چکیده
احمد بصری بی آنکه، برای تفسیر آیات متشابه قرآن به اهل بیت علیهم السلام – که قرآن در سینه ی آن هاست – مراجعه کند، با تفسیر به رأی، مفاهیم شرک آمیزی(توهین آمیز) را نسبت به پیامبر اسلام و انبیای دیگر بیان کرده است.
او پیامبر اسلام را انسانی گناهکار می داند که توسط خدا مورد بخشش قرار گرفته است، همچنین احمد بصری پیامبر را فردی امی و بی سواد می خواند که نسبت به همه چیز علم کافی ندارد و حتی به رسالت و مأموریتی که خدا به او محول کرده عمل نکرده و خدا را اطاعت نکرده است.
احمد بصری تهمت های شرم آوری نسبت به سایر انبیاء نیز دارد، از جمله حضرت ابراهیم و یوسف علی نبی وآله را مشرک و حضرت یونس را جهنمی می داند.
در این مقاله با استفاده از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام توهین ها و جسارت های احمد بصری را رسوا خواهیم کرد.
کلمات کلیدی: انبیاء، پیامبر اسلام، توهین، امّی، شرک
مقدمه
توهین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به اعتقاد مسلمانان از بالاترین درجه کمال و صفات برخوردار است؛ و قرآن او را رحمة للعالمین 1 و در آیهای دیگر او را بهترین اسوه و الگو 2 برای جامعه جهانی بشریت معرفی کرده است.
الف) احمد بصری در کتب خود، در تفسیر آیات 1 و 2 سوره فتح حضرت محمد صلی الله علیه و آله را دارای ظلمت و فاعل گناه کبیره میداند.
إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً. لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً. 3
چنانچه در کتاب متشابهات خود که اصلیترین کتاب این منحرف است نوشته شده است که:
و این حجابی است که جابجا می شود و در لحظه ای که کنار می رود، جز خدای واحد قهار باقی نمی ماند و این همان غفران گناه باقی محمد صلی الله علیه و آله است که برای بقای او است و آن «أنا» و شخصیت اوست که مانند گناهی در برابر خداست. برای فهم بهتر فتح مبین، تفسیر سوره حمد مطالعه شود.
بنابراین در هنگام فتح، جز خدا و جز نوری که ظلمتی در آن نیست، باقی نمی ماند زیرا ظلمت، گناه بخشیده شده محمد صلی الله علیه و آله است یعنی از صفحه وجودش برداشته می شود. 4
همانگونه که می بینید او حضرت ختم رسل را به گناه متهم می سازد و جهل خود را به نمایش عموم می گذارد.
این در حالی است که اهل بیت در رابطه با آیه ۱و۲ سوره مبارکه فتح کاملا شرح داده اند:
۱- امیرالمومنین علی علیه السلام:
أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ قَالَ يَا جَبْرَئِيلُ مَا الذَّنْبُ الْمَاضِي وَ الذَّنْبُ الْبَاقِي قَالَ جَبْرَئِيلُ ع لَيْسَ لَكَ ذَنْبٌ أَنْ يَغْفِرَهَا لَكَ.
امیرالمومنین علیه السلام: هنگامی که آیه ( لیغفر لک الله …) بر پیامبرنازل گردید پیامبرصلی الله علیه وآله به جبرئیل فرمودند: ای جبرئیل آن گناهی که گذشت و گناهی که باقی ماند چیست؟ جبرئیل عرضه داشت: شما گناهی را مرتکب نشده اید. 5
كوفى، فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفي، ۱جلد، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي، مؤسسة الطبع و النشر –ايران–تهران، چاپ: ۱، ۱۴۱۰ ه.ق.
۲- امام صادق علیه السلام:
عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ اللَّهِ فِي كِتَابِهِ «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ» قَالَ: مَا كَانَ لَهُ مِنْ ذَنْبٍ وَ لَا هَمٍّ بِذَنْبٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ حَمَّلَهُ ذُنُوبَ شِيعَتِهِ ثُمَّ غَفَرَهَا لَهُ.6
عمر بن یزید بیّاع السابری می گوید آیه ( لیغفرلک الله… ) را برای امام صادق علیه السلام قرائت کردم ایشان در پاسخ فرمودند: پیامبرگناهی را مرتکب نشد و قصد انجام گناهی نکرد اما خداوند به واسطه او گناه شیعیانش را آمرزید.
قمی، على بن ابراهيم، تفسير القمي، ۲جلد، دار الكتاب –ايران–قم، چاپ: ۳، ۱۳۶۳ ه.ش
۳- امام رضا علیه السلام:
امام رضا علیه السلام در پاسخ مأمون که از ایشان در رابطه با این آیه سؤال کرد فرمودند:
قَالَ الرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلَامُ): «لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ صَنَماً، فَلَمَّا جَاءَهُمْ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ، كَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ عَظُم
امام رضا علیه السلام: به گمان مشرکین قریش در مکه کسی گناهکارتر از پیامبر صلی الله علیه و آله نبود زیرا آنها ۳۶۰ بت را به جای خداوند متعال می پرستیدند اما هنگامی که ایشان با دعوت اسلام به سراغ آنها رفتند این امر نزد آنها گناه بزرگی شمرده شد. 7
بحرانى، هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، ۵جلد، موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامية –ايران–قم،چاپ: ۱، ۱۴۱۵ ه.ق.
نتیجه گیری بخش اول:
- در ارتباط با توهین احمد بصری به حضرت محمد صلی الله علیه و آله که در تفسیر آیات 1 و 2 سوره فتح، حضرت را دارای ظلمت و فاعل گناه کبیره میدانست به روایاتی از اهل بیت علیهم السلام اشاره کردیم که؛ پیامبر مرتکب گناهی نشدند بلکه از نظر مشرکین قریش، که بت ها را به جای خداوند متعال می پرستیدند، هنگامی که پیامبر اکرم با دعوت اسلام به سراغ آنها رفتند این امر نزد مشرکین گناه بزرگی شمرده می شد. بنابراین پیامبرگناهی را مرتکب نشدند اما خداوند به واسطه ایشان گناه شیعیانش را آمرزید.
ب) احمد بصری: پیامبر صلی الله علیه و آله بیسواد بود و هر کس بگوید سواد خواندن و نوشتن داشت غالی است!
احمد بصری در کتاب “عقائد اسلام و از تو درباره روح می پرسند” راجع به پیامبر اکرم اینگونه می نویسد:
این موضوع بیان می کند که اشکالی ندارد که محمد رسول الله صلی الله علیه و آله اُمی باشد و نخواند و ننویسد و اشکالی ندارد که ایشان متون تورات و انجیل را نداند یا آن را حفظ نباشد. هر کس مدعی خلاف این شود، غلو کننده است و خودش را دچار موضوعی کرده است که دلیلی برای آن ندارد و تنها هوای نفس، این افراد را به چنین سخنی واداشته است…
به همین دلیل این موضوع را روایت کرده اند که کسی ایشان را در حال خواندن و نوشتن ندیده است. بنابراین حتى اثبات اینکه ایشان توانایی خواندن و نوشتن داشته اند، فایده ای برای منتفی کردن امکان اینکه رسول، یا خلیفه ی خداوند در زمین، در عمل نمی خواند و نمی نوشت (یعنی اُمی بود) ندارد. محمد رسول الله صلی الله علیه و آله به صحیفه هایی از تورات موسی نیازمند بود که برایش نقل شود و ایشان و على علیه السلام نسبت به خواندن آن توانایی نداشتند؛ چرا که این صحیفه ها به زبان دیگر غیر از عربی بود. این موضوع، مطلب مهمی را که برخی افراد مدعی می شوند که حجت خدا باید همیشه و در همه حالتها باید همه ی زبان ها را بداند، نفی می کند…ایشان در این عالم، مانند بقیه مردم، مسائل زیادی را نمیداند. 8
در حالیکه امام جواد علیه السلام می فرماید:
عن جعفر بن محمد الصوفي قال: سألت أبا جعفر محمد بن علي الرضا عليهم السلام فقلت: يا ابن رسول الله لم سمي النبي صلى الله عليه وآله الأمي؟ فقال: ما يقول الناس قلت: يزعمون أنه سمي الأمي لأنه لم يكتب. فقال عليه السلام: كذبوا، عليهم لعنة الله، أني ذلك والله عز وجل يقول في محكم كتابه: “هو الذي بعث في الأميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزيكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة” فكيف كان يعلمهم مالايحسنوالله لقد كان رسول الله صلى الله عليه وآله يقرء و يكتب باثنين و سبعين– أو قال، بثلاثة و سبعين – لسانا و إنما سمي الأمي لأنه كان من أهل مكة و مكة من أمهات القرى، وذلك قول الله عزوجل”لتنذرأم القرى و من حولها” 9 10
جعفر بن محمد صوفي نقل مي كند: از ابو جعفر محمد بن علي الرضا عليه السلام پرسيدم: اي فرزند رسول خدا! چرا پيامبر صلي الله عليه و آله اُمّي ناميده شد؟ فرمود: مردم چه مي گويند: گفتم: آنها مي پندارند كه پيامبر به دليل آن كه قادر به نوشتن نبود، امّي ناميده شد. ايشان فرمود: دروغ مي گويند؛ لعنت خدا بر آنها باد! چگونه چنين چيزي ممكن است در حالي كه خداوند در قرآن مي فرمايد: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» چگونه مي توانست چيزي را آموزش دهد كه خود آن را فرا نگرفته است؟ به خدا قسم! رسول خدا صلي الله عليه و آله مي خواند و به هفتاد و دو و يا فرمود: به هفتاد و سه زبان مي نوشت؛ ايشان به اين دليل امّي ناميده شدكه از اهل مكه بود و مكه از«اُمّهات قُرَي» بود و اين هم انچيزي است كه خداوند مي فرمايد: «لِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَ مَنْ حَوْلَهَا» [براي اين كه (مردم) اُمّ القري (مكه) و كساني را كه پيرامون آنند هشدار دهي]
نتیجه گیری بخش دوم:
در ارتباط با توهین دیگر احمد بصری به حضرت محمد صلی الله علیه و آله که ایشان را فردی امّي و بی سواد می دانست به حدیث امام جواد علیه السلام اشاره کردیم که فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله به اين دليل امّي ناميده شد كه از اهل مكه بود و مكه از «اُمّهات قُرَي» بود.
ج) احمد بصری و باز هم توهین دیگر به پیامبر صلی الله علیه و آله و انبیاء:
احمد بصری در توهین دیگری به انبیاء مدعی می شود که پیامبرصلی الله علیه و آله و پیامبران الهی نتوانستند در آن مأموریتی که خداوند به آنان داده بود موفق شوند، با اینکه خداوند به آنان صلاحیت و دستور انجام آن کار را داده بود. مینویسد: حتی انبیاء مرسلین سابق: با وجود اینکه حجت و خلیفه خدا و وارث زمین در زمانشان بودند اما در زمان خود نتوانستند به صلاحیت خود کاری را که از طرف خداوند به آنها محول شده را انجام دهند با وجود اینکه آنها وارث زمین بودند. 11
احمد بصری به این دلیل چنین توهین سخیف و مخالف عصمت انبیاء را به آنان روا داشته است که مدعی شود وی آن صاحب رسالتی هست که از انبیاء و پیامبرصلی الله علیه و آله افضل است، زیرا وی آن کسی است که در مأموریتش از جانب خدا موفق هست بر خلاف دیگر انبیاء که نتوانستند امر خدا را اطاعت کنند.
این بی سواد نمی داند که خود خداوند در قرآن می فرماید: پیامبرصلی الله علیه و آله مامور به ابلاغ است و نه نتیجه “وَإِنْ مَا نُرِينَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّينَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ وَعَلَينَا الْحِسَابُ” و اگر پاره اي از مجازات ها را كه به آنها وعده مي دهيم به تو نشان دهيم، يا (پيش از فرا رسيدن اين مجازات ها) تو را بميرانيم، در هر حال تو فقط مأمور ابلاغ هستي؛ و حساب (آنها) برماست. 12
توهین به حضرت ابراهیم (علیه السلام)
احمد اسماعیل نه تنها به حضرت ختم رسل صلي الله عليه و آله توهین کرده است بلکه بازهم شاهد آن هستیم که حتی به حضرت ابراهیم علیه السلام نیز توهین کرده است و بر حسب جهل و عقل نداشته خود ایشان را متهم به شرک کرده است. همانگونه که در کتاب خود می نویسد: پس ابراهیم علیه السلام زمانی که ملکوت آسمان ها برای او کشف شد و نور حضرت قائم علیه السلام را دید گفت: این پروردگار من است و زمانی که نور حضرت امام علی علیه السلام را دید گفت این پروردگار من است و زمانی که نور حضرت محمد صلي الله عليه و آله را دید گفت این پروردگار من است و حضرت ابراهیم علیه السلام نتوانست تمیز دهد که آنها مخلوق هستند تا زمانی که حقیقت آنها برای او کشف شد و دید که آنها پایان دارند و غیبت آنها از ذات اقدس الهی و برگشت آنها به أنا (منیت) را در لحظاتی دید و این هنگام است که فقط متوجه کسی شد که آسمان ها را آفریده است و دانست که آنها آفریده ی خداوند هستند. 13
همانگونه که می بینید احمد می گوید حضرت ابراهیم علیه السلام در ابتدا اهل بیت را خدای خود گرفت سپس موحد گشت.
که امام صادق علیه السلام در پاسخ به این سخن، فرموده اند که: وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ إِبْرَاهِيمَ هذا رَبِّي أَشْرَكَ فِي قَوْلِهِ هذا رَبِّي فَقَالَ لَا مَنْ قَالَ هَذَا الْيَوْمَ فَهُوَ مُشْرِكٌ، وَ لَمْ يَكُنْ مِنْ إِبْرَاهِيمَ شِرْك. 14
در رابطه با حضرت ابراهیم از امام صادق علیه السلام سؤال شد که آیا ایشان مشرک شدند؟ حضرت در پاسخ فرموند: خیر، بلکه هرکس بگوید ابراهیم شرک ورزید خود او مشرک است و از ابراهیم شرکی سر نزد.
قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، ۲جلد، دار الكتاب –ايران– قم،چاپ: ۳، ۱۳۶۳ ه.ش.
و طبق این روایت مشرک بودن احمد از زبان مبارک امام صادق علیه السلام ثابت گشت.
نتیجه گیری بخش سوم :
احمد بصری با توهین به حضرت ابراهیم علیه السلام ایشان را مشرک می داند و این در حالی است که خداوند در قرآن حضرت ابراهیم علیه السلام را امام معرفی میکند، شرط آن را هم عدم ظلم و شرک بیان مینماید.
وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ 15
و [ياد كنيد] هنگامى كه پروردگار ابراهيم، او را با دستوراتى آزمود؛ و او به طور كامل از عهده آنها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قراردادم». ابراهيم گفت: «از دودمان من [نيز امامانى قرار بده]» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمىرسد [مگر آنها كه شايستهاند.»
اما احمد اسماعیل با نادیده گرفتن آیات قرآن به خدا دروغ بسته و به حضرت ابراهیم نسبت شرک داده است و همانطور که قبلاً گفته شد طبق فرموده امام صادق علیه السلام کسی که به حضرت ابراهیم نسبت شرک دهد خودش مشرک است.
در نتیجه اگر جناب احمد را مشرک خطاب کنیم به فرموده حضرت صادق عمل نموده ایم.
توهين به حضرت يونس علیه السلام :
حضرت يونس عليه السلام جزء پیامبرانی است که در قرآن به نام مبارک ایشان اشاره شده است و مدح های زیبایی در رابطه با ایشان در قرآن کریم وارد شده است. چنانچه خداوند متعال در قرآن می فرماید:
“وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ” 16 و قطعاً یونس از پیامبران و فرستادگان خداوند متعال بود.
وَ إِسْمَاعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطًا وَ كُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ 17 و همانا اسماعیل و الیسع و یونس و لوط همه آنها را بر تمامی جهانیان برتری دادیم.
اما با وجود این مدح ها شاهد آن هستیم که احمد پا را فراتر از ادبِ نداشته خود گذاشته است و به حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام نیز تهمت زده است.
چنانچه احمد در کتاب المتشابهات خود حضرت یونس را جهنمی می داند و معتقد است که ایشان با بلعیده شدن توسط نهنگ بر خلاف قرآن کریم فوت کرده است.
احمد بصری درباره حضرت یونس علیه السلام می گوید: یونس در شکم ماهی مُرد و روحش به ظلمات جهنم نگریست و نیز به طبقات پایین آن نگاه کرد و منظور از درخت، در اینجا دین است. پس از آن که ماهی یونس را خورد، یونس روحش جدا شد و خدا روح او را به سوی جهنم فرستاد تا آن را ببیند. آری یونس جهنم و ظلمات آن را درک کرد…و آنجا قارون را دید و با او سخن گفت…. ولی من حقیقت را آشکار می کنم که جسد او در بیابان، عریان و بی سرپناه افتاد و روحش در طبقات جهنم تا روز برانگیخته شدن، باقی ماند. همانطور که گفتم این جهنم در حال رشد و ساخته شدن و نه جهنم تام است و دنیا به سرعت به سوی این دوزخ می شتابد همان گونه که به بهشت می شتابد و از اینجا معلوم می شود که تناقضی در آیات نیست. 18
همانگونه که می بینید او معتقد است کسی را که قرآن او را بر جهانیان برتری داده و به رسالت او شهادت داده است تا روز قیامت در جهنم باقی است.
نتیجه گیری بخش چهارم:
- همچنین احمد اسماعیل بصری برخلاف قرآن که حضرت یونس را برتری داده و به رسالت او شهادت داده معتقد است ایشان تا روز قیامت در جهنم است، این در حالی است که در قرآن گفته شده حضرت یونس به خاطر ترک اولی ای که انجام داد نهنگ او را بلعید سپس تسبیح خدا را گفت و خداوند به برکت تسبیح او را نجات داد.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ. فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ. لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ. 19
توهين به حضرت يوسف علیه السلام :
ادِّعای دیگر احمد اسماعیل این است که حضرت یوسف علیه السلام به خدا شرک ورزیده است
او می گوید: خداوند به یوسف وحی کرد که این زندانی نجات مییابد و به پادشاه نزدیک خواهد شد (به واسطهی رؤیای زندانی). و خداوند به یوسف وحی نمود که این پادشاه او را از زندان بیرون خواهد آورد و این زندانی باعث خارج شدن او از زندان خواهد شد. به همین دلیل یوسف به او فرمود: مرا نزد ارباب خود یاد کن؛ با این سخن خواست برای این زندانی روشن کند که او علم غیب دارد؛ آن هنگام که در آینده مجبور خواهد شد که او را نزد پادشاه یاد کند، همانطور که میخواست نظر زندانی را به وضعیت خود جلب کند و این که او را در آینده نزد پادشاه یاد کند، چرا که رؤیایی دیده بود که دلیل خروج یوسف از زندان خواهد شد.
اینجا بود که یوسف به اسباب و علتها توجه کرد، اگر چه از مسبّب اسباب غافل نشده بود. نه آن طور که برخی متوهم شدهاند او از زندانی و پادشاه طلب یاری نمود و از خداوند سبحان غافل شد. با این حال، یوسف آن هنگام که برای اسباب و وسیلهها ارزش و مقداری در میزانش قائل شد، شرک ورزید در حالی که او کسی بود که نشانهها و معجزات خدا را که در ادوار پیشین زندگیاش باعث نجاتش شده بودند لمس کرده بود. و این شرک پنهان در آخر سوره یوسف ذکر شده است: (و بیشترشان به خدا ایمان ندارند و مشرکند). 20
نتیجه گیری بخش پنجم:
- به ادعای احمد بصری، حضرت یوسفبه جای آنکه آزادی خویش را از خدای متعال طلب کند، دست به دامن یک زندانی شده تا آزادی او را از فرعون مصر بخواهد و این خود نوعی غفلت از خدای متعال و قدرت بیانتهای او و توجه به غیر است که شرک محسوب می شود.
درپاسخ می گوییم ستایشى که خداوند متعال در این سوره از حضرت یوسف علیه السلام کرده، تصریح کرده که او از مخلَصین بوده است
و در آیه ای دیگر تصریح کرده که مخلصین کسانى هستند که شیطان در ایشان نفوذ ندارد.
و اخلاص براى خدا به این معنا نیست که انسان به اسبابی که خدا در اختیار قرار داده، متوسل نشود؛ زیرا معنی ندارد که انسان بهطور کلى اسباب را لغو بداند و مقاصد خود را بدون سبب انجام دهد
اخلاص باعث میشود که انسان به سببها دلبستگى و اعتماد من دون الله نداشته باشد
و در جمله «اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ» قرینهاى که دلالت بر دلبستگى یوسف(علیه السلام) به غیر خدا کند، وجود ندارد
البته اینگونه تلاشها و واسطه قرار دادن افراد براى نجات از زندان، در مورد افراد عادى مسئله مهمى نیست، چون از مصادیق توسل به اسباب طبیعى میباشد، ولى شاید براى فرستادگان الهی، به معنای ترک اولی باشد.
نتیجه پایانی:
به نظر می رسد احمد بصری، پا جای پای اهل سقیفه گذاشته است.
اهل سقیفه مستند به روایات ساختگی و با تکیه بر سخنان یهودیان تازه مسلمان شده، با پایین آوردن شأن و مقام الهی حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله، سعی در توجیه انحرافات اعتقادی و ناشایستگی های خلفای غاصب داشتند.
همین گونه، احمد بصری هم:
با وارد کردن نسبت ناروای ظلمت به صفحه ی وجود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و بی سواد دانستن آن حضرت، و ناتوان دانستنِ جمیع انبیای مرسلین در انجام شایسته ی ماموریت های الهی محوله، همچنین، وارد کردن نسبت شرک به حضرت ابراهیم و یوسف علیهما السلام و جهنمی دانستن حضرت یونس علیه السلام تا قیامت (نعوذ بالله)، سعی در توجیه ناشایستگی های اعتقادی خود داشته است.
کلام آخراینکه احمد اسماعیل همواره در حال توهین به مقدسات اسلام است و صراحتاً مخالف کلام قرآن و اهل بیت سخن میگوید.
پی نوشت
- انبیاء، ۱۰۷
- احزاب ۲۱
- فتح،۱و ۲
- ترجمه متشابهات، ص ۱۳۸
- تفسير فرات الكوفي ص۴۱۹
- تفسير القمي ج۲ ص۳۱۴
- البرهان في تفسير القرآن ج۵ ص۸۲
- عقائد اسلام و از تو درباره روح می پرسند؛ احمد الحسن؛ ص۱۹۳
- انعام، ۹۲
- معاني الأخبار صفحه ۵۳ و ۵۴
- نبوت خاتمه، ص۴۳ و ۴۴
- الرعد، ۴۰
- ترجمه متشابهات، ج۱، ص۳۰
- تفسير القمي، ج۱، ص ۲۰۷
- بقره، ۱۲۴
- صافات،۱۳۹
- انعام،۸۶
- ترجمه متشابهات، ج۴، ص ۱۰۴
- صافات، ۱۴۲، ۱۴۳، ۱۴۴
- روشنگری از دعوت فرستادگان، ج۳، ص۴۶