تغییر معنا در عبارات این روایت و حربه های دیگر سعی در تحقق هدف خود مبنی بر راستین بودن ادعای احمد اسماعیل بصری کرده اند .

دراین روایت چنین آمده که : 1

فَقَالَ: لَا وَ اللَّهِ، مَا رَغِبْتُ فِیهَا وَ لَا فِى الدُّنْیَا یَوْماً قَطُّ،وَ لَکِنِّى

 فَکَّرْتُ فِى مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْرِ الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی،

هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً،

تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ، یَضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَهْتَدِى فِیهَا آخَرُونَ.

فَقُلْتُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، وَ کَمْ تَکُونُ الْحَیْرَةُ وَ الْغَیْبَةُ؟ قَالَ: سِتَّةَ أَیَّامٍ أَوْ سِتَّةَ أَشْهُرٍ أَوْ سِتَّ سِنِینَ.

فَقُلْتُ: وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْ، کَمَا أَنَّهُ مَخْلُوقٌ، وَ أَنَّى لَکَ بِهَذَا الْأَمْرِ یَا أَصْبَغُ! أُولَئِکَ خِیَارُ هَذِهِ الْأُمَّةِ مَعَ خِیَارِ أَبْرَارِ هَذِهِ الْعِتْرَةِ.

فَقُلْتُ: ثُمَّ مَا یَکُونُ بَعْدَ ذَلِکَ؟ فَقَالَ: ثُمَّ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ، فَإِنَّ لَهُ بَدَاءَاتٍ وَ إِرَادَاتٍ وَ غَایَاتٍ وَ نِهَایَاتِ.

اصبغ بن نباته رحمه الله علیه می گوید: خدمت امیرالمؤ منین صلوات الله علیه رسیدم و دیدم آن حضرت متفکر است و زمین را خط می کشد، عرض  کردم: اى امیرالمؤمنین، چرا شما را متفکر مى بینم و به زمین خط میکشى، مگر به آن رغبت کرده اى!؟

فرمود: نه ، بخدا، هرگز روزى نبوده که به آن رغبت کنم، ولى فکر مى کردم درباره مولودی که :

” یَکُونُ مِنْ ظَهْرِ الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی” او همان مهدى است که زمین را از عدل و داد پر کند،چنانکه از جور و ستم پر شده باشد.

براى او غیبت و سرگردانى است (هر زمانى در شهرى بسر مى برد) که مردمى در آن زمان گمراه گردند و دیگران هدایت شوند.

عرض کردم : یا امیرالمؤمنین، آن سرگردانى و غیبت تا چه اندازه است؟ فرمود: شش روز یا شش ماه یا شش سال.

عرض کردم : این امر شدنى است ؟! فرمود: آرى، چنانکه خود او خلق شدنى است، ولى اى اصبغ تو کجا و این امر؟ آنها (که زمان غیبت را درک می کنند) نیکان این امت با نیکان این عترت (خاندان پیغمبر صلى اللّه علیه و آله) اند.

عرض کردم : پس از آن چه می شود؟ فرمود: پس از آن هر چه خدا خواهد مى شود، همانا خدا را، بداها و اراده ها و غایات و پایان هاست .

  • تمام بحث روی این عبارت است : “مولود یکون من ظهر الحادی عشر من ولدی”

توضیحات و نکات

آنها می گویند که:

معنی این عبارت یعنی «مولودی که از فرزندان یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین است» و یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین می شود امام دوازدهم، و بنابراین فرزند او، می شود امام سیزدهم که یعنی احمد!

اگر «من ولدی» آخر نبود، آن ها چه می گفتند؟ آیا غیر از این می گفتند که منظور از «الحادی عشر» امام یازدهم است، که خب فرزند ایشان، می شود امام زمان حجة بن الحسن؟! یقیناً خیر.

حال مگر امام یازدهم از فرزندان امیرالمؤمنین نیست؟ خب پس این «من ولدی» آیا می تواند توصیف و توضیحی برای «الحادی عشر» باشد؟ یقینا بله.

بنابراین امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «مولودی که از فرزندان [امام] یازدهم که از فرزندان من است…»، یعنی مانند بسیاری از روایات دیگر که تأکید می شود که امامان از فرزندان امیرالمؤمنین هستند، این جا هم مولایمان تأکید فرموده اند بر این که «الحادی عشر» از اولاد ایشان است «من ولدی»؛ و امام دوازدهم هم فرزند اوست.

و یا اینکه «من ولدی» اشاره به خود مولا امام زمان سلام الله علیه و عجّل الله فرجه الشریف داشته باشد؛ یعنی مولودی ، از فرزندان من، که از فرزندان یازدهمین است.

نیز توجه داریم که ما و آنها، این «الحادی عشر من ولدی» را به معنی امامان از فرزندان ایشان می گیریم، نه همه فرزندان، {یعنی نمی گوییم مثلا امام حسن، فرزند اول، امام حسین فرزند دوم، حضرت زینب، فرزند سوم همین طور تا فرزند یازدهم ایشان، و «مولود یکون من ظهر الحادی عشر» می شود نوه امیرالمؤمنین از فرزند یازدهم ایشان!}

و یا اگر بخواهیم نسل امیرالمؤمنین علیه السلام را بشماریم، امام زمان، فرزند دهم امیرالمؤمنین سلام الله علیه هستند، نه فرزند یازدهم! در روایات زیادی فرموده شده است که حجة بن الحسن، امام زمان، فرزند نهم امام حسین هستند، بنابراین می شود فرزند دهم امیرالمومنین! {این هم مطلب جالب و به نوعی جواب نقضی است بر انصار احمد.}

حال پس وقتی از «الحادی عشر» ما و آن ها برداشت امامت می کنیم، نه همه فرزندان حضرت، و نه فقط نسل حضرت،  خب اصلاً این درست تر است [یا حداقل می شود ] که بگوییم منظور از «الحادی عشر من ولدی» امام یازدهم است که از فرزندان امیرالمؤمنین هستند. و نه یازدهمین فرزند حضرت، و نه یازدهمین نسل حضرت… و دقت کنیم که در روایات دیگری هم امام عسکری سلام الله علیه را “الحادی عشر” خطاب کرده اند،

 یعنی گویا عدد ترتیبی ائمه سلام الله علیهم، به نوعی گاهی مشخصه و اسمی برای آنها شده است

مثلاً که به امام کاظم فرموده بودند: السابع؛ یا امام باقر را الخامس، یعنی الحادی عشر یعنی امام حسن عسکری سلام الله علیهم.

مثلا در حدیث “مارقین“ یکی از گروه هایی که منکر امام زمان هستند را این گونه معرفی می فرماید:

کَذَلِکَ غَیْبَةُ الْقَائِمِ فَإِنَّ الْأُمَّةَ سَتُنْکِرُهَا لِطُولِهَا : …. وَ قَائِلٍ یَکْفُرُ بِقَوْلِهِ إِنَّ “حَادِیَ عَشَرَنَا” کَانَ عَقِیماً ؛ وَ قَائِلٍ یَمْرُقُ‏ بِقَوْلِهِ‏ إِنَّهُ یَتَعَدَّى إِلَى ثَالِثَ عَشَرَ فَصَاعِداً ..

و همچنین این امت هم منکر امام زمان می شوند: عده ای که کافر می شوند و می گویند که «حادی عشرنا: امام یازدهم » عقیم بوده اند و عده ای هم از دین خارج می شوند با این گفته که امامت به سیزده تا و بیش از آن کشیده شده است….

منظور این که  در مورد امام عسکری صلوات الله علیه می فرماید: «حادی عشرنا»: “یازدهمین از ما”یعنی همان طور که گفته شد، عدد ترتیبی امام یعنی یازده، به نوعی اسم خاص ایشان است،

یا مثلا در این حدیث شریف از امام صادق سلام الله علیه در کتاب الهدایة الکبری :

یَا مَعَاشِرَ الْخَلَائِقِ هَذَا مَهْدِیُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یُسَمِّیهِ بِاسْمِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ یُکَنِّیهِ بِکُنْیَتِهِ وَ یَنْسُبُهُ إِلَى أَبِیهِ الْحَسَنِ الْحَادِیَ‏ عَشَرَ فَاتَّبِعُوهُ تَهْتَدُوا…

و این حدیث از همان کتاب :

وَ یَقُومُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْحَادِیَ عَشَرَ مِنَ الْأَئِمَّةِ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ) وَ یَشْکُو إِلَى جَدِّهِ ….

ادامه روایت هم جالب است، در مورد امام زمان، حجة بن الحسن سلام الله علیه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:

وَ یَقُومُ الْخَامِسُ بَعْدَ السَّابِعِ وَ هُوَ الْمَهْدِی‏.

که تأیید قسمت قبل است.

و باز هم در ادامه در مورد ایشان می فرماید: دوازدهم از امیرالمؤمنین سلام الله علیهما، [که چون در ادامه نام مخصوص حضرت آمده است، انصار به این حدیث متعرض نشده اند که بگویند این هم یعنی امام سیزدهم! ] و این باز هم به نوعی تایید همین قسمت است: با این که فرموده است: الثانی عشر من امیرالمؤمنین ، منظور امام دوازدهم حضرت صاحب الزمان حجة بن الحسن است و خب در این حدیث مورد بحث هم که فرموده است :

الحادی عشر من ولدی، منظور امام حسن عسکری علیه السلام است…

عُرِضُوا تِلْکَ الذُّرِّیَّةُ عَلَى جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَیْنَا إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ إِلَى مَهْدِیِّنَا الثَّانِیَ عَشَرَ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ سَمِیِّ جَدِّهِ وَ کَنِیِّهِ، مُ حَ مَّ دِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی‏ عسکری،

مطلب بعد این که :‌

راجع به مدت غیبت که در روایت اصبغ بن نباته بیان شده است ، علامه مجلسى رحمه الله  میگوید: ممکن است مقصود این باشد که در مقدار غیبت امام بداء حاصل شده است .

آنچه که در روایت آمده که شش روز یا شش ماه یا شش سال،

این می تواند دلیلی بر بداء پذیر بودن یا عدم تقدیر الهی برای زمان ظهور باشد،

چرا که در پایان روایت فرموده:

له بداءات و ارادات/ خدا را بداءها و اراده ها است.

 پاسخ از زاویه ای دیگر:

  • این روایت دارای سه نسخه بدل است:

الف – فاقد یاء در» ظَهْرِي « در نسخه های متعدد مثل کافی، الامامه، کمال الدین، اثبات الوصیه، کفایه الأثر، تقریب المعارف و إعلام الوری، از پشت یازدهمین ثبت نشده بلکه از” پشت من” به این گونه ضبط شده است:

“مِنْ ظَهْرِي الْحَادِيَ عَشَرَ  مِن وُلْدِي” یعنی یازدهمین فرزندم نه فرزندی از یازدهمین فرزندم. پس چه توجیهی وجود دارد که چشم از این همه نسخه بپوشیم و فقط نسخه دلخواه خود را ببینیم، آیا این غیر از تزویر و نفاق است؟ حال کلاً چند کتاب مطابق قرائت شما ثبت کرده اند؟

ب – فاقد “الْحَادِيَ عَشَرَ مِن وُلْدِي” در غیبت نعمانی کلاً فاقد این فقره “مَوْلُود یَکُونُ مِنْ ظَهْرِي هُوَ الْمَهْدِيُّ “که طبق این نسخه هم اشکالی پیش نمی آید.

ج – فاقد یاء در» ظَهْرِي « ولی با تنوین: در یک قرائت چنین آمده” من ظهرٍ”  به معنای “بعد از این دوره” یعنی مولودی که بعد از این دهر به وجود می آید که او یازدهمین فرزند از نسل من است.

  • استدلال به این نسخه در صورتی درست است که “مِنْ وُلْدِي” را صفت برای« الْحَادِيَ عَشَرَ » بگیریم در حالیکه می تواند صفت برای « مَوْلُودٍ » باشد یعنی مولودی از نفر یازدهم که آن مولود از نسل من است، پس چه دلیلی وجود دارد که آن را به گونه نخست ترجمه کنیم، آیا این غیر از تعصب بیجا و کور است؟
  • در نسخه های چاپ شده،روایت با لفظ صحیح آن (من ظهری = از صلب من) در ده مصدر آمده که منحرفان،فقط بعضی از آنها را بیان میکنند.قید نسخه های چاپ شده از این روست که در بعضی نسخه ها به دلیل خطای تایپی ،کلمه ((ظهر)) درج شده،که با بررسی نسخ خطی آن کتب ،حقیقت روشن خواهد شد.
  • پس نکته بسیار مهم اینکه عبارت من ظهری الحادی عشر … در سه کتاب مهم شیعه آمده در حالیکه پیروان احمد مدعی هستند که روایت با لفظ من ظهر در کتاب کافی و اختصاص شیخ مفید و غیبت شیخ طوسی آمده است،که با بررسی نسخ خطی به بطلان کلام آنها پی بردیم.

آیا عقلانی است که اتباع احمد بصری به خاطر یک حرف “ی” که ممکن است اشتباه نسخه برداری کاتبان در طول تاریخ باشد، اعتقاد محکم و صریح حصر ۱۲ امام را به ۱۳ امام تغییر دهند؟

آری یاران احمد دلیلی برای این انتخاب ندارند اما دلیل ما برای پذیرفتن دیگر نسخه ها، روایات فراوانی است که مهدی امت و همانی که دنیا را پر از عدل و داد می کند را فرزند امام حسن عسکری و نهمین فرزند امام حسین علیه السلام معرفی می نماید، نه فرزند یازدهمین فرزند از امیرالمومنین علی علیه السلام.

نتیجه گیری 

با تمام تلاش ودست وپا زدنی که از سوی اتباع احمد اسماعیل بصری درتحریف روایت من ظهری دیده شد تا بتوانند برای ادعاهای احمد مهر تاییدی داشته باشند و او را مخاطب روایت جا بزنند که قرار است زمین را از عدل و داد پر کند اما ما در این مقاله ثابت کردیم که  با کمی تأمل در نسخه های دیگر این روایت و همچنین بهره گیری از معنای درست عبارت های این روایت و حتی چیدمان قرینه های دیگری از روایات در کنار این روایت ،ائمه علیهم السلام فقط و فقط ۱۲نفرند که دوازدهمین آنها زمین را از عدل و داد پر می کند همانطور که از ظلم و جور پرشده است واوهمان فرزند امیرالمومنین است که ایشان در موردش به فکر فرو رفته است.

برای اطلاعات بیشتر در آپارات این مطلب را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/sHuYp

منابع

جواب المنیر ،ج۱ ص۵۶

کمال الدین،صدوق،ص۲۸۹

غیبت نعمانی،ص۶۹

کفایة الاثر،خزاز قمی،ص۲۲۰

اثبات الوصیه،مسعودی،ص۲۶۶و۲۷۰

ملاحم والفتن،سید بن طاووس،ص۳۵۴

دلائل الامامة،طبری،ص۵۳۰ طبری عبارت من ولده را نیاورده و تنها عبارت من ظهر الحادی عشر هو المهدی را بیان کرده که آشکارا منطبق بر امام زمان عجل الله فرجه الشریف است.

اعلام الوری،طبرسی،ج۲،ص۲۲۸

رسائل فی الغیبة،شیخ مفید،ج۲،ص۱۲

سلمان پور،محمدمهدی، رسول ابلیس ص۵۴

 

پی نوشت

  1. اصول کافى جلد 2 صفحه 136 روایت 7

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *