تناقضات | یمانی پدیا | دانشنامه مجازی مدعیان مهدویت
مقالات

تناقضات

بررسی تناقضات در فرقه های ضاله

به نام خدا

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین

در مقاله زیر سعی گردیده که تناقضهادر ادعای یمانیت و وصایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف توسط احمد اسماعیل همبوشی برای جویندگان حق و حقیقت محرز گردد که با دیدن این موارد مخاطب به بطلان این دجال بصره پی می برد

لو کان من عند غیر الله لوجودا فیه اختلافا کثیرا….

1- تناقض در ادعای دعوت به حاکمیت الهی و حمایت در انتخابات عراق از سید جعفر صدر

ادعای حاکمیت الهی در کتاب حاکمیت الله نه حاکمیت مردم ترجمه فارسی در مقدمه در صفحه 7 که به انتقاد از دمکراسی پرداخته ولی در زمان انتخابات از سید جعفر صدر حمایت کرد!!!!!!!!!

2-از طرفی می بینند شیعیان انحصار امامت در عدد دوازده را از ضروریات مذهب خود میدانند ، لذا برای اینکه شیعیان در مقابلشان گارد نگیرند و بتوانند فریبشان دهند میگویند ماهم معتقدیم امامت در عدد دوازده منحصر است. 😊

 

⛔️ و از طرفی اعتقاد باطل خود را نیز القاء میکنند و رسما مخالفت با ضروری دین‌ کرده و با تقطیعات و بازی با احادیث در پی اثبات ۲۴ امام برای شیعه هستند.

 

📛 اما دیگر آن فریب خوردگان نمی دانند که چه کلاه بزرگی برسرشان رفته و با بازی با الفاظ و گیج کردنشان چگونه اتباع احمد آنها را از دین دوازده امامی خارج و از مارقین کرده اند.

 

🔻آخر کدام عاقلی بین این دو سخن تناقض نمیبیند :

👈 اشکال این است که امامت را در دوازده امام‌ محصور میکنند.

👈 مسئله حصر امامت امری بدیهی است.

 

💢 🙄 واقعا که خدا عقل را از گرویدگان به فرقه یمانیت گرفته است.🙂

3- تناقض در حاکمیت الهی

⛔مگر احمد فریاد نمیزد یکی از راه های شناخت من دعوت به حاکمیت خدا و دوری از اهل طاغوت است؟! حال چطور با اینکه آماده حمایت و‌همیاری با طاغوتیان است همچنان او را بر حق میدانید!؟

⛔️ آیا دعوت به حاکمیت خدا غیر از ایستادگی و مبارزه کردن با هرگونه طاغوتیست!؟ چطور کسی که حامی طاغوت است میتواند داعی به حاکمیت خدا باشد؟

👈 آیا به قانون ساختگی شناخت حجت خود هم‌ ملتزم نیستید!؟  ⛔️ آیا باز هم بعد از این تناقض آشکار با تعصب ورزی میخواهید جهنم ابدی را برای خود بخرید!؟

4-تناقض در راه شناخت حجت

⛔️آیا کسی که میگوید علم‌ من دلیل امامت من است و در میان کتب وعلومش ده ها وصدها تناقض یافت میشود، خود بهترین دلیل برای دروغ گو بودن فرد نخواهد شد؟!؟

💢 حال اگر همین فرد بعد از آنکه علم‌خود را دلیل شناختش قرار داده است وتناقض یابی کرده اییم، در مقام عجز از پاسخ تناقضاتش خودش یا اتباعش بگویند؛ چون امام است پس نمیتوان تناقض گیری کرد 👈 خود تناقضی دیگر برای فرد حساب نمیشود!؟؟

🔴 اینکه میگوید علم من راه شناختم هست معنایش نه اینستکه : میتوانید بخوانید وبفهمید ونتیجه بگیرید و خطا یابی کنید .. که اگر غیر این باشد ونتوانید بفهمید و اگر اشتباهی یافتید حق ندارید نتیجه بگیرید و باید بگویید چون امام است حتما معنایش چیز دیگریست. 👈 آیا خود تناقضی برای قرار دادن علمش بعنوان راه شناخت نخواهد بود!؟ 👈 و این چه راهیست که نمیتوان آن را خواند‌وفهمید ونتیجه گرفت…

در کتاب عقاید اسلام صفحه 74 قانون معرفت حجت را سه مورد اعلام میکند در حالی که در بیانیه­ی تقدیم کتاب ختم کلام در پاسخ به منکر فرستاده­ی امام علیه السلام

در آن اعلام می دارد که رویا و مکاشفه گواهی نزد اولیای خدا و اخبار غیبی و مباهله و معجزه نیز به عنوان حجت و دلیل اعلام می کند!!!!!!!!!!!!!!!

در پیام قبل تناقض احمد را بیان کردیم که گفت قانون موافق حکمت فقط سه چیز است اما از طرفی خواب را اضافه کرد و انحصار کلامش را شکست و تا بحال اتباع نتوانستند پاسخی بدهند اگر چه تا قیامت #تحدی_کنیم

👈 اما مشاهده کنید که این جاهلان تناقض گوییشان اتنها ندارد و مردم را به استحمار گرفته اند و چگونه از جهالت بعضی پیروانشان خیال بر جهالت همه ی شیعیان کرده و توهین به عقل عقلاء میکنند.

🛑 اما بالاخره شما چطور به احمد ایمان آورده ایید وراه شناختش چنتاست؟

سه چیز است که وصیت و و علم و سلاح باشد و فقط همین سه است کما اینکه احمد میگوید یا

➖قانون شناخته

➖رؤیا شهادت انبیاء است

➖تمام صفات ظاهری اهل بیت بر این فرد صادق است

➖تمام کتب ادیان آسمانی شهادت بر وجود این فرد داده اند

➖صدای ملکوتی ایشان بسان صدای واقعی پدر بر جان انسان مینشیند

➖پرچمش پرچم اهل بیته

➖معجزه دارد که کتاب وهم الالحاد بوده و همه دانشمندانو متحیر کرده🤨🙄

5 – احمد بصری در موارد متعددی صراحتا خود را امام معرفی کرده یا مقاماتی برای خویش قائل شده که مخصوص امام است به شرح زیر:

🔻وهو امام مفترض الطاعه.

«و او (یمانی)  امامی واجب الاطاعه است». 

المتشابهات ج۴ ص ۴۳ (در پاسخ سوال۱4۴)

🔻ولاولهم‌مقاما الرساله‌والولایه.. ولهذا عد فی بعض الروایات من الأئمه. «وبرای اولین آنها(یعنی مهدیین) دومقام رسالت و ولایت است… وبه همین جهت (که مقام ولایت دار)  در بعضی از روایات از أئمه شمرده شده است. »

المتشابهات چهار جلدی ص۳۰۵.

🔻المهدی الاول من المهدیین وایضا یعد من الائمه کما فی الروایات عنهم اللتی تعد الأئمه من ولد علی وفاطمه سلام الله علیهما اثنی عشر«مهدی اول از مهدیین وهمچنین از امامان حساب میشود چنانچه در روایاتی که أئمه را دوازده نفر از فرزندان علی وفاطمه شمرده است موجود است.»المتشابهات ج۴ ص۷4

🔻فهو من المهدیین ویحسب من الائمه تارة اخری وقد‌ وردت روایات عنهم تعد الائمه اثنی عشر من ولد علی وفاطمه أی إنهم عدوا المهدی الاول من الأئمة فی کلامهم. «پس او (احمد) از مهدیین وهمچنین از امامان محسوب میشود(وامام است) وهمانا از ائمه روایاتی وارد شده که أئمه را دوازده نفر از فرزندان علی وفاطمه شمرده است یعنی أئمه در کلامشان مهدی اول را از امامان شمرده اند.»المتشابهات چهار جلدی ص۲۵۳

✅ در دلالت تعابیر فوق بر ادعای امامت هیچ گونه شکی نخواهد بود و اگر احمد با این تعابیر اعتراف بر امامت نکرده است پس چه تعبیری باید استفاده میکرد تا از آن امامت خود را فریاد میزد⁉️

در حالی که در کتاب سرگردانی یا مسیر به سوی خدا

صفحه 37 ائمه را فقط دوازده امام می­داند تناقضی بسیار مفتضخانه …..

6- تناقض در نسب احمد

کتاب دعوت سید احمد الحسن همان حق آشکار است در صفحه 8 تصریح می کند که نامش احمد پسر اسماعیل تا ….. نسبش به امام زمان می رسد

و همچنین در کتاب جواب های روشن کننده از راه امواج صفحه 22 تصریح می کند اعلام کرده نسب او را ائمه و پیامبر بیان کردند با جزئیات و محل سکونت او

حال تناقضات در این مورد این است که در کتاب جوابهای روشن کننده از راه امواج قسمت اول صفحه 63 و 64 در جواب سوالی که شخصی درخواست دانستن شجره نامه احمد الحسن را نمو ده است که با پاسخ متناقضی در رابطه با بیان قبلی از نسلش مواجه می شوییم

که بیان می­دارد هیچ نفعی برای شناخت حقانیت احمد الحسن ندارد چون وی تقریبا از نسل پنجم مقطوع النسب است و در صفحه 64 نیز می گوید : دوم اینکه نسب و نسل امام مهدی علیه السلام جز از طریق خداوند و خود امام مهدی علیه السلام امکان پذیر نیست و آن به خاطر عدم داشتن معلومات کافی مردم و نیز مخفی بودن آنها از نظر مردم است .

پس بطلان احمد طبق این مورد و ادعا بسیار محرز است

 

در وب سایت رسمی او در چرخشی 180 درجه­ای هر کسی که نسب مرا قبول نکند از دور ایمان خارج است اما در وب سایت او آمده که شجره و نسب حجت بر مردم نیست و دلیلی بر اینکه ایشان وصی و  فرستاده امام مهدی می باشند ، نیست !!!!!!

و همچنین در کتاب منتظران بدانند! بشارتی برای تمام اهل زمین یمانی موعود ظهور کرد

در صفحه 19 آمده : اکنون که معلوم شد مهدی اول از نسل امام مهدی علیه السلام است پس باید دارای اصل و نسبی نامعلوم باشد برای اینکه نسل امام مهدی برای ما آشکار نیستند و این مشخصات مطابق بر یمانی منصور و مهدی اول است ….. حال اگر نسب این شخص قرار بوده نامعلوم باشد پس چطور مدعی هستید که نسب شناسان و قبیله و عشیره­اش تایید کردند که این شخص فرزند حضرت مهدی و نسبش می رسد به حضرت مهدی علیه السلام !!!!!!

در کتاب دیگر متشابهات جلد 4 صفحه 37 می گوید : مهدی اول از فرزندان امام مهدی ست و ناچار نسلش ناشناخته و مبهم می باشد زیرا فرزندان امام مهدی علیه السلام اصل و نسبشان نامعلوم است و این صفات از صفات یمانی منصور می­باشد!!!!!!

و مهمترین قسمت در نسب شناسی احمد

آمده : در کتاب یمانی موعود حجت الله صفحه 222 : اگر شخصی هاشمی دارای اصل و نسب معروف و از ذریه امام حسن و یا امام حسین باشد او مردی از عامه مردم و از هر عشیره معروفی از نظر اصل و نسب این امر را مدعی شود او نیز دروغگو است و آن به خاطر است که ذریه امام مهدی علیهم السلام دارای اصل و نسب معروف نیستند پس حتما مدعی باید به طور کامل مقطوع النسب باشد و تا زمانی که هیچ گونه سلسله نسبی وجود نداشته باشد که این احتمال را نقض کند در آن هنگام ممکن است از ذریه امام مهدی علیه السلام باشد.

7- توهين احمد بصري به حضرت يونس و تناقض گويي وي در اين مورد:
يکي از صفات و سخنان احمد بصري به عنوان جریان انحرافی و مدعي دروغين يماني که در اين چند سال اخير برای ضربه زدن به تشیع فعاليت گسترده اي را شروع کرده است،توهين و اهانت و زير سوال بردن مقدسات شيعه و مسلمانان مي باشد،البته با روشي بسيار منافق گونه.

🤔به طور نمونه یکی از توهين های بسيار وقيح وي به انبياء،جهنمي دانستن حضرت يونس مي باشد که سخن وي خلاف قرآن و و اعتقادات کل مسلمانان مي باشد،چنانچه وي در کتاب متشابهات چنين مي گويد:

✍يونس در شکم ماهي مرد و روحش به ظلمات جهنم نگريست و نيز به طبقات پايين آن نگاه کرد و منظور از درخت در اينجا دين است
پس از آن که ماهي يونس را خورد يونس روحش جدا شد و خدا روح او را به سوي جهنم فرستاد تا آن را ببيند.آري يونس جهنم و ظلمات آن را درک کرد…و در آنجا قارون را ديد و با او سخن گفت و اين جهنمي که او ديد جهنمي در حال بزرگ شدن در نتيجه اعمال سمتگران است… ولي من حقيقت را آشکار مي کنم که جسد او در بيابان، عريان و بي سرپناه افتاد و روحش در طبقات جهنم تا روز برانگيخته شدن، باقي ماند:

:متشابهات احمد الحسن ج4 ص104:
احمد بصري مدعي شده است که حضرت يونس در شکم ماهي از دنيا رفت و داخل در جهنم شد و هم اکنون هم در جهنم است اما از آنجاي که دروغگو کم حافضه مي باشد وي در اينجا فراموش کرده بود که در جاي ديگر مدعي شده است وي کسي بوده است که باعث نجات حضرت يونس شده است.

✍من سنگي در دستان اميرالمومنين علي هستم که روزي آن را انداخت تا به وسيله آن کشتي نوح را هدايت کند،و يکبار آن را براي نجات ابراهيم از آتش نمرود بکار گرفت،و: بار ديگر جهت نجات يونس از شکم نهنگ: و موسي به وسيله آن در کوه طور با خدا سخن گفت و آن را عصائي قرار داد که به وسيله آن درياها را شکافت جواب هاي روشن کننده از راه امواج احمد الحسن قسمت اول ص18:

هماهنگونه که مشخص شد احمد بصري در اين امر دچار تناقض گويي فاحش شده است ،چرا که در یک جا تصریح میکند حضرت یونس در شکم ماهی از دنیا رفت و بعد از آن نعوذبالله به جهنم رفته است و هم اکنون در جهنم می باشد و از طرف دیگر مدعی می شود که به واسطه وی حضرت یونس از شکم ماهی نجات پیدا کرده است ،و همين تناقض گويي براي ابطان ادعاهاي وي کفايت ميکند

8-يکي از اين مصاديق تناقضات و دروغ هاي که احمد بصري بيان کرده است بحث تحصيلات و علم وي مي باشد،زيرا طبق روايات متواتر از پيامبر و ائمه کسي که داراي مقام امامت و خلافت الهي است علم وي لدني بوده و از جانب خداوند و خلیفه و حجت خدا شاگردی کسی را نکرده تا از غیر حجت الهی کسب علم کند.
:یکی از ادعاهای احمد بصری این می باشد که دارای علم لدنی بوده زیرا وی خلیفه و حجت خدا است،چنانچه در یکی از کتب این فرقه در بحث علم احمد چنین ادعا شده است
✍دلايل دعوت يماني(ع) براي شيعيان
دوم: معرفت محکم و متشابه قرآن )علم لدني (و علم و حکمت
کتاب ادله جامع دعوت يماني احمد الحسن صفحه 433

حال اولین سوالی که ما از اتباع احمد در این مورد داریم این است که :
آیا شما قبول دارید وقتی کسی ادعای امامت و علم لدنی کرد دیگر نباید شاگردی کسی را نموده بلکه علم او الهی و از جانب خداوند می باشد؟ پاسخ شما چیست؟آری یا خیر
پاسخ از دو حالت خارج نیست یا بله یا خیر
اگر پاسخ شما مثبت است و خود اذعان دارید که ولی و حجت خدا باید علم را از جانب خدا و یا خلیفه خدا کسب کند پس پاسخ شما به این اعتراف جناب احمد بصری چیست که خود اذعان کرده است در دانشگاه و حوزه درس خوانده و زانوی تلمذ در محضر غیر معصوم زده است
با توجه به این مقدمه مدرکی را ارائه میکنیم که ثابت میکند جناب احمد به اعتراف خویش در حوزه و دانشگاه درس خوانده است
به طور مثال وی در کتاب جواب های روشن کننده در مورد علم و تحصیلات خویش چنین اعتراف نمودند

✍در بصره عراق به دنيا آمد فارغ التحصيل دانشکده مهندسي/ مهندسي شهر سازي مي باشد در حوزه علميه نجف درس خوانده است
کتاب جواب هاي روشن کننده از راه امواج احمد الحسن صفحه 49

وي بعد از تحصيلات دانشگاهي وارد حوزه نجف شد و خود اعتراف ميکند که مدتي مشغول تحصيل در حوزه شده است. و بعد ادعا می کند که بعد از مدتی متوجه شده است که مسير حوزه مسير صحيحي نيست از حوزه جدا شده است و خود در جای دیگر چنین می گوید:

✍نامم احمد است در شهر بصره جنوب عراق زندگي مي کردم ، تحصيلات خود را در دانشگاه به پايان بردم و داراي مدرک ليسانس در رشته مهندسي عمران هستم سپس به نجف نقل مکان کردم: و در آنجا به قصد تحصيل علوم ديني ساکن شدم :

 

و بعد از گذشت مدت زمان تحصيل ، راه و روش تعليم در حوزه نجف را فهميدم که تدريس بسيار در انحطاط و پائين است.(اين اتفاق حداقل بر حسب راي من است) و همان گونه در روش و منهاج خلل بزرگي يافتم ، آنها لغت عربي و منطق و فلفسه و اصول فقه و علم کلام (عقايد) و فقه (احکام شرعي) را مورد مطالعه قرار داده ، اما هيچ گاه قرآن و همچنين سنت شريفه (احاديث رسول محمد(ص)و ائمه (ع) را نمي خوانند و تدريس نمي دهند و همان طور اخلاق الهي که واحب است هر مؤمني به آن آراسته باشد را نمي خوانند . لذا تصميم به جدائي از ميان آنجا را گرفتم و در خانه خودم علوم آنجا را بدون ياري کسي خواندم
کتاب جواب هاي روشن کننده جلد1 صفحه 43:
نتيجه گيري:
1.احمد تحصيلات دانشگاهي داشته است و در دانشگاه درس خوانده

2-احمد مدتي را در حوزه علميه نجف مشغول به تحصيل بوده است

پس ما ثابت کردیم طبق اعترافات خود این شخص، وی در حوزه و دانشگاه درس خوانده است،

نکته بسیار مهم در این قسمت:دروغ و تناقض احمد در مورد تحصیل در حوزه

احمد بصري که خود در اوائل دعوت معترف شده بود علوم طبيعي را نزد اساتيد دانشگاه و علوم ديني را نزد علماء در حوزه علميه نجف خوانده است

در يک تناقض ديگر مدعي مي شود که دروس خود را نزد امام زمان (عج) خوانده است و دروس مراجع در حوزه ربطي به وي ندارد: اما مدرکی که ثابت میکند جناب احمد بصری چنین دروغی را بیان کرده است در کتاب جواب های روشن کننده می باشد که آنجا مدعی می شود که وی در حوزه درس نخوانده است

✍سوال اول: سيد احمد الحسن پيش کدام يک از علماي مرجع درس خوانده است…
ج س1/ سيد احمد الحسن نزد امام مهدي درس خوانده است و دروسي که مراجع داده اند و مي دهند با وي هيچ ارتباطي ندارد

جواب هاي روشن کننده از راه امواج سيد احمد الحسن قسمت اول صفحه 51

این آقا در یک چرخش 180 درجه خیلی راحت دروغ میگوید و ادعا میکنه که من اصلا در حوزه درس نخوندم بلکه پیش خود حضرت مهدی درس خواندم

آقایان انصار و اتباع احمد بصری چرا پاسخ شما به این دروغ امامتان چیست:
چه کسی امام دروغگو را قبول دارد؟احمد بصری امام یا چوپان دروغگو؟

اما اگر از اتباع احمد بصری مدعی شود که جواب ما به سوال اولیه شما خیر می باشد و لازم نیست حجت الهی علم را فقط از طریق خدا و معصوم کسب کرده باشد بلکه میتواند شاگردی مردم عادی را کرده باشد، به وی خواهیم گفت:
پس نظرت در مورد این سخن احمد بصری چیست که تصریح کرده است: امام و حجت خدا کسی است که شاگردی کسی را نکرده و تمام علوم وی لدنی و الهی می باشد

چنانچه احمد بصري در کتاب سرگرداني چنين مي گويد:

✍و تمام مسلمانان بر تعداد آنها که دوازده تن است اتفاق نظر دارند همانگونه در حديث نبوي صحيح و متواتر آمده است،و ميگوييم که اولين آنها حضرت علي است و خاتمشان امام زمان^ است و حديث خلفاء تحقق نمي يابد که پس از من دوازده تن است مگر با آنها… و مردمان هر زمان اتفاق دارند که آنها کاملترين و داناترين افراد زمانه خود بودند: و هيچ کجا نقل نشده است که احدي از آنها علم را از کسي يا استادي فرا گرفته است بلکه دانش آنها بصورت الهامي است از طرف خدا:

کتاب سرگرداني احمد الحسن صفحه 36:

:  نتیجه گیری بحث :

1.احمد بصری:حجت خدا با علم شناخته میشود
2.علم حجت خدا لدنی و از جانب خدا می باشد
3.حجت خدا نباید علم را از غیر خدا کسب کند
4.احمد بصری: من در حوزه و دانشگاه شاگرد غیر معصوم بودم
پس ادعای امامت احمد بصری طبق اعتراف خودش باطل است
5.احمد بصری من در حوزه درس خواندم
6.احمد بصری:من در حوزه درس نخواندم
پس احمد بصری یک کذاب است و کذاب هم نمی تواند امام باشد

 

9- احمد برای اینکه بتواند به هر روایت جعلی و کذب استناد کند مجبور شده است مدعی شود علم رجال بدعت و برای فریب مردم و از بین بردن روایات اهلبیت(ع) وضع شده است و هیچ روایت ضعیفی وجود ندارد و همه روایت ها صحیح بوده و باید همه روایت ها را بپذیریم تا جای که اگر یک روایت را منکر شویم کافر میشویم
چنانچه احمد چنین می گوید:🗣
✍علم رجالي که آنها به آن شادمان و مفتخراند دروغ بزرگي است که مردم را با آن مي فريبند
در محضر عبد صالح ج2 ص84


و نماینده وی ناظم عقیلی چنین می گوید:🗣
✍هر کسي که حديثي از احاديث آل محمد را انکار کند به کفر محکوم مي کند حتي اگر مخالف عقلش باشد…
روايات دروغين کجا هستند در حالي که تا الان براي کسي کشف نشده است بعد از اين هم سعي تلاش که صحبت کندگان در اين موضوع کردند…
پس مبالغه تشکيک در روايات بحجت اينکه دست کاري شده و متشابه آن هستند مورد قبول نيستند
: وصیت و وصی احمد الحسن ناظم عقیلی صفحه 53-55
با توجه به این مدارک طبق مبنای احمد اتباع وی کافر و در حال فریب مردم می باشند زیرا به قواعد علم رجال رجوع کرده و روایاتی را انکار نمودند

10- تناقضی دیگر در انکار روایت با ادعای قبلی خود

هر کسي که حديثي از احاديث آل محمد را انکار کند به کفر محکوم مي کند حتي اگر مخالف عقلش باشد

وصيت و وصي احمد الحسن ناظم عقيلي ص53

: طبق اعتقاد اين جريان ما حق رد هيچ روايتي را نداريم و اگر چنين کنيم کافر هستيم.
حال که با اين مبناي احمد و اتباعش آشنا شديد مي رسيم به نقطه مقابل و تناقض در اين قسمت.
:اکنون مي رسيم به روايت هاي که اين روايت ها به نفع جريان احمد نيست و با اين روايت ها ادعاهاي احمد بصري زير سوال مي رود، در اينجا هست که احمد و اتباعش مجبور به تناقض گويي مي شوند.

چنانچه جناب احمد بصري در مورد روايتي که ائمه از ران به دنيا مي آيند(قابل ذکر است این روایت از نظر بزرگان شیعه مورد اعتماد و اعتبار نیست) و از آنجاي که براي خود مقام امامت هم قائل است دچار مشکل شده و از پاسخ سائلين عاجز است زيرا حتي از اقوام نزديک احمد کسي چنين کيفيت تولدي را براي احمد بيان نکرده است.
پس جناب احمد مجبور شده است اصل اين روايت را بزند و مدعي شود که اين روايت ها جعلي مي باشد چنانچه وي چنين مي گويد:

✍روايتي هست که مي گويد ائمه در رحمها حمل نمي شوند و از ران راست متولد مي گردند. آيا اينها نيز به اين روايت عقيده دارند؟ يا قضيه براي آنها مبتني بر اساس هوي و هوس است؟ کدام يک از علماي عقايدي شيعه چنين اعتقادي دارد؟ آيا به نظر آنها، از هر روايتي مي شود عقيده اخذ کرد؟! نه علماي شيعه چنين عقيده اي دارند و نه ما بر اين عقيده هستيم.
در محضر عبد صالح ج2 ص62

11- تناقض در وزیر حضرت مهدی بودن

12- یکی از مهمترین مشترکات مدعیان دروغین ، تطور در ادعاهای پلکانی و تناقض گویی در مدعاست.

احمد اسماعیل همبوشی بصری ، مشهور به دجال بصره ، که از قبیله البوسویلم و عشیرة الهمبوش ، از منطقه الهویر بصره می‌باشد نیز از این شاخصه‌ی فرقه‌ای مستثنی نیست.

او در سال ۱۹۹۹ وارد حوزه نجف شده و برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ و بهمراه تنها دوست و همراهش یعنی حیدر المشتت ، مدعی میشوند که احمد همبوشی سفیر و فرستاده‌ی امام زمان عج ! و حیدر المشتت یمانی‌ می‌باشند …!

: البته پس از مدتی اختلافات میان #المشتت و #الهمبوشی بالا گرفته ، و یکدیگر را تکذیب کرده و به افشاگری بر علیه هم مشغول میگردند.!

: احمد الهمبوشی پس از مدتی (تقریبا سال ۲۰۰۶ ) به ادعاهای پلکانی خود ادامه میدهد و علاوه بر ادعای سفارت !
خود را سید ! و فرزند امام زمان عج ! و سپس مهدی و قائم و امام سیزدهم ! و دارای مقام نبوت و رسالت ! و… معرفی می‌نماید :

: أما در این میان یکی از نکات جالب توجه در‌خصوص احمد همبوشی آنست که با اینکه وی برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ در ادعای خود مبنی بر سیادت و فرزندی امام عصر عج را مطرح می‌نماید!

: لکن خود او چنین مدعی میشود که از سال ۱۹۹۹ میلادی و به أمر امام مهدی عج به این مطالب آگاه شده :
و از همان زمان علم به سیادت و فرزندی امام زمان عج پیدا کرده است !!! و سپس وارد حوزه ‌ی نجف شده است:

🏻اما در صوت زیر که بخشی از مصاحبه ای صوتی با ناظم العقیلی (از مسئولین و سرکردگان اصلی فرقه در عراق) می‌باشد ، وی اعتراف و تصریح میکند که امام او یعنی احمد همبوشی ، در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ ، در نجف، و بهمراه شیخ حیدرالمشتت ،
عمامه‌_سفید بر سر میگذاشته:
و نزد دوستان خود به #شیخ_احمد معروف بوده است
: این نکته ، علاوه بر افشا و تأیید این دروغ بدیهی و مضحک او مبنی بر اطلاع از سیادت خود از سال ۱۹۹۹ توسط امام مهدی عج:
نمایانگر این مطلب است که ادعاهای این مدعی امامت و علم الهی ! پلکانی بوده و خود او نیز از سیر ادعاهای خویش بی‌خبر بوده !:
و به مرور زمان بر ادعاها و بافته های این رسول إبلیس و فرقه‌ی مارقین همبوشی افزون گشته است .

 

13- تناقضگویی احمد در مورد آیه تطهیر 

بنا بر عقیده شیعه و طبق روایات صحیح در نزد شیعه و اهل سنت آیه تطهیر در حد ۵ تن آل عبا نازل شده است و افراد دیگری شامل این آیه نمی شوند که حتی احمد بصری نیز به این مطلب اعتراف کرده است.

احمد: آیه تطهیر شامل ۵تن آل عبا:

از آنجایی که احمد بصری یک شخص بیسواد و کذابی میباشد و طبق کلام اهل بیت باید رسوا شود، در کتاب دیگر در یک تناقضگویی آشکار مدعی میشود که هر کسی میتواند شامل آیه تطهیر بشود و در یک مورد هم اعتقاد اهل سنت را بیان میکند که زنان پیامبر هم شامل این آیه می شوند  البته عائشه و حفصه را جدا می کند.

احمد: هر کسی میتواند شامل آیه تطهیر شود:

و جالب است که حتی اهل سنت که مخالفین اهل بیت هستند نیز چنین مطلبی را قبول ندارند و آنها هم قائل به این نیستند که هر کسی میتواند شامل آیه تطهیر شود.؟

حال سوال ما از احمد بصری که خود اعتراف کرده است : « پیامبر مکرراً فرموده است که آیه تطهیر فقط شامل ۵ تن آل عبا است. »  چگونه بقیه مردم و زنان پیامبر را داخل در آیه تطهیر کرده است؟ آیا با این زیاده گویی احمد بصری، وی شامل حدیثی که شیعه و سنی نقل کرده اند که پیامبرفرمود: « هر کس به من عمدا دروغ ببندد، جایگاهش آتش جهنم است » نمیشود؟

البته دلیل این تناقضگویی احمد در این مورد، فقط برای این است که بدین وسیله ادعای عصمت خویش را سامان ببخشد. همانگونه که در جای دیگر ادعا میکند که هر کسی میتواند به مقام عمصت برسد.

هر کسی میتواند معصوم باشد :

این تناقضگویی احمد فقط به این خاطر است که راهی برای ادعای عصمت خود دست و پا کند؛ وگرنه خود این مدعی اعتراف کرده بود که پیامبرهمواره میفرمود: که آیه تطهیر شامل افراد خاصی است که آنان همان اهل کساء هستند.

احادیث امامان معصوم: تنها اهل کساء، شامل آیه تطهیر هستند.

هر چند خود احمد، اعتراف کرده بود که پیامبر^ بارها فرموده بودند که آیه تطهیر شامل ۵ تن اآل عبا هستند، ولی باز هم ما برای اتمام حجت روایت صحیح السندی از اهل بیت را ارائه میکنیم که در آن اشاره شده است: این آیه تنها شامل این ۵ تن می باشد و زنان پیامبر ^ را نیز شامل نمیشود.

14- یکی از تناقضات و ادعاهای مضحک احمد بصری مدعی دروغین امامت و نبوت ،استدلال او به عباراتی از انجیل است ؛
وی که خود را داناترین مردم به کتب آسمانی معرفی می کند برای اثبات خود به سراغ مکاشفات یوحنا رفته و از عبارت های پیچیده و نامفهوم این قسمت از انجیل سعی در اثبات خود دارد.

:نکته جالب اینجاست ادعاهای احمد حتی با همین کتاب تحریف یافته هم در تناقض است .
احمد ادعا می کند همان بره ی ذکر شده در مکاشفه یوحناست که در میان 24 شیخ قرار گرفته است .
احمد 24 شیخ را به 12 امام و 12 مهدی تفسیر کرده
و بره را نیز به خودش تفسیر نموده است .
منتها نکته این جاست که درعبارات انجیل بره جزء 24 نفر نیست ، چرا که به صراحت بیان کرده که بره کسی غیر از آن هاست به طوری که 24 نفر برای بره به سجده می افتند .
پس تعداد بره به علاوه شیوخ مساوی با 25 خواهد شد و نه 24
بالاخره احمد جزء مهدیین 24 گانه هست یا نیست ؟

و آیا این عبارت ، احمد را اثبات می کند یا نه؟

:آیا مدعی علم امامت شمردن بلد نیست ؟

:یا این که این عبارت هیچ ربطی به احمد و ادعای باطل او ندارد و احمد با فریب کاری قصد مصادره این عبارت را به نفع خود دارد .
البته از کسی که مسلمات عقاید ؛ مثل ختم نبوت ، حصر امامت در 12 نفر ، رجعت ، حضور امام زمان بر روی زمین ، عصمت اهل بیت و صد ها عقیده مسلم دیگر را تحریف یا انکار کرده نباید توقع داشت که برای اثبات خود به سراغ انجیل تحریف یافته و عبارات گنگ و نامفهوم مکاشفات یوحنا نرود وآن ها را نیز تحریف نکند .

 

15- تناقض در حجیت رویا

در کتاب نبوت خاتمه صفحه 24 می­گوید:

…. بنابراین رویا راهی است از راههای وحی خداوند سبحان و تعالی می­باشد و بعد از حضرت محمد صلی الله علیه و آله : نیز باز می­باشد . و روایات بر آن تاکید می­کنند و در واقع ملموس و همچنان باز مانده است ، مانعی وجود ندارد که انسان مومن مخلص با عبادات خود به مقام نبوت برسد  و امکان این را دارد  که خداوند به وی وحی کند آنهم از طریق رویا ، و آنها به بعضی از امور غیب و حق بفضل خدای سبحان مطلع می­شوند و تاکیدا ائمه معصومین : به مقام نبوت رسیده­اند و حق و غیب از طریق رویا و مکاشفه به آنها می رسد……

 

در حالی که در کتاب دیگری از این فرقه به نام : رویا در مفهوم اهل بیت صفحه 17 می آورد که : در روایتی که به شرح زیر نقل نموده است و در آن رویا را از حجیت بودن در می­آورد و بیان دارد که مومن که ایمانش راسخ می گردد رویا نمی بیند که در اینجا نه تنها به عدم حجیت رویا بلکه به مومن نبودن خود و انصارش اعتراف می نماید

16- تناقض در خاتم نبوت

در ادعاهای ابتدایی خود از جمله در کتاب جهاد درب بهشت است صفحه 82

… سرور انبیاء و مرسلین و خاتم آنها حضرت محمد صلی الله علیه و آله …..

و همچنین در کتاب یمانی موعود حجت الله صفحه 122

نیز در بیان خود اقرار به ختم نبوت پیامبر دارد که در عکس الصاقی مشهود است

و همچنین در کتاب نبوت خاتمه صفحه 7 می گوید:

نبوت پیامبر خاتمه یافت ….. و نعمتش را تمام کرد

 

و همچنین در کتب دیگرش از جمله متشابهات جلد اول صفحه 7 نیز روایتی از امام صادق علیه السلام در مورد خاتمیت نقل می کند:

ولی بعد از گذشت مدتی تناقضی در امر خاتمیت از این دجال بصره ظاهر شد اما به صورت پلکانی و آهسته شروع نموده است

از جمله:

کتاب نبوت خاتمه صفحه 24 و 25

که مانعی وجود ندارد که انسان مومن مخلص با عبادات خود به مقام نبوت برسد  و امکان این را دارد  که خداوند به وی وحی کند آنهم از طریق رویا ، و آنها به بعضی از امور غیب و حق بفضل خدای سبحان مطلع می­شوند و تاکیدا ائمه معصومین : به مقام نبوت رسیده­اند و حق و غیب از طریق رویا و مکاشفه به آنها می رسد….

و در این کتاب پس از ادامه صحبتها در صفحه 29 بیان می کند که … ولی مقام نبوت برای بنی آدم باز و مفتوح مانده است و هر کسی از مومنین خود را برای خداوند متعال با عبادت و عمل خالص کند می تواند به این مقام برسد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و همچنین در کتاب نبوت خاتمه صفحه 19 در ذیل آیه ختم نبوت می نویسد ختم نبوت امر غیر صحیحی است

و همچنین در همین کتاب خاتمه نبوت در صفحه 8 می گوید که : اگر بگوید خاتمه نبوت با رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله مطلقا خاتمه یافته مخالف روایات استمرار نبوت بعد از رسول اکرم یا حتی جزئی از آن شده……

16- تناقض عجیب و خنده دار احمد بصری (مدعی دروغین) در مورد انجیل برنابا

~~~~~~~~

احمد بصری (مدعی دروغین) که ادعای امامت و عصمت و برخورداری از علوم الهی را دارد، در رفتاری متناقض در یک جا ادعا می‌کند که انجیل برنابای متداول جعلی است و #نمی‌توان بدان استناد کرد و در جایی دیگر خودش به آن استناد می‌کند!

إنجیل برنابا:
عن إنجیل برنابا الذی یحتج بعض المسلمین بنصوصه، سمعته یقول:
[وفقکم الله، إنجیل برنابا المتداول هو إنجیل مکذوب مائة بالمائة، ولا یمکن أن یحتج به مسلم على المسیحیین؛ لأنه باختصار لا یوجد له أی طریق أو سند تاریخی معتبر، فأین هی نسخة هذا الإنجیل القدیمة التی طبع على أساسها، وما هو تاریخها، وأین وجدت، وهل تم تحلیلها، ومن حللها، وماذا قال عنها؟ من یرید أن یحتج بهذا الکتاب علیه أن یجیب هذه الأسئلة، وبعد أن یجیبها سیجد نفسه مفلسا من الدلیل على أن هذا الکتاب یمثل شیئا یمکن الاحتجاج به على المسیحیین].
ولمن یقارن بین إنجیل برنابا وإنجیل یهوذا، قال:
[ما یسمى إنجیل برنابا، مجرد لعبة یخدع بها المتأسلمون أنفسهم، وإلا فهو لا قیمة تاریخیة له، ولا یمکن أن یحتج به عاقل على المسیحیین، فکیف یحتج بکتاب لا أصل له؟
أما إنجیل یهوذا، فهو إنجیل قدیم، ووجد له أصل تاریخی ووثیقة تاریخیة، وموثق بالفحص العلمی الدقیق].

أحمد الحسن، مع العبد الصالح، ج2، ص29و30 (إعداد: أبو حسن)

ترجمه از نسخه‌ی فارسی کتاب (منتشر شده در وبسایت رسمی جریان احمد بصری):

انجیل برنابا
برخی مسلمین با استناد به متون انجیل برنابا احتجاج می کنند. ایشان درباره ی این انجیل فرمود:
«خداوند شما را توفیق دهد! انجیل برنابای متداول، صد در صد انجیلی جعلی است و فرد مسلمان نمی تواند با آن بر مسیحیان احتجاج کند زیرا به اختصار برای این انجیل هیچ طریق یا سند تاریخی معتبری وجود ندارد. نسخه ی انجیل قدیمی که این انجیل از روی آن چاپ شده کجا است؟ تاریخ آن چه موقع است؟ کجا یافت شده و آیا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است؟ چه کسی آن را بررسی کرده و در این خصوص چه گفته است؟ کسی که می خواهد به وسیله ی این کتاب احتجاج کند باید به این پرسش ها پاسخ گوید و البته بعد از آن در می یابد که دستش از هر دلیل و مدرکی که بتواند به پشتوانه ی آن با این کتاب بر مسیحیان احتجاج کند خالی است».
ایشان درباره ی کسی که انجیل برنابا را با انجیل یهودا مقایسه می کند فرمود:
«آنچه که انجیل برنابا نامیده می شود، صرفا بازیچه ای است که #مسلمان_نماها خودشان را با آن فریب می دهند، و گرنه این انجیل نه ارزش تاریخی دارد و نه هیچ فرد #عاقلی می تواند با آن بر مسیحیان احتجاج نماید. چگونه ممکن است بتوان با کتابی که اصالتی ندارد محاجه نمود؟!
اما انجیل یهودا، انجیلی کهن است و اصل و ریشه ی تاریخی برای آن یافت شده و با تحقیقات دقیق علمی مورد بررسی قرار گرفته است.»

در محضر عبد صالح، ج2، ص39و40.

🤨 اما قضیه وقتی جالب می‌شود که احمد بصری (مدعی دروغین و کذاب) – که انجیل برنابا را بازیچه ای می‌داند که مسلمان نماها خودشان را با آن فریب می‌دهند – خودش به انجیل برنابا استناد و استدلال کرده است!

أما فی إنجیل برنابا فهناک تصریح من عیسى أنه جاء لیبشر بمحمد ورجل آخر رمز له بالمختار، أو واحد من المختارین والذی سیظهر دین محمد، کما قال أنه جاء لیمهد الطریق لمحمد، ولشریعته التی ستکون فی زمن نزول عیسى شریعة أهل الأرض جمیعا.

أحمد الحسن، العجل، ج1، ص64.

ترجمه از نسخه‌ی فارسی کتاب (منتشر شده در وبسایت رسمی جریان احمد بصری):

اما در انجیل برنابا، از جانب حضرت عیسی تصریح شده است که وی آمده تا به محمد بشارت دهد، و مردی دیگر که رمزگونه از وی با لفظ «برگزیده» یا «یکی از برگزیدگان» و «کسی که دین محمد را آشکار خواهد ساخت» یاد شده است. همان طور که خود آن حضرت می فرماید که او برای زمینه سازی راه محمد و شریعت او که در زمان فرود آمدن عیسی شریعت تمامی اهل زمین خواهد بود، آمده است.

گوساله، ج1، ص105و106.

با توجه به این مطالب، اتباع احمد بصری (مدعی دروغین) بایستی پاسخ دهند که این شخص چه امام معصومی است که خودش دچار تناقض می‌شود؟!
و آیا طبق امر احمد بصری، الان ما میتوانیم خود احمد بصری را غیر مسلمان و بی‌عقل بدانیم؟؟: 🙃

(پ.ن : البته جعلی دانستن انجیل بَرنابا که حاوی نکات مهمی در بشارت به اسلام و حقایق مکتب تشیع است ، از جانب احمد بصری کذاب ،‌بدون هیچ دلیل مستندی ، در نوع خود جالب و قابل تأمل است🤔!!)

17-یمانی یکی از ۳۱۳ نفر است ؟    یا ۳۱۳ نفر یاران یمانی اند ؟
احمد اسماعیل بصری در کتب پیشین خود ، صریحا یمانی را ( یعنی مثلا خود کذابش را ) جزو ۳۱۳ اصحاب امام مهدی میداند .
و میگوید اولین نفر از ۳۱۳ نفری که در روایات ذکر شده است یمانی ( یعنی مثلا خود کذابش ) میباشد .
(المتشابهات ج ۴ ص ۴۴


اما چند سال بعد و در کتاب اخیرش به نام عقاید الاسلام ، مدعی میشود که :
۳۱۳ نفر مذکور در روایات ، یاران او هستند !
و روایات ۳۱۳ نفر مربوط به اصحاب و یاران اوست ! :
و زمانی ظهور و دعوت او اغاز شده است که این ۳۱۳ نفر مهیّا شدند و مهیّا بودن این ۳۱۳ نفر شرط اغاز دعوت او بوده است !!!
(عقاید الاسلام صفحه ۵۹ و ۶۰ – و ص ۲۹۱ و ۲۹۲ و ۲۹۳ )
هرچند حقیقت انست که ادعاهای پلکانی و تناقضات و تعارضات ، صفت همیشگی مدعیان کذاب بود و هست .
و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا

و اکنون نیز کذاب بصری
همچون همیشه با تبعیت از سروران و خلفای غاصب خویش یعنی ابوالشرور و ابو الدواهی
با حماقت تمام صفت دیگر امام مهدی عج را نیز غصب نموده است .
همچون تمامی القابی که از امام عصر عج غصب نموده بود
و روایات ۳۱۳ یاور را بر خود حمل نموده است !

اکنون در این دین مبدعانه ی مضحک و سراسر تناقض ، سوال انست :

مارقین کلام قدیم احمق بصری را قبول مینمایند که میگفت ۳۱۳ نفر اصحاب قائم ع اند و یمانی یکی از انها؟
یا کلام جدید او را که میگوید ۳۱۳ نفر اصحاب یمانی اند و شرط اغاز دعوت او !:

روایات ۳۱۳ یاور مربوط به امام عصر عج است یا یمانی ؟
یمانی جزو ۳۱۳ نفر است ؟ یا ۳۱۳ نفر اصحاب یمانی اند ؟
اصحاب امام عج ۳۱۳ نفرند یا ۳۱۴ نفر ؟
و روایاتی که فرمودند ۳۱۳ نفر اشتباه گفتند ؟؟!!! و باید میگفتند ۳۱۴ نفر ؟؟؟
چون طبق ادعای جدید احمق بصری این ۳۱۳ نفر اصحاب یمانی هستند . پس با خود یمانی میشود ۳۱۴ نفر !:

18-بالاخره حرام است یا واجب؟؟

تقلید حرام است و دلیل شرعی و عقلی ندارد؟؟

یا اطاعت واجب است و فقیه جامع الشرایط را باید تمکین کرد؟؟

در خطبه زیر میگوید:

۱- خطبه عید غدیر احمد اسماعیل بصری ۱۴۳۳ ه ق

دستهایتان از اثبات وجوب شرعی و عقلی تقلیدو نیابت خالی است!

در کتاب زیر میگوید:
:کتاب التیه ص۴۲ و ۴۳ احمد اسماعیل

واجب است بر مسلمانان در زمان غیبت یاری دین با تمکین کردن از

فقیه جامع الشرایط عادل و زاهد

و از فروع ولایت امام

ولایت فقیه جامع الشرایط است

مبلغین احمد
تناقض به این روشنی از یک مدعی دروغین شما را بیدار نمیکند؟؟

19-تناقضگویی احمد در مورد دابه الارض :

احمد بصری در چند جا از کتب خود ذکر میکند که دابه الارضی که در قرآن آمده، همانا حضرت علی است .

و اما در رابطه با همین بحث دابه الارض، احمد بصری در چند جای دیگر مدعی میشود که مراد از دابه الارض نه امیر المومنین بلکه یکی از فرزندان حضرت علی و حضرت زهرا است و در جای دیگر نیز صراحتا اعلام میکند که دابه الارض، خود وی میباشد؟ به اسناد تصویری ذیل توجه فرمائید .

 

حال دقت بکنید که احمد بصری خود را دابه الارض می نامد :

به اسناد تصویری زیر دقت فرمائید :

20-تناقض گویی احمد در مورد عرش :

عبادت خداوند توسط پیامبر و امام علی در سمت راست عرش

یکی دیگر از تناقضگویی های احمد بصری، عقیده وی در رابطه با عرش اعظم خداوند میباشد. وی در یکی از کتابهایش میگوید : پیامبر و حضرت علی چندین هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم، در سمت راست عرش مشغول عبادت خداوند بوده اند. احمد در حالی چنین سخنی را میگوید که در کتاب دیگرش طی تناقض آشکار، میگوید: عرش اعظم خود پیامبر است.

حال چگونه است که از یک طرف احمد بصری میگوید: « پیامبر چهارده هزار سال خدا را در سمت راست عرش عبادت میکرده » و از طرف دیگر میگوید: « عرش، خود پیامبر است ». یعنی اینکه: پیامبرداخل در سمت راست خودش همراه با حضرت علی خدا را عبادت میکردند و این حرف را هیچ انسان دیوانه ای هم نمیزند تا چه برسد شخصی که ادعای عصمت دارد.

21-عرش اعظم قرآن است :

تناقضات احمد در مورد عرش خداوند، به همین جا ختم نمی شود؛ بلکه جناب احمد بصری در جای دیگر مدعی میشود که عرش اعظم، همانا قرآن است.

عرش حجابی بین پیامبر و خداوند است :

و باز احمد در سلسله تناقضات خود، در جای دیگر میگوید که حجابی بوده است بین خدا و پیامبر که این حجاب، همان عرش اعظم است، به راستی تناقضگویی تا به کجا؟!

22- تناقضگویی احمد در مورد متعه:

احمد بصری تنها در امور عقیدتی کفریات و تناقضات ندارد؛ بلکه وی حتی در رابطه با پاسخ به سوالات شرعی نیز مدعی ست که همه را از امام زمان آموخته است ولی در همین باب نیز تناقضات بسیاری دارد که از جمله آنها، بحث متعه است.

متعه، زنا است :

احمد بصری که در یک جا سخن از مشروعیت متعه و جایز بودن آن به میان آورده است؛ اما در جای دیگر مدعی میشود که متعه، نوعی زنا است؟؟ به راستی جواب این تناقض گویی احمد چیست؟ این همان امام معصومی است که ادعا دارد از امام زمان این احکام را فرا گرفته است؛ آیا جز این است که  هدف از عَلَم کردن چنین شخصی، چیزی  بجز ضربه زدن به شیعه و حضرت مهدی میباشد؟!.

23- تناقضگویی احمد در مورد حرام بودن « تقلید »:

یکی دیگر از عقاید احمد و پیروان وی، حرام بودن تقلید می باشد  و تقلید را بدعت میداند. علتش مشخص است: هدف از این طرح ضربه زدن به شیعه به واسطه زیر سوال بردن جایگاه مرجعیت دینی علمای شیعه است، اما از آنجایی که دروغگو همیشه رسوا است؛ باز هم احمد بصری در این مورد تناقضی دیگر دارد.؟ وی عمل به رساله امام خمینی و سید صدر اول و دوم را جایز میداند ؛ در حالی که وی تمام احکام فقها معاصر را ظنی و غیر قابل اعتماد میداند و ادعا دارد هر کس به فتاوی عمل ثوابی ندارد و بلکه مرتکب گناه شده است.

حال ظنز ماجرا اینجاست که خود احمد بصری هنگامی که در معرض همین سوال قرار گرفته و از سوی یکی از طرفدارانش، متهم به تناقض در مسئله تقلید می شود، خود، عاجز از جواب مانده و بجای اینکه پاسخ این تناقض گویی را بدهد، به او می گوید: «تو اگر در احکام شرعی، سوالی داری از من بپرس!» این یعنی احمد، خود از تناقض گویی هایش دفاعی نمی کند و آن را بی جواب رها می کند و ننگ جهل و خودخوری را بجان می خرد.

تقلید از امام خمینی و صدر جائز است :

البته این نکته را باید اضافه کرد که چگونه است که احمد بصری از سویی تمام علمای شیعه را زیر سوال میبرد و به آنها توهین میکند؛ اما به یکباره به حضرت امام خمینی و سید صدر اول و دوم به دیده احترام نگریسته است و حتی در جایی این حضرات آیات  را علمای هدایتگر خوانده است! در صورتی که وی علمای شیعه و مراجع شیعه را به خاطر بحث تقلید، بطور کلی بدعت گذار میداند و جالب است که امام خمینی و سید صدر عقیده به تقلید از مجتهد داشته و خود از مراجع تقلید شیعه بوده و رساله و مقلد داشته اند! چگونه است که یک مرجع بدعت گذار از نظر احمد میشود عالم هدایتگر

دلیل این عمل احمد نه این است که وی واقعا این بزرگواران را قبول دارد! هرگز! بلکه به خاطر سوء استفاده از نام این بزرگوارانی است که الان در قید حیات نیستند تا نسبت به ادعای کذب وی عکس العمل نشان دهند به مانند علمای فعلی و دیگر اینکه چون این بزرگواران روحیه انقلابی داشتند احمد بصری میخواهد خود را هم به مانند اینها نشان دهد و گرنه عقیده اصلی احمد این است که مرحوم حضرت امام کافر است و از دین هیچ بوی نبرده است

24-تکفیر امام خمینی توسط احمد بصری :

وقتی ما این سخن را به پیروان احمد میگویم آنها ادعا میکنند که این مطلب دروغ است و امام خمینی نزد احمد و پیروانش محترم است، همانگونه که ما گفتیم اعتقاد اصلی احمد، تکفیر امام خمینی است و این مطلب را از اینجا ثابت میکنیم که وی معتقد است که هر کس قائل به انتخابات و دموکراسی باشد، این شخص کافر است و هیچ ارتباطی با دین ندارد!

تکفیر کسی که به دمکراسی و انتخابات قائل است توسط احمد:

حال که عقیده احمد برای همگان مشخص شد این مطلب هم برای همه ثابت است که امام خمینی رهبر انقلاب ایران جزو اولین اموری را که در ایران انجام داد بحث انتخابات بود و مطالب و سخنرانی های ایشان در رابطه با انتخابات و دموکراسی معروف و مشهور است و میتوان به این سخن ایشان اشاره کرد که: «مجلس در راس همه امور است»، پس طبق سخن احمد، امام خمینی، کافر است و هیچ ارتباطی با دین ندارد(حاشاه)، حال از یک طرف احمد امام خمینی را تکفیر کرده و وی را غیر مرتبط با دین میداند از طرف دیگر ایشان را عالم هدایتگر دانسته و به مردم توصیه میکند که به رساله ایشان عمل کنند و این یک تناقض بسیار آشکار است. همه این تناقض گویی ها از دو حالت خارج نیست:

الف. یا اساساً هیچیک از این کتب نوشته احمد نیست و هرکدام بدست عده ای افراد ناشناس در اسرائیل و عراق و دیگر مناطق نوشته شده و بنام وی منتشر می شود؛ بهمین سبب تناقضات صریحی میان گفته ها یافت می شود.

ب. یا اینکه اساساً احمد بصری باورد ارد اتباعش هیچ عقل و شعوری که قادر به فهم تناقضات باشند ندارند، و بهمین سبب بدون اینکه توجهی به قوه عقلِ پیروانش کند، هرچیزی که به ذهن بیمارش رسیده را در نوشته جاتش می آورد. ولو این مطالب، کذب و یا متناقض و ضد و نقیض باشند.

25-تناقضگویی احمد در امور سیاسی :

چون بحث تکفیر کسانی که عقیده دارند به دموکراسی و انتخابات در نزد احمد پیش آمد باید نکات دیگری را هم به آن اضافه کنیم چرا که احمد در امور سیاسی هم تناقضات دارد، البته باید گفت که دلیل این سخن احمد را باید چند دلیل گفت:

اولا: آنچه که کشورهای غربی و استعمار گر از اسلام و علمای اسلام ضربه خوردند بحث انقلاب بر علیه  و قطع سیطره آنها از منافع و منابع کشور های اسلامی و به دست گرفتن کشور توسط خود مسلمان و تشکیل حکومت اسلامی توسط مردم همان کشور بوده است لذا صهیونیسم  و کشور های غربی که در واقع  پشت سر جریان احمد هستند برای تضعیف حکومت اسلامی و ضربه زدن به اصل جریان چنین توطئه ای را برنامه ریزی کردند

دوم: این مطلب است که جریان فکری پشت جبهه احمد برای ضربه زدن به شیعه در این مورد حکومت های شیعی را نشانه گرفته اند و برای تضعیف حکومت شیعی چنین ادعای را مطرح کرده اند

سوما: این است که میداند تمام حکومت های اسلامی شیعه با ادعای وی برخورد کرده لذا برای مبارزه با حکومت ها چنین سیاستی را پیش گرفته است

قرآن همه انتخابات را رد میکند :

احمد مدعی شده است که اسلام و قرآن هرگونه انتخابات را رد کرده است و این حرف یعنی در واقع اینکه کلا انتخابات خلاف قرآن و اسلام است

احمد در رابطه با تکفیر امت با بحث تشکیل حکومت اسلامی و انتخابات مدعی میشود که کسانی که به دنبال انتخابات هستند علمای جهنمی و بی عمل هستند

علمای بی عمل و جهنمی به دنبال انتخابات :

حتی احمد در رابطه زیر سوال بردن حکومت های اسلامی و شیعی روایتی را به پیامبر نسبت میدهد از یک کتاب نامعتبر که پیامبر فرموده است وای از امت من از دو شوری که شوری دوم آن انتخابات عراق است و احمد آن را ربط میدهد به حکومت فعلی عراق وای از امتم به خاطر دو شوری :

و سخن آخر احمد در مورد این است که اصلا در انتخابات  و سیاست عراق شرکت نمی کند.

در انتخابات و سیاست عراق دخالت نمیکنیم :

احمد بصری با این همه ادعا در مورد غیر مشروع بودن انتخابات و حکومت عراق و تکفیر افراد به خاطر انتخابات و اینگونه موارد باز هم با تناقض آشکار در یک نامه رسمی  از دولت عراق درخواست داشتن نماینده رسمی از بصره در مجلس عراق کرده است.

درخواست نماینده در مجلس عراق از سوی احمد :

حال هر کس مطالب احمد در رابطه با انتخابات عراق را به یاد آورد( خلاف قرآن و اسلام،کافر بودن وی، عالم بی عمل ، عالم جهنمی و نفرین پیامبر) و این نامه رسمی مکتب نجف که لجنه علمی و مرکز اصلی احمد و پیروان وی میباشد برای داشتن نماینده مجلس از طرف این گروه به راحتی متوجه این تناقضگویی احمد  شده و نتیجه میگرد که احمد بنا بر اعتقاد خود کافر است و خارج از اسلام و جهنمی و عالم بی عمل و مورد نفرین پیامبر

25-تناقضگویی در مورد اصحاب امام زمان(Q) :

از آنجا که گفتیم دسیسه های جریان احمد بصری برای ضربه زدن به تشیعه و عقائد ناب شیعی است و یکی از این عقائد بحث رجعت است که یکی از بیشترین روایاتی که از اهل بیت وارد شده است در رابطه با رجعت روایاتی است که در زمینه ظهور حضرت مهدی و رجعت بسیاری از انبیاء و ائمه و اولیاء خدا می باشد و جریان احمد بصری برای ضربه زدن به این اعتقاد ادعا کرده است که این مواردی که ذکر شده است خود این اولیاء و انبیاء نیسنتد بلکه کسانی هستند که به آنها تشبیه شده اند.

رجعتی در ظهور نیست بلکه تشبیه شده اند یاران حضرت مهدی به گذشتگان:

اما احمد بصری در همین مورد هم باز تناقضگویی کرده است و در جای که میخواهد برای خود فضیلت تراشی کند اعتراف میکند که حضرت عیسی به همراه اصحاب کهف جز لشگریان امام زمان هستند.

حضرت عیسی و اصحاب کهف جز یاران امام زمان :

و اگر کسی هم بخواهد اشکال بگیرد که منظور احمد درقسمت اول انبیاء نبوده بلکه اولیاء بوده که رجعت نمیکنند و حضرت عیسی نبی است پس فرق میکند و تناقضی نیست در جواب میگویم اصحاب کهف را چه میگوید و  اگر باز بگوید اصحاب کهف نمرده اند تا رجعتی باشد در جواب میگوید: که طبق آیه قرآن آنها مرده اند چرا که خداوند در قرآن خواب را هم به مرگ تشبیه کرده است پس در واقع برای آنها هم رجعت اتفاق میافتد

وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [الأنعام/۶۰]

26-تناقضگوی احمد در مورد حجر الاسود

احمد بصری در یک ادعای دیگر مدعی میشود که وی همان حجر الاسود است و این یک ادعای مضحک است که عقل آدم متحیر میماند چرا که اگر وی مدعی میشد روح معنوی و باطن حجر الاسود وی است باز جای توجیه داشت ولی اینکه وی میگوید خود حجر الاسود است خنده دارد است چرا که حجر الاسود الان سنگی است در کعبه و مشخص در حالی که احمد میگوید یک انسان است و مکانش هم مخفی و از تناقضات احمد هم همین است که خود هم معترف شده است و روایتی را نقل کرده است از ائمه که حجر سنگی بود در بهشت که خداوند این سنگ را مامور کرد هنگام گرفتن پیمان از بنی آدم و جالب است که احمد میگوید این سنگ فرشته است و جناب احمد از جنس بشر حال چگونه این تناقض حل میشود خدا میداند چرا که اصل جنس فرشته با بشر و انسان فرق میکند.

حجر الاسود فرشته است که همان یمانی است :

27-تناقضگویی احمد درمورد مقام خود:

اعتراف به ذلیل و گنهکار بودن : وی صراحتا اعتراف به ذلیل بودن و گنهکار بودن و کثیر الخطا بودن خود میکند و اینجا با توچه به قرینه دیگر که احمد خود اعتراف میکند در سخنانی که مردم از وی برتر و افضل هستند کسی نمیتواند ادعا کند وی از باب مبالغه در مقابل خداوند چنین سخنی را گفته چرا که ائمه هیچ گاه نگفته اند که مردم از آنها افضل و برتر هستند.

28-اعتراف احمد به اینکه بقیه مردم از وی بهتر و برتر هستند :

جالب است احمد بصری که اینقدر ادعا دارد  که خلیفه خدا است و معصوم است و… تمام پیروزی های انبیاء گذشته به واسطه وی بوده است در اعترافی میگوید که همه مردم را بهتر و برتر از خود میداند  و چقدر این سخن شبیه سخنرانی خلیفه اول ابوبکر است که در اولین سخنرانی خود بعد از غصب خلافت به مردم گفت من از شما بهتر نیستم و یکی از اشکالاتی که شیعه در رد خلافت ابوبکر مطرح میکنند استناد به همین خطبه وی میباشد که احمد هم شبیه به همین حرف را میگوید بلکه بالاتر از آن را میگوید چرا که ابوبکر نگفت مردم همه از من برتر هستند بلکه گفت من از شما بهتر نیستم و بین این دو حرف خیلی اختلاف است.

29-تناقضگویی احمد در مورد عصای حضرت موسی :

احمد بصری ادعا کرده است که وسائلی که معجزات انبیاء بوده است وی بوده و یکی از آنها عصای حضرت موسی می باشد

ادعای احمد: من عصای حضرت موسی هستم:

وی در جای دیگر فراموش میکند که چنین ادعای کرده است و بر خلاف این سخن خود میگوید .

حضرت علی عصای حضرت موسی :

که حضرت علی عصای حضرت موسی بوده است و حتی در ادمه میگوید که حقیقت عصای موسی عصا نبوده است بلکه یقین حضرت موسی که سخن خداوند و حضرت علی بوده است حال با توچه به ادعای احمد که درقسمت اول گفته بود عصای حضرت موسی وی بوده است پس باید گفت احمد یا خدا است یا خود حضرت علی

30-تناقض احمد الحسن بصری در یک مسأله فقهی

احمد اسماعیل در کتاب شرایع الاسلام میگوید:

آب چاه هنگامی که کمتر از حد کر باشد با ملاقات شئ نجس نجس می شود، اما اگر آب چاه بجوشد و متصل به آبهای زیرزمینی باشد یا آب کر یا بیشتر از آن باشد با تغییر یکی از این اوصاف: رنگ یا طعم یا بو نجس می شود.

و راه تطهیرآن را کشیدن آب از چاه به نسبت چیزی که در آن افتاده است ، می داند . وی می نویسد :

1 مرده گنجشگ یا مرغ یا چیزی که در این اندازه است اگر در آن بیوفتد: بین 10 لیتر -100 لیتر به میزان حجم حیوان و حال او باید از آب چاه بکشند.

2و عقرب و مار و وزغ اگر درچاه بیوفتد باید بین 30-70 لیتر از آب آن بکشند. به حسب حجم حیوان و حالش.

در اینجا احمد الحسن وزغ را جزء مردار و نجس میداند که اگر در چاه بیوفتد باید به میزانی آب از آن کشید تا پاک شود.

اما در بحث مردار و در تعداد نجاسات می نویسد :

6و7: سگ و خوک، هر دو نجس هستند وبقیه حیوان ها نجس نیستند ، و روباه و خرگوش و موش و وزغ پاک هستند.

و همینطور در قسمت قبل می گوید:

4 مردار: مردارها نجس نیستند مگر آن چیزی که نفس سائله دارد

اما منظور از نفس سائله: که برای اون خون جهنده باشد مثل انسان و گوسفند و شتر و مثل آن، و اما آن چیزی که خون جهنده ندارد مثل وزغ و مگس و عقرب و مار از اینها نیست ، چراکه آنها خونشان ترشح می شود مثل خون ماهی که مرده اش حلال است.

این سوال در پایان پرسیده می شود که مطابق احکام احمد بصری در نهایت آیا وزغ پاک است و یا نجس ؟

 

31- شهرت طلبی و مقدس نمایی احمد بصری را دچار تناقض گویی کرده
در رساله الهدایه ادعا میکند قوچ_رویای_یوحنا_هستم
در کتاب بیان الحق میگوید ناقه_صالح هستم
قوچ نر و ناقه ماده

32-زمین_را_چه_کسی_پر_از_عدل_داد_میکند
اهل‌البیت‌ع: زمین را امام دوازدهم پر از عدل و داد میکند.(به اعتراف خود احمد)
دجال بصره:من زمین را پر از عدل و داد میکنم.
تناقض: تا کجا؟

33- رب الارباب خداست!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در دعای رب الاربابی احمد بصری را مستند بیان کردیم
برای جلوگیری از هرنوع توجیه به معنای رب الارباب از کتاب خود دجال اشاره کردیم.
تناقض تا کجا

34-تناقض در دفاع از وطن

احمدبصری دفاع از وطن را کار پست و حیوان وار معرفی کرده بود.
حال خودش علت تشکیل سرایا را دفاع از وطن میداند
این همه تناقض:

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *