5- ویژگیهای امام در خطابه غدیر. 13
5- 1- اولین راه شناخت امام: نص الهی و نصب علنی.. 13
5- 1- 1- نمونههایی از نصب علنی در غدیر. 14
5- 1- 2- نمونههایی از نص و تصریح الهی در غدیر. 16
5- 1- 3- بیعت گرفتن، شیوهی دیگری از اعلام علنی.. 17
5- 1- 4- شناخت مدعیان دروغین بر اساس نص الهی و نصب علنی.. 18
5- 1- 5- امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزندی که امام باشد ندارد. 18
5- 1- 6- انحصار تعداد ائمه (علیهم السلام) در دوازده امام. 19
5- 1- 7- پیشگویی و هشدار ائمه (علیهم السلام) از امتحانات دوران غیبت! 21
5- 2- امامت، وصایت و خلافت در ذریه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) 23
5- 2- 2- شاهد دوم: ثقل اصغر از اولاد امیرالمومنین (علیه السلام) 24
5- 2- 6- شاهد ششم: موصوفون به صبر و شکر از صلب امیرالمومنین (علیه السلام) 26
5- 2- 7- شاهد هفتم: امامت و وراثت تا قیامت در نسل پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) 26
5- 2- 8- شاهد هشتم: صراط الله مستقیم و ائمه هدی (علیهم السلام) از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) 26
5- 2- 9- شاهد نهم: ائمه و اوصیاء (علیهم السلام) از اولاد امیرالمومنین (علیه السلام) 27
5- 2- 10- شاهد دهم: خلفاء راستین از ذریه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) 27
5- 2- 11- شاهد یازدهم: ائمه پس از امیرالمومنین (علیه السلام) از نسل ایشان.. 27
5- 3- 1- امامت در نسل امیرالمومنین (علیه السلام) 30
5- 3- 2- جداناپذیری قرآن و عترت… 31
5- 3- 3- علم امام (علیه السلام) به معرفی قرآن.. 33
5- 3- 4- قدرت امام (علیه السلام) به معرفی قرآن.. 35
5- 3- 5- رسالت جهانی امام دوازدهم، مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و علم به همه زبانها 37
5- 4- اوصیاء پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برتر از تمامی اوصیاء 42
5– ویژگیهای امام در خطابه غدیر
با توجه به مباحث که تقدیم حضور گردید، مشخص شد که لازم است با برخی از ویژگیهای امام، مختصر آشنایی داشته باشیم. خداوند متعال در قرآن کریم و ائمه (علیهم السلام) در سخنان نورانیشان دهها ویژگی برای شناخت امام (علیه السلام) بیان فرمودهاند. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در خطابه غدیر برخی از خصوصیات امامان هدایتِ پس از خودشان را بیان فرمودهاند. برخی از این ویژگیها به شرح زیر تقدیم حضور میگردد. تذکر مجدد به این نکته لازم و ضروی است که ویژگیهای ارائه شده در این بخش، ویژگیهای مربوط به شأن امامت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. شأن مهدویت و قائمیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ویژگیهای خاص دیگری دارد که در بخش بعد یعنی در بخش مربوط به ویژگیهای قائم و مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خطابه غدیر تقدیم حضور خواهد گردید.
5– 1- اولین راه شناخت امام: نص الهی و نصب علنی
در میان ویژگیهایی که برای شناخت امام هدایت برشمرده شده، نص الهی و نصب علنی به عنوان اولین راه در برخی از روایات معرفی گردیده است. یعنی اولین راهی که میتوان امام هدایت را شناخت، شیوهای است به نام نص. به عنوان مثال ابیالجارود از حضرت باقر (علیه السلام) سوال میکند امام به چه چیزی شناخته میشود؟ امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: “بِخِصَالٍ أَوَّلُهَا نَصٌّ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی، وَ نَصَبُهُ عَلَماً لِلنَّاسِ حَتَّی يَكُونُ عَلَيْهِمْ حُجَّةً، لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نَصَبَ عَلِيّاً وَ عَرَّفَهُ النَّاسَ بِاسْمِهِ وَ عَيْنِهِ، وَ كَذَلِكَ الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ يَنْصِبُ الْأَوَّلُ الثَّانِي[1] با چند خصوصیت و اولین این خصوصیات، نص و تصريحی است كه از جانب خدای بزرگ درباره او میشود و نصب نمودن او آشکارا تا حجت بر مردم باشد. زيرا پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) كه على (علیه السلام) را به امامت منصوب نمود، با بردن نام او و تعيين وى، او را به مردم شناساند همين طور امامها هر كدام اولی دومی را تعيين ميكند.
حال به سراغ خطابهی غدیر میرویم تا ببینیم نص چیست و هر امامی، امام پس از خود را چگونه معرفی فرموده است؟ خداوند متعال چگونه امامی که از جانب خودش برگزیده را نصب میفرماید و تصریح فرموده و پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با چه کیفیتی و به چه شکلی امیرالمومنین (علیه السلام) را به صورت علنی معرفی فرمودند؟ منظور ائمه (علیهم السلام) از اعلان و اعلام علنی چیست؟ یکی از نتایج آشنایی با این موضوع، باز شدن مشت بسیاری از مدعیان دروغین خواهد بود. چگونه؟
به عنوان مثال، یکی از مدعیان پر ادعای دوران حاضر، شخصی است به نام احمد اسماعیل بصری. او خودش را حجت خدا، قائم آل محمد، مهدی موعود، امام، خلیفهی خدا، وصی پیامبر، نبی و … معرفی میکند. با این که جایگاهی به عنوان امام سیزدهم در دین وجود ندارد و شیعه و سنی اتفاق نظر دارند اوصیاء و جانشینان و خلفای بعد از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فقط و فقط دوازدهم نفرند، ولی باز هم این شخص ادعای امامت داشته و متاسفانه پیروانش به این ادعای او نیز ایمان آوردهاند! صرف نظر از این که اصلا جایگاهی به عنوان امام سیزدهم در دین وجود ندارد و اگر به فرض محال، فرض کنیم که تعداد ائمه (علیهم السلام) سیزده و بیشتر باشد (که البته چنین اعتقادی به شدت مورد لعن قرار گرفته است!) و این شخص اگر بخواهد امام باشد، اولین شاخصه و ویژگی که بایستی ارائه نماید، نص الهی و نصب توسط امام قبلی است. حال ببینیم امیرالمومنین (علیه السلام) چه نصی از طرف خداوند متعال داشت و پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه ایشان را علنی معرفی فرمود و اساسا معنای معرفی علنی چیست؟ با توجه به این موضوع است که مشخص شود کسی که ادعای امامت میکند، باید چنین نص صریحی داشته باشد و این گونه روشن به مردم معرفی شود. با این مقدمه، مهمان فرازهایی از خطابهی غدیر خواهیم بود که این ویژگی را روشن میکنند. لازم به یادآوری است که خطابه غدیر، تنها یک نص از صدها نص الهی بر امامت و وصایت و خلافت امیرالمومنین (علیه السلام) است و هدف نوشتار حاضر، خوشهچینی از خطابه غدیر است نه بررسی نصوصی که از طریق شیعه و سنی به دست ما رسیده است. علاقهمندان به این موضوع میتوانند به کتابهای گرانقدری مثل اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات مراجعه نمایند. به راستی که حجم عظیم نصوص وارد شده در اثبات امامت ائمه (علیهم السلام)، چشمها را خیره میگرداند و مدعیان دروغین را مفتضح و حجت را بر همگان تمام مینماید!
5– 1- 1- نمونههایی از نصب علنی در غدیر
در نحوه اعلان علنی جانشینی امیرالمومنین (علیه السلام) این نکتهی مهم را همیشه مد نظر داریم که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از همان آغاز دعوت به اسلام و اعلان نبوت خودشان، ولایت و وصایت و خلافت امیرالمومنین را بیان فرمودهاند. یعنی از همان واقعهی یوم الدار یا یوم الانذار که مربوط به سالهای آغاز پیامبری ایشان بود تا زمان رحلتشان از این جهان همواره این موضوع را بیان فرمودهاند. از همان زمانی که هنوز اقوام و نزدیکانشان به پیامبری ایشان ایمان نیاورده بودند، ولایت و وصایت امیرالمومنین (علیه السلام) را مطرح فرمودند تا زمان رحلت از این دنیا! از همان روزی که چهل نفر از اقوام و نزدیکان خود را مهمان فرمودند و با ارائهی معجزهای، رسالت خویش را اعلام فرمودند، جانشینی امیرالمومنین را با صراحت تمام اعلام فرمودند تا زمان رفتن از این دنیا! و غدیر تنها یک نمونه از این صدها اعلان علنی است!
در اعلان علنی غدیر هم توجه داریم که سه روز تمام حاجیان را در آن بیابان سوزان نگه داشتند تا همه حاضر شوند! آنها که رفتهاند باز گردند و آنهایی که هنوز نرسیدهاند، برسند! در این شرایط و با این صراحت، جانشین خود را معرفی فرمودند. در پایان نیز تصریح فرمودند حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت این پیام را ابلاغ نمایند! آری، حتی با ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز ابلاغ غدیر همچنان ادامه خواهد داشت!
با در نظر گرفتن تمامی این مقدمات، در خطابهی شریف غدیر، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از حمد و ستایش خداوند متعال، جانشین و وصی خود را این گونه آشکارا میفرمایند تا جای شک و شبههای نباشد و منظور ائمه (علیهم السلام) از اعلان علنی مشخص میگردد:
مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَ انْظُرُوا اِلى مُحْكَماتِهِ وَ لاتَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَ اللَّهِ لَنْ یُبَیِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ یُوضِحَ لَكُمْ تَفْسیرَهُ اِلّا الَّذى اَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ اِلَىَّ وَ شائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِیَدَىَّ وَ مُعْلِمُكُمْ: اَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىّ بْنُ اَبى طالِبٍ اَخى وَ وَصِیّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ – عَزَّوَجَلَّ – اَنْزَلَها عَلَىَّ.
هان مردمان! در قرآن انديشه كنيد و ژرفاى آيات آن را دريابيد و بر محكماتش نظر كنيد و از متشابهات آن پيروى ننماييد. به خداوند سوگند كه باطنها و تفسير آن را روشن نمىكند مگر همينكه دست و بازوى او را گرفته و بالا آوردهام و اعلام مىدارم: هر آنكس كه من سرپرست اويم، اين على سرپرست اوست و او على، فرزند ابىطالب، برادر و وصىّ من است؛ ولايت و سرپرستى او حكمى از سوى خداست كه بر من فروفرستاده است.
در عبارت بالا، پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست و بازوی امیرالمومنین (علیه السلام) را گرفته و بالا آوردند و فرمودند هر کسی که من سرپرست و هستم، همین علی، سرپرست اوست! این علی کیست؟ همین علی که بازوی را گرفتهام و فرزند ابیطالب است! به این شیوه است که هر امامی، امام پس از خودش را معرفی میفرماید.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همین یک مرتبه نیز اکتفا نفرمودند. به عبارتهای زیر دقت بفرمایید:
اَیُّهَا النّاسُ، مَنْ اَوْلى بِكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ؟ قالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا مَن كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ،
مردمان! كيست سزاوارتر از شمايان به شما؟ گفتند: خداوند و رسول او. آنگاه فرمود: آنكه من سرپرست اويم، پس اين على ولى و سرپرست اوست. خداوندا! پذيراى ولايت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و يار او را يارى كن و رهاكنندهى او را تنها گذار.
باز حضرت تاکید میفرمایند همین علی (علیه السلام) سرپرست اوست و باز امیرالمومنین (علیه السلام) را به مردم نشان میدهند! در فراز دیگری میفرمایند:
مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِىٌّ أخى وَ وَصیّى، وَ واعى عِلْمى، وَ خَلیفَتى فى اُمَّتى، عَلى مَنْ آمَنَ بى، وَ عَلى تَفْسیرِ كِتابِ اللَّهِ – عَزَّوَجَلَّ – وَالدّاعى اِلَیْهِ، وَ الْعامِلُ بِما یَرْضاهُ، وَ الْمُحارِبُ لِاَعْدائِهِ، وَ الْمُوالى عَلى طاعَتِهِ، وَ النّاهى عَنْ مَعْصِیَتِهِ.
هان مردمان! اين على است برادر و وصى و نگاهبان دانش من و جاىنشين من در ميان امّت و ايمان آورندگان به من و بر تفسير كتاب خدا. او مردمان را به سوى خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودى اوست، عمل كند و با دشمنان او ستيز نمايد. او سرپرست فرمانبردارى خدا باشد و بازدارنده از نافرمانى او.
5– 1- 2- نمونههایی از نص و تصریح الهی در غدیر
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حداقل چهار مرتبه در این خطابهی شریف از کلمهی نصب الهی و این که خداوند متعال امیرالمومنین (علیه السلام) را نصب فرموده است سخن به میان میآورند. و البته این همه موارد نیست. بلکه فقط مواردی است که عبارت نصب الهی به کار رفته است:
مورد اول: فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِكَ فيهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ هان مردمان! بدانيد اين آيه دربارهى اوست. ژرفاى آن را بفهميد و بدانيد كه خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده و نصب فرموده و پيروىاش را بر واجب كرده…
مورد دوم: مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ، وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللَّهُ. هان مردمان! او را برتر بدانيد كه خداوند او را برترى داده و پيشوايى او را پذيرا باشيد كه خداوند او را (به امامت) نصب كرده است.
مورد سوم: فَعَلِىٌّ وَلِيُّكُمْ وَمُبَيِّنٌ لَكُمْ، الَّذى نَصَبَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَكُمْ بَعْدى أَمينَ خَلْقِهِ پس على صاحب اختيار و تبيينكنندهى بر شماست. همو كه خداوند عزّوجلّ پس از من، او را امانتدار خويش در ميان آفريدگان نهاده و نصب کرده است.
مورد چهارم: در این قسمت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از مسلمانان اقرار میگیرند که امیرالمومنین (علیه السلام) و اولاد معصوم ایشان (علیهم السلام) را خداوند متعال نصب فرموده است: وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ فى عَلِىٍّ أَميرِالْمؤْمِنينَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ بَعْدَهُما (اى رسول خدا!) ما را به فرمان خدا پند دادى دربارهى على اميرمؤمنان و امامان پس از او، فرزندانت از نسل او، حسن و حسين و پيشوايان پس از آن دو كه خداوند نصب كرده.
به ابتدای خطبه برمیگردیم؛ جایی که پس از حمد و ثنای خداوند متعال، پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواهند جانشینی امیرالمومنین (علیه السلام) را بیان بفرمایند. در ابتدا به الهی بودن این فرمان تاکید میفرمایند که این موضوع نیز بیان دیگری از نص الهی است. این عبارات را بخوانیم تا تاکید خداوند متعال و تصریح حضرت حق بر این موضوع، بیش از پیش روشن شود ان شاءالله. تا مشخص شود منظور از نص و نصب الهی یعنی چه؟
وَ أُقِرُّلَهُ عَلى نَفْسى بِالْعُبُودِيَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَ أُؤَدّى ما أَوْحى بِهِ إِلَىَّ حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بى مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّى أَحَدٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ – لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ – لِاَنَّهُ قَدْأَعْلَمَنى أَنِّى إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَىَّ (فى حَقِّ عَلِىٍّ) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَ قَدْ ضَمِنَ لى تَبارَكَ وَ تَعالَى الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَاللَّهُ الْكافِى الْكَريمُ. فَأَوْحى إِلَىَّ: (بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، يا أَيُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ــ فى عَلِىٍّ يَعْنى فِى الْخِلاَفَةِ لِعَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ ــ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ).
و اكنون به بندگى خويش و پروردگارى او گواهى مىدهم و وظيفهى خود را در آنچه وحى شده، انجام مىدهم؛ مباد از سوى او عذابى فرود آيد كه كسى را ياراى دور ساختن آن از من نباشد، هر چند توانش بسيار و دوستىاش با من خالص باشد. خداوندى جز او نيست – چرا كه به من هشدار داده كه اگر آنچه در حق على نازل كرده به مردم ابلاغ نكنم، وظيفهى رسالتش را انجام ندادهام. و خود او تبارك و تعالى امنيّت از آزار مردم را برايم تضمين كرده و البتّه كه او بسنده و بخشنده است. پس آنگاه خداوند چنين وحىام فرموده: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز»، «اى فرستادهى ما! آنچه از سوى پروردگارت بر تو فرو فرستاديم» (مائده / 67) دربارهى على و جانشينى او «به مردم برسان؛ وگرنه رسالت خداوندى را به انجام نرساندهاى و او تو را از آسيب مردمان نگاه مىدارد». (مائده / 67)
پس این نصب الهی و فرمان الهی است. هر کسی که امام هدایت باشد و از جانب خداوند متعال منصوب شده باشد، چنین نص و تصریحی از جانب خداوند متعال دارد.
مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى إِلَىَّ، وَ أَنَا أُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: إِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ إِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى – وَ هُوالسَّلامُ – أَنْ أَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْيَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى أُمَّتى) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدى،.
هان مردمان! در تبليغ آنچه خداوند بر من نازل فرموده، كوتاهى نكردهام و اكنون سبب نزول آيه را بيان مىكنم: همانا جبرئيل از سوى سلام، پروردگارم – كه تنها او سلام است – سه مرتبه بر من فرود آمد و فرمانى آورد كه در اين مكان بهپا خيزم و به هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه علىّبن ابىطالب، برادر و وصىّ و جانشين من در ميان امّت و امام پس از من است.
دقت بفرمایید! سه مرتبه جبرئیل نازل میشود که خداوند متعال امر فروده پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نصب الهی امیرالمومنین (علیه السلام) را اعلام بفرمایند. به راستی کدام یک از مدعیان دروغین، چنین نص الهی دارند؟
5– 1- 3- بیعت گرفتن، شیوهی دیگری از اعلام علنی
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها به اعلان علنی و آشکار کفایت نفرمودند. بلکه از حاضران بیعت نیز گرفتند! در میان اعترافاتی که از مسلمانان گرفته شد، باز به نصب الهی و تصریح به جانشینی امیرالمومنین تاکید شده است. در واقع خود موضوع بیعت گرفتن، تمام شبهات را برطرف مینماید. ای مسلمانان! با چه کسی بیعت کردید؟! مگر میتوان تصور کرد شما با یک شخص خاص در یک جلسه حضوری پیمان بسته باشید و او را نشناسید؟! خود بیعت گرفتن، اتمام حجت دیگری است تا از زاویهی دیگری هر گونه ابهامی را برطرف نموده باشد.
جالب است که در جریان بیعت گرفتن از مسلمانان حاضر در غدیر، بار دیگر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اقدام به نص و اعلان علنی امیرالمومنین (علیه السلام) میفرمایند. به عنوان مثال در این فراز حضرت میفرمایند همین علی که با او بیعت میکنید بعد از من او شما را آگاه مینماید: مَعاشِرَ النّاسِ، اِنّى قَدْ بَیَّنْتُ لَكُمْ وَ اَفْهَمْتُكُمْ، وَ هذا عَلِىٌّ یُفْهِمُكُمْ بَعْدى. هان مردمان! من پيام خدا را برايتان آشكار كرده، تفهيم نمودهام و اين على است كه پس از من، شما را آگاه مىكند.
أَلا وَ إِنِّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى أَدْعُوكُمْ إِلى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى.
اينك شما را مىخوانم كه پس از پايان خطبه، براى انجام بيعت با او و اقرار به امامتش، با من و سپس با او دست دهيد.
أَلا وَ إِنَّى قَدْ بايَعْتُ اللَّهَ وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى. وَأَنَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. (إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ، يَدُاللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً).
هشدار! من با خدا بيعت كردهام و على با من پيمان بسته است و اكنون از سوى خداى عزّوجلّ بر امامت او از شمايان پيمان مىگيرم. «(اى پيامبر!) آنانكه با تو بيعت كنند، هر آينه با خدا بيعت كردهاند. دست خدا بر فراز دست آنان است و آنكس كه بيعت شكند، به زيان خود شكسته و خداوند آن را كه بر پيمان الاهى وفادار باشد، پاداش بزرگى خواهد داد».(فتح / 10)
در انتهای خطبه نیز پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به صورت رسمی از همه به نوعی بیعت میگیرند و در این بیعت که در واقع اقرار زبانی است، بار دیگر علنی بودن اعلان را به گونهی دیگری بیان میفرمایند.
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّكُمْ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُصافِقُونى بِكَفٍّ واحِدٍ فى وَقْتٍ واحِدٍ، وَ قَدْ اَمَرَنِىَ اللَّهُ – عَزَّوَجَلَّ – اَنْ آخُذَ مِنْ اَلْسِنَتِكُمُ الْاِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِىٍّ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْاَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنْهُ، عَلى ما اَعْلَمْتُكُمْ اَنَّ ذُرِّیَّتى مِنْ صُلْبِهِ.
هان مردمان! شمار شما بيش از آن است كه در يك زمان با يك دست، با من بيعت كنيد؛ از اين روى خداوند عزّوجلّ دستور فرموده كه از شما اقرار زبانى گيرم و پيمان سرپرستى على اميرالمؤمنين را محكم كنم و نيز بر امامان پس از او كه از نسل من و اويند؛ چرا كه گفتم: فرزندانم از نسل اويند.
اگر چه اصل واقعهی غدیر و حوادث قبل و بعد آن (مثل هلاک شدن کسی که ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) را نپذیرفت و نزول آیات سوره معارج) تماما به اعلان علنی امامت، ولایت، وصایت و خلافت بلافصل امیرالمومنین شهادت میدهند، ولی عباراتی که در بالا تقدیم حضور شد، تنها چند نمونه کوچک از مواردی بود که نشان میدهد امامتِ امامی که از جانب خداوند متعال برای هدایت مردم نصب میشود، به این صورت اعلام میگردد.
5– 1- 4- شناخت مدعیان دروغین بر اساس نص الهی و نصب علنی
حال با این معیار به سراغ مدعیان دروغین امامت میرویم و دلایلی که این مدعیان ارائه کردهاند را با آن چه در غدیر به عنوان نص الهی و نصب علنی مطرح شده مقایسه میکنیم. با این که جایگاهی به عنوان امام سیزدهم در اسلام وجود ندارد و تمامی مسلمانان بر این نکته اتفاق نظر دارند که جانشینان و اوصیاء پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا روز قیامت فقط و فقط دوازده نفرند نه بیشتر و نه کمتر، باز هم عدهای مثل جناب احمد اسماعیل بصری پیدا میشوند که ادعای امامت مینمایند. به فرض محال، اگر جایگاهی به عنوان امام سیزدهم در دین وجود داشت (که صد البته ندارد)، در کجا خداوند متعال نص صریح فرموده که احمد فرزند اسماعیل، امام سیزدهم است؟! کجا امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به صورت علنی جناب احمد اسماعیل بصری را به عنوان امام پس از خود معرفی فرمودهاند؟!
اما بر خلاف ادعای مدعیان دروغین، دهها سند و مدرک وجود دارد که تعداد ائمه (علیهم السلام) فقط و فقط دوازده نفرند و امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، فرزندی که امام باشد، ندارند!!! این دو موضوع به صورت اختصار در دو بخش آتی تقدیم حضور میگردد.
5– 1- 5- امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزندی که امام باشد ندارد.
همان گونه که پیش از این بیان گردید، چند مانع و سد غیرقابل نفوذ در مقابل مدعیان دروغین امامت وجود دارد؛ یکی این که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزندی که امام باشد ندارند و دیگری انحصار تعداد ائمه (علیهم السلام) در عدد دوازده. در این بخش چند نمونه از مدارکی که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزندی که امام باشند ندارند تقدیم حضور میگردد.
به عنوان نمونه حسن بن علي خزاز گفت: علي بن ابى حمزه خدمت حضرت رضا عليه السّلام رسيد و عرض كرد آقا شما امام هستيد؟ حضرت فرمود: آرى. او گفت: من از جدت جعفر بن محمّد عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود امام نمىباشد مگر كسى كه داراى فرزند باشد. (چون در آن زمان ظاهرا امام جواد (علیه السلام) یعنی امام بعد از امام رضا (علیه السلام) متولد نشده بودند.) آن جناب فرمود: فراموش كردهاى يا خود را به فراموشى زدهاى پيرمرد؟! حضرت صادق عليه السّلام چنين نفرمود. آن جناب فرمود امام نخواهد بود مگر كسى كه داراى فرزند باشد مگر آن امامى كه حسين بن علي عليه السّلام در زمان او خارج مىشود و (رجعت مينمايد) كه او داراى فرزند نخواهد بود. عرض كردم راست ميگوئيد فدايتان شوم همين طور از جدتان شنيدم. (الغيبة للطوسي، ص224) یعنی هر امامی، فرزندی دارد که به امامت میرسد و امام است به جز وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ ایشان فرزندی که به امامت برسد ندارند و پس از ایشان رجعت اتفاق افتاده و امام حسین (علیه السلام) بعد از ایشان خواهد آمد.
یا امام صادق (علیه السلام) به مفضل میفرمایند: وَ اللَّهِ أَمْرُنَا أَنْوَرُ وَ أَبْيَنُ مِنْهَا وَ لَيُقَالُ الْمَهْدِيُّ فِي غَيْبَتِهِ مَاتَ وَ يَقُولُونَ بِالْوَلَدِ مِنْهُ وَ أَكْثَرُهُمْ يَجْحَدُ وِلَادَتَهُ وَ كَوْنَهُ وَ ظُهُورَهُ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّسُلِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (الهداية الكبرى، ص361) به خدا سوگند امر ما از این خورشید روشنتر است. حتما عدهای میگویند مهدی در غیبتش مرده است و برخی به فرزند او اعتقاد پیدا میکنند و عدهی زیادی نیز ولادتش و بودنش و ظهورش را انکار میکنند. بر همه اینها لعنت خداوند و همه ملائکه و رسولان و همهی مردم! در این روایت زیبا نیز هر کسی که به امامت فرزند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اعتقاد پیدا کند، مورد لعن خداوند متعال و تمام ملائکه و تمامی رسولان و همهی مردم قرار گرفته است.
در روایت دیگری از امام محمد باقر (علیه السلام) آمده هر کسی ادعا کرد فرزند امام مهدی است، او را لعنت کنید: من ادعی انه ولد للإمام المهدی فالعنوه (الردّ على اهل البدع، على بن ابى لهل، ابوالحسن مشهور به حاتم قزوینى، ص431) یعنی اگر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حتی فرزند هم داشته باشند، در دوران غیبت حق طرح این ادعا را ندارد. این موضوع بر خلاف ادعای مدعیان دروغین است که ادعا میکنند فرزند امام هستند و به مقام امامت رسیدهاند!
در این روایات، اصل وجود فرزند برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه در دوران غیبت و چه در دوران ظهور به طور کلی مورد نفی قرار نگرفته است. بلکه نشان میدهد جانشینان پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا روز قیامت فقط و فقط 12 نفرند که همگی فرزند مستقیم و بلافصل امام هستند و امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین ایشان میباشند و احدی حق ندارد ادعا کند من فرزند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و امام و حجت خدا هستم.
5– 1- 6- انحصار تعداد ائمه (علیهم السلام) در دوازده امام
در کنار تمام اختلافاتی که بین شیعه و اهل تسنن در بحث امامت، خلافت، وصایت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود دارد، یک اصل در این میان همه مسلمانان مشترک است؛ تمامی مسلمانان بر این باورند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند تعداد اوصیاء و جانشینان ایشان تا روز قیامت فقط و فقط دوازده خلیفه و وصی میباشد و در این مساله هیچ اختلافی وجود ندارد.
در میان منابع اهل تسنن از باب نمونه میتوان به صحیح مسلم، مسند احمد حنبل و سنن ابیداوود و … اشاره نمود که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نقل میکنند: لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ عَزِيزًا مَنِيعًا إِلَی اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً[2] اين دين قدرتمند و شكست ناپذير خواهد بود تا دوازده خليفه بر آن حكومت كنند.
در منابع شیعه نیز اعتقاد به وجود تنها و تنها دوازده خلیفه و وصی بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از متواترات و محکمات کلام اهل بیت (علیهم السلام) به حساب میآید. به عنوان مثال در یکی از صدها روایتی که در این خصوص از ائمه (علیهم السلام) به دست ما رسیده، امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: الْأَئِمَّةُ بَعْدَ نَبِيِّنَا (صلی الله علیه و آله و سلم) اثْنَا عَشَرَ نَجِيباً مُفَهَّمُونَ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ وَاحِداً أَوْ زَادَ فِيهِمْ وَاحِداً خَرَجَ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَمْ يَكُنْ مِنْ وَلَايَتِنَا عَلَى شَيْءٍ[3] امامان بعد از پيامبر ما دوازده نفر مىباشند كه همه از برگزيدگان و دانش عطاشدگان هستند، هر كس يكى از آنها را كم و زياد گرداند از دين خدا خارج مىباشد و از ولايت ما بهرهاى ندارد.[4]
به منظور ارائهی تصویری از حجم عظیم روایات مربوط به اوصیای دوازدهگانهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، میتوان به عنوان مثال به کتاب ارزشمند مُنتَخَبُ الاثر فی الامام الثانی عشر (علیه السلام) مراجعه نمود. جلد اول این کتاب شریف، به احادیث و نصوص وارد شده در این خصوص که اوصیاء پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها و تنها دوازده نفر هستند اختصاص یافته است. در پایان همین جلد نیز فهرست بسیار ارزشمند و جالب توجهی از تعداد نصوص و احادیث وارد شده در این خصوص را آورده که نشان میدهد تعداد ائمه، خلفا، اوصیاء و نقبای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منحصراً دوازده نفر میباشند.[5]
مولف این کتاب توانسته 323 نص در خصوص امامان دوازده گانه یعنی الائمة اثنی عشر به شماره در آورد! در 42 حدیث به این موضوع اشاره شده که تعداد خلفا و اوصیای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به تعداد نُقباء بنیاسرائیل، الاسباط و حواری حضرت عیسی (علیه السلام) میباشد که در قرآن به این اعداد تصریح شده است. در 179 حدیث تصریح گردیده که خلفا و اوصیای حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) دوازده نفر هستند و اول ایشان نیز حضرت علی (علیه السلام) است.
در 130 روایت به این موضوع تصریح گردیده که تعداد اوصیای بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، یعنی همانهایی که حضرت به ایشان وصیت فرمودهاند، دوازده نفرند و آخر ایشان نیز حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. در 109 روایت به همین موضوع تصریح گردیده با این توضیح که اول ایشان حضرت علی (علیه السلام) و آخرین ایشان نیز حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. در 160 روایت نیز ضمن این که به تعداد دوازده خلیفه تصریح گردیده، توضیح داده شده که نه نفر از ایشان از فرزندان امام حسین (علیه السلام) هستند.
در 115 روایت، ضمن تاکید به وجود دوازده خلیفه بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به این موضوع تصریح گردیده که امام مهدی (علیه السلام) نهمین فرزند امام حسین (علیه السلام) و همان قائم و قیامکنندهی ایشان هستند! در 71 حدیث نیز نام تک تک این اوصیای الهی به همراه اوصاف و القابشان تصریح گردیده است.
این حجم عظیم و خیره کننده از روایات در انحصار تعداد ائمه (علیهم السلام)، سد مستحکمی در مقابل مدعیان دروغین امامت است.
5– 1- 7- پیشگویی و هشدار ائمه (علیهم السلام) از امتحانات دوران غیبت!
خداوند متعال علم حوادث و وقایع آینده را به ائمه (علیهم السلام) عنایت فرموده و این بزرگواران نیز به جهت اشتیاقی که به هدایت انسانها دارند، امتحانات دوران غیبت و سختیهایی که به مردم در این دوران میرسد را بیان فرمودهاند. ائمه (علیهم السلام) از بلاها و امتحانات دوران ما اطلاع داشتند و میدانستند که مدعیان دروغین و سفیران شیطان به سراغ شیعیان و محبین اهل بیت (علیهم السلام) خواهند آمد و چه ادعاهایی مطرح میکنند! امر اهل بیت (علیهم السلام) از خورشید وسط آسمان نیز واضحتر است. کافیست تسلیم امر خداوند متعال و سفرای راستین الهی باشیم. به عنوان مثال وقتی در صدها روایت که نمونههایی از آن در بخش پیشین تقدیم حضور گردید میفرمایند تعداد اوصیاء، خلفاء، ائمه و جانشینان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا روز قیامت فقط و فقط دوازده نفر است، دیگر بر چه اساسی میتوان به فردی مثل احمد اسماعیل بصری به عنوان سیزدهمین امام و وصی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورد؟!
کم اطلاعی از مبانی دینی و یا غفلت از معیارهایی که اهل بیت (علیهم السلام) بیان فرمودهاند، میتواند منجر به گرفتار شدن در دام مدعیان دروغین و رسولان ابلیس گردد. ائمه (علیهم السلام) این روزها و فتنهها و آزمایشهای این دوران را میدیدند که این چنین به حال ما گریه میکردند!
به عنوان مثال، سدير صيرفيّ میگويد: من و مفضّل بن عمر و ابو بصير و ابان بن تغلب بر مولايمان امام صادق عليه السّلام وارد شديم و ديديم كه حضرت بر روی خاك نشسته و لباسی به نام مسح خیبری که گریبان نداشته و آستینهایش کوتاه بود، پوشیده بودند و مانند زنی که فرزندش مرده باشد، گریه میکردند و حزن و اندوه از چهره و ظاهر و احوال ایشان معلوم میشد و اشك،کاسه چشمهای ایشان را پر کرده بود و میفرمودند:
اى آقاى من! غيبت تو خواب از ديدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسايش قلبم را از من سلب نموده است. اى آقاى من! غيبت تو اندوه مرا به فجايع ابدى پيوند داده، و فقدان يكى پس از ديگرى جمع و شمار را نابود كرده است، من ديگر احساس نمىكنم اشكى را كه از ديدگانم بر گريبانم روان است و نالهاى را كه از مصائب و بلاياى گذشته از سينهام سر مىكشد، جز آنچه را كه در برابر ديدگانم مجسّم است و از همه گرفتاريها بزرگتر و جانگدازتر و سختتر و ناآشناتر است، ناملايماتى كه با غضب تو در آميخته و مصائبى كه با خشم تو عجين شده است.
سدير میگويد: وقتی امام صادق عليه السّلام را در چنين حالى ديديم از شدّت وله و حیرت، عقل از سرمان پريد و به واسطه آن رخداد هائل و پديده وحشتناك و از شدّت جزع، قلوبمان چاك چاك گرديد و پنداشتيم كه آن نشانه مكروهى كوبنده و يا مصيبتى از مصائب روزگار است كه بر وى نازل شده است. و گفتيم: اى فرزند بهترين خلايق! چشمانت گريان مباد! از چه حادثهاى اشك تان روان و سرشك از ديدگانتان ريزان است؟ و كدام حالتى است كه اين ماتم را بر شما واجب كرده است؟
میگويد: امام صادق عليه السّلام نفس عميقى كشيد كه بر اثر آن درونش برآمد و هراسش افزون شد و فرمود: واى بر شما! صبح امروز در كتاب جفر مىنگريستم و آن كتابى است كه مشتمل بر علم منايا و بلايا و مصائب عظيمه و علم ما كان و ما يكون تا روز قيامت است؛ همان كتابى كه خداى تعالى آن را به محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و ائمّه پس از او عليهم السّلام اختصاص داده است و در فصولى از آن مىنگريستم، ميلاد قائم ما و غيبتش و تأخير كردن و طول عمرش و بلوا و گرفتاری مؤمنان در آن زمان و پيدايش شکها در قلوب آنها به واسطه طول غيبت و مرتد شدن آنها از دينشان و بركندن رشته اسلام از گردنهايشان كه خداى تعالى فرموده است: وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ[6] كه مقصود از آن ولايت است و پس از آن كه در آن فصول نگريستم رقّتى مرا فرا گرفت و اندوه بر من مستولى شد. …
یکی از آن بلاهایی که حال امام صادق (علیه السلام) را این گونه منقلب و پریشان نموده بود، ارتداد و کفر و خارج شدن برخی از افراد در دوران غیبت است. حضرت اوضاع این دوران و شبهات و بلاهای آن را این گونه معرفی میفرمایند: و غيبت قائم نيز چنين است، زيرا اين امّت به واسطه طول مدّتش آن را انكار مىكند، پس گويندهاى به هذيان گويد او متولّد نشده است، و گويندهاى ديگر گويد: او مرده است، و گويندهاى ديگر اين كلام كفرآميز را گويد كه يازدهمين ما ائمّه عقيم بوده است، و گويندهاى ديگر با اين كلام از دين خارج شود كه تعداد ائمّه به سيزده و يا بيشتر رسيده است، و گويندهاى ديگر به نافرمانى خداى تعالى پرداخته و گويد روح قائم در جسد ديگرى سخن مىگويد.[7]
آری، عدهای به خاطر اعتقاد به سیزده امام و بیشتر (همانند پیروان احمد اسماعیل بصری که او را امام سیزدهم و تعداد ائمه و اوصیای پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را 24 امام میدانند) از دین خدا خارج میشوند!!! امام صادق (علیه السلام) این روزگار را میدیدند که این چنین گریه و ناله میکردند!
با وجود این همه معیار و ویژگی که ائمه (علیهم السلام) برای شناخت امام (علیه السلام) بیان فرمودهاند، اگر خدایی نکرده کسی گرفتار فرقههای ضاله شود، کسی جز خودش را نباید ملامت نماید.
در روایت دیگری صّقْرُ بْنُ أَبِي دُلَف از امام جواد (علیه السلام) نقل میکند که حضرت فرمودهاند: اکثر کسانی که به وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایمان داشتهاند، در دوران غیبت حضرت مرتد میشوند! او میگويد: از امام جواد عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود: امام پس از من فرزندم علىّ است، دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، دستور او دستور پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سكوت كرد.
گفتم: اى فرزند رسول خدا! امام پس از حسن كيست؟ او به شدّت گريست و سپس فرمود: پس از حسن فرزندش قائم به حقّ امام منتظر است، گفتم: اى فرزند رسول خدا! چرا او را قائم مىگويند؟ فرمود: زيرا او زمانی قیام میکند كه يادش از بين برود و اكثر معتقدين به امامتش مرتدّ شوند. گفتم: چرا او را منتظر مىگويند؟ فرمود: زيرا ايّام غيبتش زياد شود و مدّتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكّاكان انكارش كنند و منكران يادش را استهزاء كنند و تعيينكنندگان وقت ظهورش دروغ گويند، و شتابكنندگان در غيبت هلاك شوند و تسليمشوندگان در آن نجات يابند.[8]
در روایت دیگری وقتی احمد بن اسحاق موفق به زیارت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سن کودکی در زمان حیات امام حسن عسکری (علیه السلام) میشود، امام حسن عسکری (علیه السلام) به او میفرمایند: او غيبتى طولانى خواهد داشت كه هيچ كس در آن نجات نمىيابد مگر كسى كه خداى تعالى او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعاء به تعجيل فرج موفّق سازد … (در اثر طولانی شدن غیبت، اوضاع به گونهای میشود که) به خدا سوگند اكثر معتقدين به او بازگردند (و کافر میشوند) و باقى نماند مگر كسى كه خداى تعالى عهد و پيمان ولايت ما را از او گرفته و ايمان را در دلش نگاشته و با روحى از جانب خود مؤيّد كرده باشد.[9]
با وجود چنین تهدیدات خطرناکی، لازم است بیش از پیش متوسل به ساحت قدس آستان مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم و با فراگیری مبانی دینی، به لطف خداوند متعال از گرفتار شدن در دام دشمنان حضرت در امان بمانیم.
5– 2- امامت، وصایت و خلافت در ذریه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
یکی دیگر از خصوصیات امام، وصی و خلیفهی راستین پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که به صورت خیلی پر رنگ در خطابه غدیر به آن پرداخته شده است، معیار نسل و ذریه است. اوصیای راستی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که تعدادشان بر اساس مستنداتی که در بخش پیشین تقدیم حضور گردید، فقط و فقط دوازده نفرند، همگی از نسل و ذریه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرالمومنین (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) هستند. توجه به این معیار نیز میتواند به لطف خداوند متعال مصونیت بخش باشد و ما را از گرفتار شدن در دام بسیاری از مدعیان دروغین حفظ نماید. برای روشن شدن موضوع، قسمتهایی از خطابهی غدیر که به این معیار و ویژگی تصریح شده، تقدیم حضور میگردد:
5– 2- 1- شاهد اول: امامت تا روز قیامت در ذریهی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از اولاد امیرالمومنین (علیه السلام)
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ اَقُومُهُ فى هذَا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعُوا وَ اَطیعُوا وَ انْقادُوا لِاَمْرِ اللَّهِ رَبِّكُمْ، فَاِنَّ اللَّهَ – عَزَّوَجَلَّ – هُوَ مَوْلاكُمْ وَ اِلاهُكُمْ، ثُمَّ مِنْ دُونِهِ رَسُولُهُ وَ نَبِیُّهُ الْمُخاطِبُ لَكُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدى عَلِىٌّ وَلِیُّكُمْ وَ اِمامُكُمْ بِاَمْرِ اللَّهِ رَبِّكُمْ، ثُمَّ الْاِمامَةُ فى ذُرِّیَّتى مِنْ وُلْدِهِ، اِلى یَوْمٍ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.
هان مردمان! براى آخرين بار در اين اجتماع به پا ايستاده، (با شما سخن مىگويم.) سخنم را شنيده، پيروى كنيد و فرمان پروردگارتان را گردن گذاريد كه خداوند عزّوجلّ صاحب اختيار و سرپرست و معبود شماست و سپس سرپرست شما، فرستاده و پيامبر اوست كه اكنون با شما سخن مىگويد و پس از من به فرمان او، على ولى و امام شماست. سپس امامت، در فرزندان من از نسل على خواهد بود تا برپايى رستاخيز كه خدا و رسول او را ديدار كنيد.
5– 2- 2- شاهد دوم: ثقل اصغر از اولاد امیرالمومنین (علیه السلام)
در فراز دیگری باز پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به لزوم و وجوب تمسک و چنگ زدن به ثقلین اشاره میفرمایند و این که این دو گوهر گرانبهاء هیچ گاه از هم جدا نمیشوند. در قسمت شناخت امام با قرآن به لطف خداوند متعال به برخی نتایج جداناپذیری قرآن و عترت اشاره میگردد. اما در این قسمت فقط آن قسمتی مورد نظر است که حضرت میفرمایند این عترت و ثقلی که همراه قرآن هستند، از اولاد امیرالمومنین (علیه السلام) هستند.
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ هُمُ الثَّقَلُ الْاَصْغَرُ، وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْاَكْبَرُ، فَكُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَالْحَوْضَ.
هان مردمان! همانا على و پاكان از فرزندانم از نسل او، يادگار گرانسنگ كوچكترند و قرآن، يادگار ارزشمند بزرگتر. هر يك از اين دو از ديگر همراه خود حكايت مىكند و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نمىشوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.
5- 2- 3- شاهد سوم: امامت تا قیامت از اولاد پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و صلب امیرالمومنین (علیه السلام)
در فراز نورانی تصریح میفرمایند کسی که امامت امیرالمومنین (علیه السلام) و امامت افرادی که از فرزندان من از پشت امیرالمومنین (علیه السلام) هستند را نپذیرد، تمام اعمالش حبط میشود و این قانون یعنی قرار گرفتن امامت تا روز قیامت در نسل امیرالمومنین (علیه السلام) جاری و ساری است. لذا بسیاری از مدعیان دروغین امامت که از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) نیستند، با این معیار، کنار گذاشته میشوند.
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّما اَكْمَلَ اللَّهُ – عَزَّوَجَلَّ – دینَكُمْ بِاِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَ بِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ – عَزَّوَجَلَّ -، فَاُولئِكَ الَّذینَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ وَ فِى النّارِ هُمْ خالِدُونَ ، لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ.
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دين را با امامت على تكميل نمود. اينك آنان كه از او و جانشينانش از فرزندان من و از نسل او – تا برپايى رستاخيز و عرضهى بر خدا -پيروى نكنند، «كردههايشان در دو جهان بيهوده بوده»؛ (بقره / 217) «و در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود». (توبه / 17) «به گونهاى كه نه از عذابشان كاسته و نه برايشان فرصتى براى نجات خواهد بود». (بقره / 162)
5– 2- 4- شاهد چهارم: ذریهی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از صلب امیرالمومنین (علیه السلام)
مَعاشِرَ النّاسِ، ذُرِّیَّةُ كُلِّ نَبِىٍّ مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّیَّتى مِنْ صُلْبِ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىٍّ.
هان مردمان! فرزندان پيامبران از نسل آناناند و فرزندان من از نسل اميرالمؤمنين على.
5– 2- 5- شاهد پنجم: نور الهی در نسل امیرالمومنین (علیه السلام) تا مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در آیات متعددی از قرآن کریم، مومنان امر شدهاند که به یک نور ایمان بیاورند و از آن نور تبعیت کنند و … . برخی از این آیات عبارتند از: وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[10] (و از نورى كه با او نازل شده است پيروى كردند، اينان خود ظفرمند خواهند بود.) فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا[11] (پس به خدا و پيامبرش و به اين نورى كه نازل كردهايم ايمان بياوريد.) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ[12] (اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا بداريد و [چنانكه بايد] به پيامبرش ايمان بياوريد تا از رحمت خود دو بهره به شما عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به وسيله آن راه بسپريد.) يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ[13] (مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند.) إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ[14] (هرگاه [آدمى] دست خود را بيرون بياورد بعيد است آن را ببيند. و كسى كه خدا نورى براى او قرار نداده است هيچ نورى براى او نخواهد بود.) و …
سوال این است: منظور از این نور چیست که اهل ایمان موظفند به آن ایمان بیاورند و از آن تبعیت نمایند؟ اگر کسی وجود این نور در دوران حاضر را قبول نداشته باشد، منکر قرآن کریم شده و قرآن کریم را تعطیل نموده است!!! لذا بایسته و واجب است که این نور را بشناسیم، به او ایمان بیاوریم و به لطف خداوند متعال از او تبعیت نماییم.
ائمه (علیهم السلام) در روایات فراوانی فرمودهاند که منظور از این نور، امیرالمومنین (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) هستند. این نور در زمان ما، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. آن قدر ائمه (علیهم السلام) بر این موضوع تاکید فرمودهاند که مرحوم کلینی در کتاب شریف الکافی، یک باب از کتاب الحجة را به روایات همین بحث اختصاص داده است: بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (علیهم السلام) نُورُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ بابی در این که ائمه (علیهم السلام) نور خداوند عز و و جل هستند.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطابه غدیر میفرمایند این نور در نسل امیرالمومنین (علیه السلام) است و تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز ادامه دارد:
مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ – عَزَّوَجَلَّ – مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فى عَلِىّ بْنِ اَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ اِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ، الَّذى يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا
هان مردمان! نور از سوى خداوند عزّوجلّ در جان من، سپس در جان علىّبن ابىطالب و آنگاه در نسل او تا قائم مهدى – كه حقّ خدا و تمامى حقّ ما را مىستاند – جاى گرفته است.
5– 2- 6- شاهد ششم: موصوفون به صبر و شکر از صلب امیرالمومنین (علیه السلام)
در فراز دیگری از خطابه غدیر میفرمایند کسانی که به صبر و شکر وصف شدهاند امیرالمومنین (علیه السلام) و پس از ایشان نیز فرزندان پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) هستند.
مَعاشِرَالنّاسِ، أُنْذِرُكُمْ أَنّي رَسُولُ اللَّهِ قَدْخَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ، أَفَإِنْ مِتُّ أَوْقُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ؟ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّاللَّهَ شَيْئاً وَسَيَجْزِى اللَّهُ الشّاكِرينَ (الصّابِرينَ). أَلا وَ إِنَّ عَلِيّاً هُوَالْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّكْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدي مِنْ صُلْبِهِ.
هان مردمان! هشدارتان مىدهم: همانا من رسول خدايم. پيش از من نيز رسولانى آمده و سپرى شدهاند. پس آيا اگر بميرم يا كشته شوم، به جاهليت برمىگرديد؟ «و آنكه به قهقرا برگردد، هرگز خدا را زيانى نخواهد رسانيد و او سپاسگزاران شكيبا را پاداش خواهد داد». (آلعمران / 144) هان! على و فرزندان من از نسل او، داراى كمال شكيبايى و سپاسگزارىاند.
5– 2- 7- شاهد هفتم: امامت و وراثت تا قیامت در نسل پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
حضرت در بخش دیگری تصریح میفرمایند امامت و وراثت را تا روز قیامت در نسلم قرار دادم. تا روز قیامت، امامت هست و امام هدایت از نسل پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. زیرا برخی مدعیان دروغین در ابتدای راه برای به دام انداختن مخاطب خود ادعا میکنند که امام نیستند و وصی هستند. هر چند که اوصیاء پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همان ائمه دوازدهگانه (علیهم السلام) تا روز قیامت هستند، ولی در این فراز حضرت مهر بطلانی بر این توجیهات نادرست میزنند که امام تا روز قیامت وجود دارد و از نسل ایشان است.
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنّى اَدَعُها اِمامَةً وَ وِراثَةً فى عَقِبى اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ،
هان مردمان! اينك جانشينى خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت در نسل خود تا برپايى روز رستاخيز به جاى مىگذارم.
5– 2- 8- شاهد هشتم: صراط الله مستقیم و ائمه هدی (علیهم السلام) از نسل امیرالمومنین (علیه السلام)
مَعاشِرَ النّاسِ، أَنَا صِراطُ اللَّهِ الْمُسْتَقيمُ الَّذى أَمَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدى. ثُمَّ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدى)، يَهْدونَ إِلَى الْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلونَ.
هان مردمان! خداوند را صراط مستقيم منم كه فرمان به پيروى آن داده و سپس على و آنگاه فرزندانم از نسل او، پيشوايان هدايتاند كه به راستى و درستى راه مىبرند «و با حق دادگرى مىكنند». (اعراف / 159)
5– 2- 9- شاهد نهم: ائمه و اوصیاء (علیهم السلام) از اولاد امیرالمومنین (علیه السلام)
مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى رَسولٌ وَ عَلِىٌّ الْاِمامُ وَ الْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى، وَ الْاَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. اَلا وَ اِنّى والِدُهُمْ وَ هُمْ یَخْرُجُونَ مِنْ صُلْبِهِ.
هان مردمان! من رسولام و على، امام و وصىّ پس از من است و پس از او امامان، فرزندان اويند. آگاه باشيد! من والد آنان و ايشان از صلب اويند.
5– 2- 10- شاهد دهم: خلفاء راستین از ذریه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
فَعَلِىٌّ وَلِیُّكُمْ وَ مُبَیِّنٌ لَكُمْ، الَّذى نَصَبَهُ اللَّهُ – عَزَّوَجَلَّ – لَكُمْ بَعْدى اَمینَ خَلْقِهِ. اِنَّهُ مِنّى وَ اَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَ مَنْ یَخْلُفُ مِنْ ذُرِّیَّتى یُخْبِرُونَكُمْ بِما تَسْاَلوُنَ عَنْهُ، وَ یُبَیِّنُونَ لَكُمْ ما لاتَعْلَمُونَ.
پس على صاحب اختيار و تبيينكنندهى بر شماست. همو كه خداوند عزّوجلّ پس از من، او را امانتدار خويش در ميان آفريدگان نهاده است. او از من و من از اويم. همانا او و جانشينانش از فرزندان من به پرسشهايتان پاسخ داده، آنچه را نمىدانيد، به شما مىآموزند.
5– 2- 11- شاهد یازدهم: ائمه پس از امیرالمومنین (علیه السلام) از نسل ایشان
در بخشهای آتی به لطف خداوند متعال به این موضوع پرداخته میشود که چگونه قرآن کریم، ائمه (علیهم السلام) را معرفی میکند. ولی آن چه در این قسمت به عنوان شاهد مورد نظر است، تاکید بر این نکته است که ائمه (علیهم السلام) از نسل و فرزندان امیرالمومنین (علیه السلام) هستند. بسیار جالب است که از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) بودنِ ائمه (علیهم السلام) را نیز به قرآن کریم مستند فرمودهاند! یعنی به فرمودهی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، این که ائمه (علیهم السلام) از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) هستند، فرمایش قرآن کریم است آن جا که میفرماید وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فى عَقِبِهِ[15] یعنی امامت را فرمانى پايدار در نسل او قرار داد. حضرت در خطابهی غدیر میفرمایند:
مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الْاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ، حَیْثُ یَقُولُ اللَّهُ فى كِتابِهِ: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فى عَقِبِهِ وَ قُلْتُ: لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما.
هان مردمان! قرآن بر شما روشن مىكند كه امامان پس از على، فرزندان اويند و من به شما معرّفى كردم كه آنان از او و از مناند؛ چرا كه خداوند در كتاب خود مىگويد: «امامت را فرمانى پايدار در نسل او قرار داد» (زخرف / 28) و من نيز گفتهام: «مادام كه به آن دو – قرآن و امامان – تمسّك كنيد، گمراه نخواهيد شد.»
5– 2- 12- شاهد دوازدهم تا چهاردهم: ائمه (علیهم السلام) ذریهی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از نسل امیرالمومنین (علیه السلام)؛ عهد و پیمانی غیرقابل تبدیل، غیرقابل تغییر و غیرقابل بازگشت!
آن قدر موضوع قرار گرفتن ائمه (علیهم السلام) در نسل پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مهم است که در بخش مربوط به اقرار و اعتراف و بیعت گرفتن از مسلمانان نیز حضرت همین موضوع را یک مرتبه دیگر خودشان بیان میفرمایند و دو مرتبه اقرار به آن را در مفاد پیمان و بیعت مسلمانان با امیرالمومنین (علیه السلام) و اولاد معصوم ایشان (علیهم السلام) میآورند و همه مسلمانان را تا قیامت موظف به پیمان بستن با این مفاد مینمایند. علاوه بر این دو مرتبه هم با تاکید بسیار شدید از همه مسلمانان تا روز قیامت بر این عهد و پیمان اقرار میگیرند؛ عهد و میثاقی غیرقابل تغییر، غیرقابل تبدیل، تشکیک ناپذیر، غیرقابل بازگشت، نقض ناشدنی، آن هم با قلب و جان و زبان و ضمائیر و دستها! به چه چیز!؟ به این که ائمه (علیهم السلام) از ذریه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) هستند!
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّكُمْ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُونى بِكَفٍّ واحِدٍ فى وَقْتٍ واحِدٍ، وَقَدْ أَمَرَنِىَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِكُمُ الْإِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِىٍّ أَميرِالْمُؤْمنينَ، وَلِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنْهُ، عَلى ما أَعْلَمْتُكُمْ أَنَّ ذُرِّيَّتى مِنْ صُلْبِهِ.
هان مردمان! شمار شما بيش از آن است كه در يك زمان با يك دست، با من بيعت كنيد؛ از اين روى خداوند عزّوجلّ دستور فرموده كه از شما اقرار زبانى گيرم و پيمان سرپرستى على اميرالمؤمنين را محكم كنم و نيز بر امامان پس از او كه از نسل من و اويند؛ چرا كه گفتم: فرزندانم از نسل اويند.
فَقُولُوا بِأَجْمَعِكُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطيعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّكَ فى أَمْرِ إِمامِنا عَلِىٍّ أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبايِعُكَ عَلى ذالِكَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَيْدينا. على ذالِكَ نَحْيى وَ عَلَيْهِ نَموتُ وَ عَلَيْهِ نُبْعَثُ. وَلانُغَيِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُكُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْميثاقَ. وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ فى عَلِىٍّ أَميرِالْمؤْمِنينَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ بَعْدَهُما. فَالْعَهْدُ وَالْميثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنَّا، مِنْ قُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَضَمائِرِنا وَأَيْدينا. مَنْ أَدْرَكَها بِيَدِهِ وَ إِلاَّ فَقَدْ أَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَلا نَبْتَغي بِذالِكَ بَدَلاً وَلايَرَى اللَّهُ مِنْ أَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّي ذالِكَ عَنْكَ الّدانى والقاصى مِنْ اَوْلادِنا واَهالينا، وَ نُشْهِدُاللَّهَ بِذالِكَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً وَأَنْتَ عَلَيْنا بِهِ شَهيدٌ»..
پس همگان بگوييد: «البتّه كه سخنان تو را شنيده، پيروى مىكنيم و از آن خشنود و بر آن گردن گذاريم و بر آنچه از سوى پروردگارمان و پروردگار تو در امامت اماممان على اميرالمؤمنين و ديگر امامان – از صلب او – به ما ابلاغ كردى، با تو پيمان مىبنديم؛ پيمانى با دل و با جان و با زبان و دستانمان. با اين پيمان زندهايم و با آن خواهيم مرد و با اين اعتقاد برانگيخته مىشويم و هرگز آن را دگرگون نكرده، شكّ و انكار نخواهيم داشت و هرگز از عهد خود برنگشته، پيمان نشكنيم.
(اى رسول خدا!) ما را به فرمان خدا پند دادى دربارهى على اميرمؤمنان و امامان پس از او، فرزندانت از نسل او، حسن و حسين و پيشوايان پس از آن دو كه خداوند برپايشان كرده. اينك براى آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از دلها و جانها و زبانها و درونها و از دستانمان. هر كس توانست با دست، وگرنه با زبان بيعت نمود.
ديگر پيمان نخواهيم شكست و خداوند دگرگونى از ما نبيند و از اين پس فرمان تو را به نزديك و دور از فرزندان و خويشان خواهيم رساند و خداوند را بر آن گواه گيريم و او بر گواهى كافى است و تو نيز بر ما گواه باش.»
5– 3- شناخت امام با قرآن
یکی از نکتههای بسیار مهم در خطابهی غدیر، تاکید پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به قرآن کریم برای شناخت امام و ائمه (علیهم السلام) است. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با عبارتهای مختلف فرمودند قرآن کریم، ائمه (علیهم السلام) را معرفی میکند. یعنی کلام الله مجید، امام را معرفی میکند. به بیان دیگر حضرت در این فرازها تاکید میفرمایند تا روز قیامت، قرآن میتواند مُعَرِّف و راه شناخت امام و ائمه الهی (علیهم السلام) باشد. یعنی ای انسانهایی که تا قیامت بر روی این کره خاکی زندگی خواهید کرد! امام را با معرفی قرآن بشناسید تا در دام مدعیان دروغین گرفتار نشوید! برای روشن شدن موضوع به عبارتهای زیر از خطابهی شریف غدیر دقت بفرمایید. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بخشهایی از خطابهی غدیر میفرمایند:
مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الْاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ، حَیْثُ یَقُولُ اللَّهُ فى كِتابِهِ: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فى عَقِبِهِ وَ قُلْتُ: لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما.
هان مردمان! قرآن بر شما روشن مىكند كه امامان پس از على، فرزندان اويند و من به شما معرّفى كردم كه آنان از او و از مناند؛ چرا كه خداوند در كتاب خود مىگويد: «امامت را فرمانى پايدار در نسل او قرار داد» (زخرف / 28) و من نيز گفتهام: «مادام كه به آن دو – قرآن و امامان – تمسّك كنيد، گمراه نخواهيد شد.»
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ هُمُ الثَّقَلُ الْاَصْغَرُ، وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْاَكْبَرُ، فَكُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ. اَلا اِنَّهُمْ اُمَناءُ اللَّهِ فى خَلْقِهِ وَ حُكّامُهُ فى اَرْضِهِ
هان مردمان! همانا على و پاكان از فرزندانم از نسل او، يادگار گرانسنگ كوچكترند و قرآن، يادگار ارزشمند بزرگتر. هر يك از اين دو از ديگر همراه خود حكايت مىكند و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نمىشوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند. هان! آنان امانتداران خداوند در ميان آفريدگان و حاكمان او، در زميناند.
همان گونه که در عبارتهای بالا مشاهده میفرمایید، پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند قرآن کریم، ائمه (علیهم السلام) را معرفی میکند و هر کدام از این دو یادگار گرانبهاء، همراه خود را معرفی مینماید. بنابراین با تدبر در آیات قرآن کریم، میتوانیم امام (علیه السلام) در هر زمان و به خصوص امام زمانمان را بشناسیم و ایشان را از مدعیان دروغین تشخیص دهیم.
5– 3- 1- امامت در نسل امیرالمومنین (علیه السلام)
در بخشهای گذشته، قسمتهایی از خطابهی غدیر تقدیم حضور گردید که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حداقل 14 مرتبه تاکید میفرمایند امامت در ذریهی ایشان و نسل امیرالمومنین (علیه السلام) قرار دارد. در یکی از این موارد، این موضوع را به قرآن کریم مستند میفرمایند و بر اساس آیه 28 سوره زخرف (وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فى عَقِبِهِ امامت را فرمانى پايدار در نسل او قرار داد.) تاکید میفرمایند این موضوع، شاهد قرآنی دارد. بنابراین به معرفی قرآن کریم، امام باید از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) باشد.
مدعیانی مثل احمد اسماعیل بصری که در تمام قبیلهشان حتی یک نفر سید وجود ندارد، چگونه میتوانند خود را امام سیزدهم و از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) بنامند؟! به راستی پیروان جناب احمد اسماعیل بصری، در روز قیامت چه پاسخی در مقابل خداوند متعال خواهند داشت؟! آیا به راستی پیروان جناب احمد اسماعیل بصری تا کنون به این موضوع دقت کردهاند؟! این در حالی است که در میان قبایل عرب، نسب و نسبشناسی، بسیار مهم است و هر قبیله تا دهها نسل قبل از خود را میشناسد. هم اکنون نیز این اطلاعات به صورت رسمی در عراق به ثبت میرسد.
جالب است که جناب احمد اسماعیل بصری در صفحهی 70 جلد دوم کتاب مع العبد الصالح و هم چنین در صفحهی 82 ترجمهی آن یعنی در محضر عبد صالح اعتراف میکند:
نام من در اسناد رسمی در عراق احمد اسماعیل صالح حسین سلمان است و در آن هیچ نشانهای از اسم کاطع یا قاطع وجود ندارد. پس کورانی اسم کاطع را از کجا آورده است!؟
مع أن اسمي في السجلات الرسمية في العراق هو أحمد اسماعيل صالح حسين سلمان، ولا يوجد اي اسم كاطع أو قاطع، فمن أين جاء الكوراني باسم كاطع ؟
بگذریم از این که ولادت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مخفی است و همین ولادت جناب احمد اسماعیل ثبت شده، یعنی او قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست!
بگذریم از این که از نظر جناب احمد اسماعیل، تمامی حکومتها طاغوت هستند و قرآن کریم ما را از مراجعه به طاغوت نهی فرموده است! ولی جناب احمد اسماعیل در اینجا مردم را به طاغوت ارجاع میدهد!
بگذریم از این که تابعیت عراقی داشتن و به طور کلی، داشتن تابعیت هر کشوری، به تنهایی ثابت میکند که چنین شخصی نمیتواند قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. زیرا بیعت هیچ فرد و حکومتی به گردن مهدی موعود و قائم راستین نیست! زیرا اگر بیعتی حکومتی به گردن مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، ایشان نمیتوانند آن حکومت را تحت سیطره حکومت جهانی خود درآورند! زیرا این بزرگواران هیچ گاه بیعت نمیشکنند!
از تمام این مسائل که بگذریم، در همان ادارات رسمی که جناب احمد اسماعیل آنها را قبول دارد، دهها نسل قبل از سلمان نیز ثبت و ضبط است و او به هیچ وجه از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) نیست!
اگر از پیروان جناب احمد اسماعیل بصری سوال کنید بر چه اساسی او ادعا میکند که از نسل امیرالمومنین (علیه السلام) است؟ خواهند گفت که در خواب به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف شده و حضرت به او گفتهاند که تو فرزند نسل پنجم من هستی و من پدر سلمان هستم! هر کسی و حتی شما نیز میتوانید این ادعا را داشته باشید! آیا خواب یک نفر برای دیگران حجت است؟! در صورتی که به دلیل قرار گرفتن در دوران غیبت، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به چهره نمیشناسیم. از کجا معلوم آن شخصی که جناب احمد اسماعیل در خواب دیده، شیطان نباشد؟! درست است که میفرمایند شیطان نمیتواند خودش را به شکل پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اوصیای ایشان در آورد. ولی نه ما و نه جناب احمد اسماعیل بصری، هیچ کدام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ندیدهایم! این روایت مربوط به دوران ظهور و حضور ائمه (علیهم السلام) است نه دوران غیبت! شیعهای که در زمان امام صادق (علیه السلام) زندگی میکند و حضرت را به چهره میشناسد، اگر ایشان را در خواب ببیند، همانند بیداری است. مضافا این که میتواند در بیداری به خدمت حضرت برسد و موضوع را سوال کند. اما شخصی که در دوران غیبت زندگی میکند و هیچ کدام از ائمه (علیهم السلام) را نمیشناسد، از کجا میتواند مطمئن شود آن شخصی که در خواب دیده، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است؟!
مضافا این که میتواند اصل این داستان از پایه دروغ باشد!
شواهد و مدارک و اسنادی که خود جناب احمد اسماعیل بصری آنها را قبول دارد و مردم را به آن ارجاع میدهد، شهادت میدهند که دهها نسل قبل از سلمان نیز هیچ سیدی در خاندان او وجود نداشته است!
5– 3- 2- جداناپذیری قرآن و عترت
در بخشهای گذشته به این موضوع اشاره شد که تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنی بر این باورند پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بارها و بارها در طول عمر شریفشان فرمودند: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَبَداً وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّی يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ (المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، صفحهی 559) همانا من دو شیء گرانبها را در میان شما باقی میگذارم؛ یکی کتاب خدا و دیگری عترتم اهل بیتم. مادامی که به این دو تمسک بجویید هرگز بعد از من گمراه نمیشوید و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا بر من بر سر حوض وارد شوند. علّامه بزرگوار معاصر، نجمالدين عسكري در كتابي كه درباره حديث ثقلين نوشته، بيش از 150 روايت را از طريق دانشمندان عامّه (اهل تسنن) از پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با ذكر اسناد آنها نقل كرده است. (اثبات ولایت، صفحهی 16)
در خطابهی غدیر نیز پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند این دو هرگز از هم جدا نمیشوند: مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ هُمُ الثَّقَلُ الْاَصْغَرُ، وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْاَكْبَرُ، فَكُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ. اَلا اِنَّهُمْ اُمَناءُ اللَّهِ فى خَلْقِهِ وَ حُكّامُهُ فى اَرْضِهِ هان مردمان! همانا على و پاكان از فرزندانم از نسل او، يادگار گرانسنگ كوچكترند و قرآن، يادگار ارزشمند بزرگتر. هر يك از اين دو از ديگر همراه خود حكايت مىكند و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نمىشوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند. هان! آنان امانتداران خداوند در ميان آفريدگان و حاكمان او، در زميناند.
و باز همانند دیگر روایات حدیث شریف ثقلین، در خطابهی غدیر نیز تصریح میفرمایند اگر به قرآن و عترت چنگ بزنید، هرگز گمراه نمیشوید: مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الْاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ، حَیْثُ یَقُولُ اللَّهُ فى كِتابِهِ: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فى عَقِبِهِ وَ قُلْتُ: لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما. هان مردمان! قرآن بر شما روشن مىكند كه امامان پس از على، فرزندان اويند و من به شما معرّفى كردم كه آنان از او و از مناند؛ چرا كه خداوند در كتاب خود مىگويد: «امامت را فرمانى پايدار در نسل او قرار داد» (زخرف / 28) و من نيز گفتهام: «مادام كه به آن دو – قرآن و امامان – تمسّك كنيد، گمراه نخواهيد شد.»
این که حضرت فرمودهاند اين دو هرگز از يكديگر جدا نمیشوند، تا آن كه روز قيامت بر من وارد شوند، ثابت میشود که هیچگاه زمین از این دو خالی نمیگردد؛ زيرا كه اگر خالي گردد، هر يك از اين دو از ديگري جدا خواهند شد. بنابراین همیشه حجت خدا و امامی از عترت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر روی زمین حضور دارد. از آنجا كه مصونيّت خلق از گمراهي در تمسّك به اين دو ثقل است، مادامي كه خلق در روي زمين مشمول تكاليف باشند، بايد اين دو نيز براي اتمام حجّت در روي زمين باشند. بنابراین همیشه باید حجت الهی بر روی زمین وجود داشته باشد. (اثبات ولایت، صفحهی 24)
این جداناپذیری قرآن و عترت (علیهم السلام) از یکدیگر، نتایج بسیار زیبای دیگری نیز دارد؛ مثلا همان طور که قرآن کریم معصوم است، عترت (علیهم السلام) نیز مصنون از اشتباه و خطا هستند. چرا؟ زیرا اگر عترت (علیهم السلام) دچار اشتباه شوند، در آن اشتباه و خطا، از قرآن جدا شدهاند و پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دهها مرتبه فرمودهاند این دو هرگز از هم جدا نمیشوند.
بنابراین اگر کسی دچار اشتباه و خطا شد، چنین شخصی قطعا امام و عترت پاکیزه همراه قرآن نیست! مثلا جناب احمد اسماعیل بصری که وارد مدرسه و دانشگاه شده و با نمره متوسط درس خوانده است، قطعا اشتباه و خطا داشته و الا با نمره عالی فارغ التحصیل میشد! بگذریم از این که در قسمتهای بعدی خواهیم دید همین که کسی مثل جناب احمد اسماعیل بصری به اعتراف خودش برای فراگیری علم وارد مدرسه و دانشگاه و حوزه میشود، قطعا امام و عترت نیست! چون خداوند متعال علم به همه چیز را به این بزرگواران عنایت فرموده و ایشان محتاج علوم بشری نیستند! بلکه این بشر است که به علم ایشان محتاج هستند!
حال که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این قدر تاکید میفرمایند قرآن و عترت (علیهم السلام) از یکدیگر جدا نمیشوند، بر همین اساس از دو جنبه علم و قدرت به سراغ قرآن میرویم تا ببینیم قرآن کریم، موافق و همراه خود را چگونه معرفی میفرماید. خداوند متعال به کسی که همراه قرآن است، چه علم و قدرتی را عطا فرموده و بخشیده است تا با این معیار بتوانیم امام الهی را بشناسیم!
5– 3- 3- علم امام (علیه السلام) به معرفی قرآن
همان گونه که پیش از این بیان شد، چون قرآن و عترت (علیهم السلام) از هم جدا نمیشوند، بنابراین هر علمی که در قرآن باشد، در وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز هست. اگر علمی در قرآن باشد که علم آن به عترت داده نشده باشد، در آن موضوع قرآن و عترت از هم جدا شدهاند. و نیک میدانیم که این دو تا روز قیامت هرگز از هم جدا نمیشوند!
حال به سراغ قرآن میرویم تا ببینیم خداوند متعال، علم قرآن را شامل چه چیزهایی معرفی فرموده است. دامنهی علم قرآن تا هر جا که بود، علم امام و کسی که ادعا میکند امام است و حامل علوم قرآن، تا آنجا باید باشد. با این ویژگی به راحتی میتوان امام هدایت را شناخت و به لطف خداوند متعال از گرفتار شدن در دام مدعیان دروغین در امان ماند!
خداوند متعال در آیات زیادی به این حقیقت، تاکید و تصریح فرموده که علم و بیان همه چیز در قرآن هست. آیا مربوط به این موضوع را میتوان به دو دستهی کلی تقسیم کرد.
خداوند متعال در برخی آیات به صراحت میفرماید بیان همه چیز در قرآن هست و هیچ چیزی در آن فرو گذار نشده است: وَ نَزَّلْنٰا عَلَيْكَ اَلْكِتٰابَ تِبْيٰاناً لِكُلِّ شَيْءٍ (النحل، 89) قرآنی بر تو نازل کردیم که بیان همه چیز است، مٰا فَرَّطْنٰا فِي اَلْكِتٰابِ مِنْ شَيْءٍ (الأنعام، 38) هیچ چیزی در آن فروگذار نشده. بر اساس این آیات، کسی که ادعا میکند من امام هستم، علم به همه چیز بایستی داشته باشد. و آن کدام مدعی دروغین است که بتواند چنین ادعایی را ثابت نماید؟!
اما در دستهای دیگر از آیات قرآن کریم، با صراحت سخن از کتاب مبینی به میان آمده که علم به هر ذره و جنبده و ظاهر و پنهانی در آسمانهای هفتگانه و زمین در آن قرار داده شده است. در آیات دیگری نیز تصریح میفرمایند آن کتاب مبین، همین قرآن کریم است. به این آیات دقت بفرمایید:
- وَ لاٰ حَبَّةٍ فِي ظُلُمٰاتِ اَلْأَرْضِ وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ يٰابِسٍ إِلاّٰ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ (الأنعام، 59) و هیچ دانهای در تاریکیها زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتاب مبین هست،
- وَ مٰا مِنْ غٰائِبَةٍ فِي اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ إِلاّٰ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ (النمل، 75) هیچ امر غیبی در آسمان و زمین نیست مگر این که در قرآن بیان گردیده است.
- وَ مٰا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقٰالِ ذَرَّةٍ فِي اَلْأَرْضِ وَ لاٰ فِي اَلسَّمٰاءِ وَ لاٰ أَصْغَرَ مِنْ ذٰلِكَ وَ لاٰ أَكْبَرَ إِلاّٰ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ (يونس، 61) هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفی نمیماند؛ حتّی به اندازه سنگینی ذرّهای، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه (همه آنها) در کتاب مبین است!
- وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِي اَلْأَرْضِ إِلاّٰ عَلَى اَللّٰهِ رِزْقُهٰا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهٰا وَ مُسْتَوْدَعَهٰا كُلٌّ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ (هود، 6) هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را میداند؛ همه اینها در کتاب مبین است!
- وَ قٰالَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا لاٰ تَأْتِينَا اَلسّٰاعَةُ قُلْ بَلىٰ وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عٰالِمِ اَلْغَيْبِ لاٰ يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقٰالُ ذَرَّةٍ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ لاٰ فِي اَلْأَرْضِ وَ لاٰ أَصْغَرُ مِنْ ذٰلِكَ وَ لاٰ أَكْبَرُ إِلاّٰ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ (سبإ، 3) کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّهای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتاب مبین است!»
حال در آیات دیگری میفرمایند این کتاب مبین، همین قرآن عربی است که در شب قدر نازل شده است. بنابراین کسی که ادعا میکند امام است و حامل علوم قرآن، بایستی علم به موارد بالا را داشته باشد. چرا که اگر نداشته باشد، در آن قسمتها از قرآن جدا شده است. و عترت (علیهم السلام) تا قیامت هیچ گاه از هم جدا نمیشوند.
- الر تِلْكَ آيٰاتُ اَلْكِتٰابِ اَلْمُبِينِ (1) إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (يوسف، 1 و 2) الر، این است آیات کتاب مبین! ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، شاید شما درک کنید (و بیندیشید)!
- حم (1) وَ اَلْكِتٰابِ اَلْمُبِينِ (2) إِنّٰا جَعَلْنٰاهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (الزخرف، 1، 2 و 3) حم، سوگند به کتاب مبین، که ما آن را قرآنی فصیح و عربی قرار دادیم،شاید شما (آن را) درک کنید!
- وَ اَلْكِتٰابِ اَلْمُبِينِ، إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبٰارَكَةٍ إِنّٰا كُنّٰا مُنْذِرِينَ (الدخان،2 و 3) سوگند به این کتاب مبین، که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم…!
- طس تِلْكَ آياتُ الْقُرْآنِ وَ كِتابٍ مُبينٍ (النمل، 1) طا، سين اينها آيات قرآن و [آيات] كتاب مبین هستند.
بنابراین مشخص میگردد کسی که ادعا میکند حامل علوم قرآن است، نباید هیچ امر پیدا و پنهانی و هیچ جنبندهای و هیچ تر و خشکی و هیچ ذرهای در آسمانهای هفتگانه و زمین از او پوشیده و مخفی باشد. چنین شخصی با چنین ویژگی که خداوند متعال به او عنایت فرموده، در علم به احدی از خلق وابسته نیست! چنین شخصی نیاز به مدرسه و دانشگاه و حوزه رفتن ندارد!
و چه زیبا پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطابهی غدیر به همین مفهوم تصریح میفرمایند. برخی از این عبارات در خطابهی غدیر تقدیم حضور میگردد:
خلفای راستی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از هر آن چه که سوال کنید به شما خبر میدهند: وَ هُوَ وَ مَنْ تَخْلُفُ مِنْ ذُرِّيَّتى يُخْبِرونَكُمْ بِماتَسْأَلوُنَ عَنْهُ وَيُبَيِّنُونَ لَكُمْ ما لاتَعْلَمُونَ او (امیرالمومنین (علیه السلام)) از من و من از اويم. همانا او و جانشينانش از فرزندان من به پرسشهايتان پاسخ داده، آنچه را نمىدانيد، به شما مىآموزند.
اوصیای راستین پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، آشیانهی علم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و این بزرگواران با چنین خصوصیتی خلیفهی ایشان در امتشان هستند: مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِىٌّ أخى وَ وَصیّى، وَ واعى عِلْمى، وَ خَلیفَتى فى اُمَّتى، عَلى مَنْ آمَنَ بى، وَ عَلى تَفْسیرِ كِتابِ اللَّهِ – عَزَّوَجَلَّ – وَالدّاعى اِلَیْهِ، وَ الْعامِلُ بِما یَرْضاهُ، وَ الْمُحارِبُ لِاَعْدائِهِ، وَ الْمُوالى عَلى طاعَتِهِ، وَ النّاهى عَنْ مَعْصِیَتِهِ. هان مردمان! اين على است برادر و وصى و نگاهبان دانش من و جاىنشين من در ميان امّت و ايمان آورندگان به من و بر تفسير كتاب خدا. او مردمان را به سوى خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودى اوست، عمل كند و با دشمنان او ستيز نمايد.
همان خدایی که تصریح فرموده علم همه چیز در قرآن کریم آمده[16] و هیچ چیزی در آن فروگذار نشده،[17] همان خدا به رسولش فرموده در خطابهی غدیر و تا روز قیامت اعلام نماید هیچ علمی نیست مگر این که خداوند متعال آن را در وجود مقدس پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) قرار داده است: مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ. ما مِنْ عِلْمٍ اِلّا وَ قَدْ اَحْصاهُ اللَّهُ فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ اَحْصَیْتُهُ فى اِمامِ الْمُتَّقینَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ اِلّا وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْاِمامُ الْمُبينُ الَّذى ذَكَرَهُ اللَّهُ فى سُورَةِ يس: وَ كُلَّ شَىْءٍ أَحْصَيْناهُ فى إِمامٍ مُبينٍ. هان مردمان! او را برتر دانيد؛ هيچ دانشى نيست مگر اينكه خداوند در جان من نبشته و من تمامى آن را در جان على، امام پرهيزكاران، ضبط كردهام و دانشى نبوده مگر آنكه به على آموختهام. او پيشواى روشنگر است كه خداوند در سورهى ياسين از او گفتوگو كرده: «و علم هر چيز را در امام مبين برشمرديم». (يس / 12)
به راستی آن کدام مدعی دروغین است که جرأت داشته باشد چنین ادعایی در زمینهی علمی داشته باشد. فردی مثل جناب احمد اسماعیل که مدرسه و دانشگاه و حوزه رفته کجا و امامی که چنین علمی خداوند متعال به او عنایت فرموده کجا؟!
کسی که خداوند متعال چنین علمی به او عنایت فرموده، نیاز به مدرسه و دانشگاه و حوزه ندارد و نزد هیچ بشری درس نخوانده است. لذا کسی که دانشگاه و حوزه رفته و درس خوانده، قطعا امام نیست. آیا بطلان مدعیان دروغینی همانند جناب احمد اسماعیل بصری، از این روشنتر و آشکارتر امکانپذیر است؟!
خداوند متعال، چنین علمی به حجتهای خویش داده و آنان را از هر مدعی دروغینی متمایز فرموده تا به راحتی بتوان این بزرگواران را شناخت و از گرفتار شدن در دام مدعیان دروغین در امان ماند.
5– 3- 4- قدرت امام (علیه السلام) به معرفی قرآن
همان گونه که برای آشنایی با علم امام (علیه السلام) به سراغ قرآن رفتیم، برای پی بردن به گوشهای از قدرتی که خداوند متعال به حجتهای خود عنایت فرموده نیز باز هم به سراغ قرآن میرویم. زیرا پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطابهی غدیر فرمودند هر کدام از قرآن و عترت (علیهم السلام) از موافق و همراه خود خبر میدهد. بنابراین برای آشنایی با گوشهای از قدرتی که خداوند متعال به ائمه (علیهم السلام) عنایت فرموده، به سراغ قرآن کریم میرویم.
خداوند متعال در موارد زیادی، گوشهای از مالکیت خود بر کل عالم هستی را به دست حجتهای خویش ظاهر و آشکار فرموده است. اگر از این زاویه به داستانهای انبیاء الهی در قرآن نگاه کنیم، بیش از پیش با قدرتی که خداوند متعال به ائمه (علیهم السلام) عنایت فرموده آشنا خواهیم شد و به لطف خداوند متعال متذکر این نکتهی مهم خواهیم بود که تمامی این قدرتنماییها به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسیده و بلکه بالاتر از آن را نیز خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.
به عنوان مثال در داستان وصی حضرت سلیمان (علیه السلام) که تخت بلقیس با آن عظمت و شوکت را به چشم بر هم زدنی از یمن به فلسطین آورد، خداوند متعال ایشان را این گونه معرفی میفرماید: الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ (النمل، 40) یعنی کسی که تنها بهرهای و تنها جزئی از علم کتاب را داشت. ائمه (علیهم السلام) میفرمایند او تنها یک اسم از اسامی اعظم الهی را در اختیار داشت و این کار را انجام داد.
حال کافیست دلایل ارائه شده در بخش پیشین را مورد توجه قرار میدهیم که علم به قرآن در نزد ائمه (علیهم السلام) موجود است و این بزرگواران تا روز قیامت هیچ گاه از قرآن کریم جدا نخواهند بود. به شهادت آیهای که پیش از این تقدیم حضور گردید، کسی که تنها علم ناچیزی از کتاب را داشته باشد، چنین کارهایی در عالم میتواند انجام دهد. آن عترتی که هیچ گاه از کتاب جدا نیستند و علم کتاب به آنان عنایت شده، چه قدرتی خواهند داشت؟! همین موضوع در آخرین آیه سوره رعد با صراحت بیان گردیده است. خداوند، متعال امیرالمومنین (علیه السلام) را به عنوان کسی که علم تمام کتاب نزد اوست معرفی میفرماید:
وَ يَقُولُ اَلَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفیٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْكِتٰابِ (الرعد، 43) آنها که کافر شدند میگویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است خداوند و کسی که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند.»
خداوند متعال در اینجا تصریح میفرماید علم کل کتاب را نزد اوصیای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داده و تا قرآن هست، حجت و خلیفهای نیز از جانب خداوند متعال که حامل این علم باشد نیز بایستی حضور داشته باشد.
وقتی کسی که تنها یک بخش بسیار کوچکی از علم کتاب به او داده شده، میتواند تخت با آن عظمت را کمتر از چشم بر هم زدنی از یمن به فلسطین بیاورد، امیرالمومنین (علیه السلام) و سایر اوصیای راستین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که علم کل کتاب را خداوند متعال به آنان عنایت فرموده، چه قدرتی دارند!؟
در زیارت سرداب مقدس امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به حضرت به این صورت سلام میدهیم: وارث انبیاء (علیهم السلام) و خاتمه دهندهی اوصیاء (یعنی هیچ وصی دیگری بعد از ایشان نیست) و کسی که تمامی مواریث انبیاء (علیهم السلام) نزد ایشان است: السَّلَامُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتَمِ الْأَوْصِيَاءِ … وَ الْمُنْتَهَى إِلَيْهِ مَوَارِيثُ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الْأَصْفِيَاءِ (المزار (للشهيد الاول)، ص208)
باز دوباره به سراغ قرآن کریم میرویم؛ هر آیه و بیّنه و برهان و معجزهای که خداوند متعال در مورد هر پیامبری بیان فرموده، همگی نزد مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موجود است. بنابراین کسی که ادعا میکند من امام مهدی هستم، بایستی تمامی این معجزات و آیات و بیّنات را به همراه داشته باشد. برخی از این معجزات عبارتنداز: قدرت به زنده کردن مردگان (از داستان سورهی بقره و زنده شدن مرده در اثر تماس با دُم گاو مُرده تا زنده شدن هزاران نفر از بنیاسرائیل که از ترس طاعون فرار کرده بودند و خداوند متعال همهی آنها را میراند. پس از آن که جز استخوانهایی از آنها باقی نمانده بود، به امر حِزْقِيلِ پیامبر همهی آنها زنده شدند)، عصای حضرت موسی (علیه السلام)، سنگی که از آن دوازده چشمه جاری شد، پیراهن حضرت یوسف (علیه السلام)، انگشتر حضرت سلیمان (علیه السلام)، شق القمر و خلاصه تمامی معجزات ذکر شده در قرآن، نزد مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
آن کدام مدعی دروغین است که بتواند حتی یکی از این موارد را ارائه دهد؟! این آن امامی است که قرآن معرفی میفرماید! مراقب دزدان دین باشیم و به دامن پر مهر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پناه ببریم تا به لطف خداوند متعال از آسیبهای مدعیان دروغین در امان بمانیم.
5– 3- 5- رسالت جهانی امام دوازدهم، مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و علم به همه زبانها
یکی از معیارهای بسیار روشن و فوق العاده آسان در شناخت مدعیان دروغین امامت، معیاری است به نام توانایی سخن گفتن به زبان قوم! خداوند متعال در قرآن کریم و ائمه (علیهم السلام) در بیانات نورانیشان بارها و بارها بر این موضوع تصریح فرمودهاند که امام (علیه السلام) علم به همهی زبانهای تمام مخلوقات را دارد.
برخی مستندات و دلایل مربوط به علم امام (علیه السلام) به همهی زبانها در نوشتار مستقلی تدوین گردیده که به لطف خداوند متعال و عنایت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق سایت یمانی پدیا در دسترس قرار خواهد گرفت. هم اکنون نیز مجموعهای 40 حدیث در این خصوص در درگاه اینترنتی یمانی پدیا در بخش کتابخانه به همراه 3 مقاله در بخش مقالات قرار گرفته است. در این نوشتار نیز از باب تبرک و روشن شدن مطلب و همچنین روشن شدن ارتباط این موضوع با خطابهی شریف غدیر، یک نمونه از آیات قرآن کریم و دو روایت از روایات اهل بیت (علیهم السلام) تقدیم حضور میگردد.
به عنوان مثال، خداوند متعال یکی از ویژگیهای سفرای خود را این گونه معرفی میفرماید:
وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ رَسُولٍ إِلاّٰ بِلِسٰانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ (إبراهيم، 4) و هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قومش، تا [بتواند پيامش را] براى آنان بيان كند.
با دقت در ساختار ادبی آیه، مشخص میشود که این قانون به صورت نفی و استثناء بیان گردیده که انحصار بسیار شدید را میرساند. صد البته که عقل نیز به همین حقیقت وجدانی، شهادت میدهد! کسی که نتواند با قوم خود ارتباط کلامی و یا نوشتاری برقرار نماید، چگونه میتواند پیام الهی را بسیار روشن و آشکار به مردم برساند؟!
اصلا امامی که به زبان مخاطب خود تسلط نداشته باشد، انسانی کر، کور، شَل و لال است؛ کَر است چون سخن قوم خود را نمیشنود! کور است چون اگر نامهای به او بنویسند، نمیتواند بخواند! شَل است زیرا نمیتواند برای پیروان خود نامه بنویسد! و لال است چون نمیتواند با آنان سخن بگوید! و این دقیقا بر خلاف آن همه فرمایش قرآن و روایات است که میفرمایند با امام خود ارتباط داشته باشید و حتی به صورت خاص تاکید شده نامه بنویسید و سخن بگویید!
از میان دهها روایتی که در بحث قدرت امام (علیه السلام) در توانایی سخن گفتن به قوم خود به دست ما رسیده، به یکی دو نمونه در این مجال اکتفا میگردد.
ابیالجارود از حضرت باقر (علیه السلام) سوال میکند امام به چه چیزی شناخته میشود؟ امام را چگونه بشناسیم؟ اگر یک نفر مثل جناب احمد اسماعیل بصری آمد و ادعای امامت کرد، از کجا بفهمیم که او در ادعای خودش صادق است یا مدعی دروغین است؟!
امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: “بِخِصَالٍ أَوَّلُهَا نَصٌّ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی، وَ نَصَبُهُ عَلَماً لِلنَّاسِ حَتَّی يَكُونُ عَلَيْهِمْ حُجَّةً، لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نَصَبَ عَلِيّاً وَ عَرَّفَهُ النَّاسَ بِاسْمِهِ وَ عَيْنِهِ، وَ كَذَلِكَ الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ يَنْصِبُ الْأَوَّلُ الثَّانِي وَ أَنْ يُسْأَلَ فَيُجِيبَ وَ أَنْ يُسْكَتَ عَنْهُ فَيَبْتَدِئَ وَ يُخْبِرَ النَّاسَ بِمَا يَكُونُ فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمَ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ.[18] با چند خصوصیت و اولین این خصوصیات، نص و تصريحی است كه از جانب خدای بزرگ درباره او میشود و نصب نمودن او آشکارا تا حجت بر مردم باشد. زيرا پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) كه على (علیه السلام) را به امامت منصوب نمود، با بردن نام او و تعيين وى، او را به مردم شناساند همين طور امامها هر كدام اولی دومی را تعيين ميكند. اگر سؤالى از او بشود جواب ميدهد اگر سكوت كنى او خود ابتداء سخن ميگويد. از آنچه فردا اتفاق مىافتد به مردم خبر ميدهد و با هر زبان و لغتى با مردم سخن ميگويد.
در روایت دیگری ابوبصیر از امام کاظم (علیه السلام) سوال میکند امام به چه چیزی شناخته میشود؟ اگر کسی ادعای امامت کرد، از کجا بفهمیم آیا او امامت الهی دارد یا امام ضلالت و گمراهی است؟!
حضرت پس از بیان چند راه شناخت امام، باز به معیار زبان در شناخت مدعیان دروغین تصریح میفرمایند. باب الحوائج موسی بن جعفر (علیهما السلام) به عنوان یک قانون کلی و یک معیار و راه شناخت امام تصریح امام کسی است که يُكَلِّمُ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ[19] امام راستین و امام هدایت، کسی است که و به هر زبانی با مردم سخن میگويد.
امام کاظم (علیه السلام) به همین مقدار نیز اکتفا نفرمودند. از آنجا که خداوند متعال به این بزرگواران علم غیب مرحمت فرموده، میدانستند که یک نفر از خراسان در حال مشرف شدن خدمتشان است. این علم غیب نیز خودش یک معیار دیگر در شناخت امام است. لذا در عمل نیز این ویژگی حجت خدا را به ابوبصیر نشان میدهند؛ یعنی هم علم غیب امام (علیه السلام) و هم اثبات توانایی سخن گفتن امام (علیه السلام) به زبان همهی مردم دنیا را این گونه به تصویر کشیدند تا چراغ هدایت و دستگیرهی نجاتی باشد برای در امان ماندن از گزند مدعیان دروغین! ابوبصیر میگوید سپس حضرت این گونه به من فرمودند:
ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أُعْطِيكَ عَلَامَةً قَبْلَ أَنْ تَقُومَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلَيْنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَكَلَّمَهُ الْخُرَاسَانِيُّ بِالْعَرَبِيَّةِ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) بِالْفَارِسِيَّةِ فَقَالَ لَهُ الْخُرَاسَانِيُّ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا مَنَعَنِي أَنْ أُكَلِّمَكَ بِالْخُرَاسَانِيَّةِ غَيْرُ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ لَا تُحْسِنُهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا كُنْتُ لَا أُحْسِنُ أُجِيبُكَ فَمَا فَضْلِي عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَخْفَی عَلَيْهِ كَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَيْرٍ وَ لَا بَهِيمَةٍ وَ لَا شَيْءٍ فِيهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَامٍ. (الكافي (ط – الإسلامية)، جلد 1، صفحهی 285)
ای ابا محمد! پيش از آن كه از اين مجلس برخيزی نشانه ديگری به تو مینمايانم.
طولی نكشيد كه مردی از اهل خراسان وارد شد و با زبان عربی با حضرت سخن گفت و امام (علیه السلام) به فارسی جوابش را مرحمت فرمودند. مرد خراسانی گفت: قربانت گردم، به خدا من از سخن گفتن به زبان خراسانی با شما مانعی نداشتم جز اين كه گمان میكردم شما آن لغت را خوب نمیدانيد!
حضرت فرمودند: سبحان اللَّه! اگر من نتوانم به خوبی پاسخ تو را بگویم، چه فضيلتی بر تو دارم؟!
سپس به من فرمود: ای ابا محمد! همانا سخن هيچ يك از مردم بر امام پوشيده نيست و نه سخن پرندگان و نه سخن چارپايان و نه سخن هيچ جانداری! پس هر كه اين صفات را نداشته باشد، امام نيست.[20]
آری، کسی که این ویژگی یعنی توانایی سخن گفتن به زبان قوم خود را نداشته باشد، اصلا امام نیست! به همین روشنی!
همان گونه که بیان گردید، دهها آیه از قرآن کریم شهادت میدهند که امام به همهی زبانها علم دارد. اما برای آشنایی با حجم و تعداد روایات مربوط زبان، پای سخن یکی از بزرگترین محدثین مینشینیم. علامه مجلسی رحمة الله علیه، روایات مربوط به علم امام به همهی زبانها را مستفیض و بلکه متواتر میدانند: الأخبار المستفيضة بل المتواترة المأثورة عن الأئمة الأطهار (علیهم السلام)[21] یعنی اين اخبار مستفيضه بلكه متواتر هستند كه از ائمه گرام عليهم السّلام نقل شده…
شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید که بحث زبان، چه ربطی به خطابهی غدیر دارد؟ در کجای خطابهی غدیر از معیار زبان به عنوان یک راه شناخت امام (علیه السلام) یا شناخت مدعیان دروغین سخن گفته شده است؟
بر اساس آیهی قرآن که پیش از این تقدیم حضور گردید،[22] مشخص و واضح است که سفرای الهی به زبان قوم خود تسلط دارند. در خطابهی شریف غدیر، حداقل به دو موضوع در این رابطه تصریح شده است؛ یکی جهانی بودن قوم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و دیگری علم ایشان به همه چیز!
از این نکته که در خطابهی غدیر فرمودهاند تمام مردم دنیا، قوم و مخاطب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، فهمیده میشود که ایشان علم به زبان همهی مردم دنیا را دارند و از این که فرمودهاند این بزرگواران علم به همه چیز دارند، مشخص میشود که علم به تمام زبانها را نیز دارند. زیرا زبان و قدرت تکلم یکی از نعمتهای خداوند متعال است و در قرآن کریم هم اختلاف زبانها به عنوان یک آیه و نشانه مورد تصریح قرار گرفته است. با این توضیح برخی مستندات این موضوع از خطابهی غدیر تقدیم حضور میگردد. البته صدها دلیل و مدرک دیگر نیز وجود دارد که ثابت مینماید موعود الهی، رسالتش جهانی است و خداوند متعال وعده داده ایشان تمام زمین را به ارث میبرند و در قرآن کریم نیز آیات فراوانی به این موضوع شهادت میدهند. لکن به بهانهی عید الله الاکبر، عید غدیر خم، شواهد این موضوع فقط از خطابهی غدیر مورد نظر است.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در عبارت زیر، امامت امیرالمومنین (علیه السلام) را بر همهی این افراد واجب میفرمایند: عرب، غیرعرب، مهاجرین، انصار، صحرانشین، شهروند، آزاد، برده، کوچک، بزرگ، سفید، سیاه و خلاصه هر کسی که ادعای توحید و پیروی از آیین یکتاپرستی دارد!
فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِكَ فيهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَىالْأَبْيَضِ وَ الأَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ، ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَاللَّهُ لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ.
هان مردمان! بدانيد اين آيه دربارهى اوست. ژرفاى آن را بفهميد و بدانيد كه خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده و پيروىاش را بر مهاجران و انصار واجب كرده و بر پيروان آنان در نيكى، و بر صحرانشينان و شهروندان، و بر عجم و عرب و آزاده و برده و كوچك و بزرگ و سفيد و سياه و هر يكتاپرست؛ اجراى گفتار و فرمانش لازم، امرش نافذ، ناسازگارش رانده، پيرو و باوركنندهاش در مهر است. البتّه كه خداوند، او و شنوايان سخنش و پيروان راهش را آمرزيده است.
و البته در دیگر قسمتهای همین خطابهی شریف فرمودند این امامت تا وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادامه مییابد. یعنی تمام افرادی که در بالا بیان فرمودند، مخاطب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز هستند و حضرت علم به زبان همهی این افراد را دارد.
در فراز دیگری حضرت میفرمایند امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مالک تمام سرزمینهایی خواهند شد که پیش از این هلاک شدهاند و هیچ قیدی نیز بیان نمیفرمایند که مثلا فقط سرزمینهای عرب زبان! بلکه به طور عام تمامی این سرزمینها به تصرف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خواهد امد.
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ ما مِنْ قَرْیَةٍ اِلّا وَ اللَّهُ مُهْلِكُها بِتَكْذیبِها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ مُمَلِّكُهَا الْاِمامَ الْمَهْدِىَّ وَ اللَّهُ مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.
هان مردمان! هيچ سرزمينى نيست مگر اينكه خداوند به خاطر تكذيب اهل آن – حق را – آن را پيش از برپايى رستاخيز نابود خواهد كرد و آن سرزمين را به امام مهدى خواهد سپرد و حتماً خداوند وعدهى خود را انجام خواهد داد.
در فرازی بعدی حضرت میفرمایند جرئیل سه مرتبه از طرف خداوند متعال فرمان آورده که موضوع غدیر را به هر سفید و سیاهی اعلام کنم و هر سیاه و سفیدی بدون موظف به پذیرش غدیر است! یعنی تا روز قیامت هر سیاه و سفیدی، مخاطب این پیام الهی است! بنابراین در دوران ما نیز تمامی مردمان موظف به پذیرش سلسله امامت تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. لذا تمامی مردم دنیا، قوم حضرت به حساب میآیند.
إِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ إِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى – وَ هُوالسَّلامُ – أَنْ أَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْيَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى أُمَّتى) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدى
همانا جبرئيل از سوى سلام، پروردگارم – كه تنها او سلام است – سه مرتبه بر من فرود آمد و فرمانى آورد كه در اين مكان بهپا خيزم و به هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه علىّبن ابىطالب، برادر و وصىّ و جانشين من در ميان امّت و امام پس از من است.
در فراز دیگری حضرت میفرمایند خداوند متعال، ائمه (علیهم السلام) را دلیل و حجت بر مقصرین و دشمنان و مخالفین تمام دنیا قرار داده است! این بزرگواران حجت بر تمام جهانیان هستند! لذا علم به زبان همهی جهانیان را نیز خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است:
مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ – عَزَّوَجَلَّ – مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فى عَلِىّ بْنِ اَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ اِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ، الَّذى یَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لِاَنَّ اللَّهَ – عَزَّوَجَلَّ – قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرینَ وَ الْمُعانِدینَ وَ الْمُخالِفینَ وَ الْخائِنینَ وَ الْاثِمینَ وَ الظّالِمینَ وَ الْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ.
هان مردمان! نور از سوى خداوند عزّوجلّ در جان من، سپس در جان علىّبن ابىطالب و آنگاه در نسل او تا قائم مهدى – كه حقّ خدا وتمامى حقّ ما را مىستاند – جاى گرفته است؛ چرا كه خداوند عزّوجلّ ما را دليل و حجّت قرار داده بر كوتاهىكنندگان به عمد، ستيزهگران، ناسازگاران، خائنان و گنهكاران و ستمگران و غاصبان از تمامى جهانيان.
در فرازهای بعدی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تصریح میفرمایند هیچ علمی نیست مگر این که خداوند متعال آن علم را در من قرار داده و من نیز تمام علمی که از خداوند متعال گرفتهام را در وجود مقدس امیرالمومنین (علیه السلام) قرار دادم و هیچ علمی نیست مگر این که آن را امیرالمومنین (علیه السلام) فراگرفته! و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارث هر علمی هستند! و یکی از این علوم، علم به همهی زبانهاست!
مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ. ما مِنْ عِلْمٍ اِلّا وَ قَدْ اَحْصاهُ اللَّهُ فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ اَحْصَیْتُهُ فى اِمامِ الْمُتَّقینَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ اِلّا وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْاِمامُ الْمُبینُ.
هان مردمان! او را برتر دانيد؛ هيچ دانشى نيست مگر اينكه خداوند در جان من نبشته و من تمامى آن را در جان على، امام پرهيزكاران، ضبط كردهام و دانشى نبوده مگر آنكه به على آموختهام. او پيشواى روشنگر است كه خداوند در سورهى ياسين از او گفتوگو كرده: «و علم هر چيز را در امام مبين برشمرديم». (يس / 12)
از آن جا که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این قسمت با تاکید و انحصار بسیار شدید اعلام میفرمایند هیچ علمی نیست مگر این که خداوند متعال آن را در وجود من قرار داده است، لذا مشخص میشود علم به زبان مخلوقات نیز یکی از همین علومی است که خداوند متعال به ائمه (علیهم السلام) عنایت فرموده است.
در آخرین شاهدی که از خطابهی غدیر در این بخش تقدیم حضور میگردد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باز به طور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی میفرمایند از امیرالمومنین (علیه السلام) و خلافی ایشان از فرزندان من هر آن چه که میخواهید سوال کنید!!! هر آن چه را که نمیدانید این بزرگواران برای شما بیان میفرمایند.
فَعَلِىٌّ وَلِیُّكُمْ وَ مُبَیِّنٌ لَكُمْ، الَّذى نَصَبَهُ اللَّهُ – عَزَّوَجَلَّ – لَكُمْ بَعْدى اَمینَ خَلْقِهِ. اِنَّهُ مِنّى وَ اَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَ مَنْ یَخْلُفُ مِنْ ذُرِّیَّتى یُخْبِرُونَكُمْ بِما تَسْاَلوُنَ عَنْهُ، وَ یُبَیِّنُونَ لَكُمْ ما لا تَعْلَمُونَ
پس على صاحب اختيار و تبيينكنندهى بر شماست. همو كه خداوند عزّوجلّ پس از من، او را امانتدار خويش در ميان آفريدگان نهاده است. او از من و من از اويم. همانا او و جانشينانش از فرزندان من به پرسشهايتان پاسخ داده، آنچه را نمىدانيد، به شما مىآموزند.
فرض کنید یک نفر میخواهد از امام (علیه السلام) در مورد زبانها سوال کند. طبق این فرمایش شریف، هر آن چه که از امام سوال کنید، ائمه (علیهم السلام) به شما پاسخ خواهند داد. بلکه بالاتر از این، ائمه (علیهم السلام) گاهی علم به سایر زبانها را به اصحاب خود نیز عنایت فرمودهاند!
میدانیم که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بخش مستقلی از خطابهی غدیر را به بیان فضائل و ویژگیهای مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اختصاص دادهاند. در آن بخش میفرمایند: أَلا إِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ اوست ميراثدار همهی دانشهاست!
علاقهمندان برای آشنایی بیشتر با معیار زبان در شناخت مدعیان دروغین میتوانند به درگاه اینترنتی یمانی پدیا مراجعه فرمایند.
5– 4- اوصیاء پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برتر از تمامی اوصیاء
حال که به لطف خداوند متعال با گوشهای از علم و قدرت حجتهای الهی با معرفی قرآن آشنا شدیم، به یکی دیگر از فرازهای زیبای خطابهی غدیر باز میگردیم. حضرت در بخشی از فرمایشات خود میفرمایند: . نَبِیُّكُمْ خَیْرُ نَبىٍّ وَ وَصِیُّكُمْ خَیْرُ وَصِىٍّ وَ بَنُوهُ خَیْرُ الْاَوْصِیاءِ. پيامبرتان برترين پيامبران، جانشينش در ميان شما برترين جانشينان و فرزندانش برترين اوصيايند.
با این معیار اگر به قرآن مراجعه کنیم، هر فضیلتی که خداوند متعال برای هر پیامبری یا وصی هر پیامبری بیان فرموده، به استناد این فراز از خطابه غدیر، برتر و بالاتر از آن را به اوصیای راستین پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عنایت فرموده است.
هیچ یک از پیامبران پیشین و اوصیای ایشان در فضیلت به پای پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اوصیای ایشان (علیهم السلام) نمیرسند. حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! علم و قدرتی که خداوند متعال به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اوصیای ایشان (علیهم السلام) تفضل میفرماید، بالاتر از تمامی انبیاء گذشته و اوصیای ایشان است.
علاوه بر مثالهایی که برای قدرت و علم در بخشهای گذشته تقدیم حضور گردید، فضائلی همانند علم غیب و … نیز برای پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) به اثبات میرسد. اگر خداوند متعال میفرماید:
- وَ ما كانَ اللهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لَكِنَّ اللهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ…[23] و چنين نيست كه خدا شما را از غيب آگاه كند، ولى خدا از ميان پيامبرانش هركه را بخواهد برمى گزيند،
- عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً * إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ…[24] [او] داناى غيب است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمى كند، مگر پيامبرى را كه از او خشنود باشد
و به استناد خطابهی غدیر و دیگر روایات، پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بهترین پیامبر و اوصیای ایشان نیز برترین اوصیایند. بنابراین قطعا ایشان و اوصیای ایشان (علیهم السلام)، سفیران برگزیدهایی هستند که خداوند ایشان را برگزیده و از آنان خوشنود گردیده است. بر همین اساس فضائلی مثل علم غیب علاوه بر فضائل ذکر شده در بخشهای پیشین، برای ایشان به اثبات میرسد. کسی که ادعای امامت میکند، باید مجهز به علم غیب باشد! به راستی آن کدام مدعی دروغین است که بتواند علم غیب یا دیگر فضائل ذکر شده در قرآن کریم برای انبیاء گذشته و بالاتر از آن را ارائه نماید؟!
[1] اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، جلد 5، صفحهی 345
[2] صحیح مسلم، كِتَاب الْإِمَارَةِ، بَابُ النَّاسُ تَبَعٌ لِقُرَيْشٍ، وَالْخِلَافَةُ فِي قُرَيْشٍ، احادیث 7 تا 10
[3] بحار الأنوار (ط – بيروت) جلد 69، صفحهی 136، حدیث 21
[4] ايمان و كفر ( ترجمه كتاب الإيمان و الكفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)، جلد 2، صفحهی 381
[5] مُنتَخَبُ الاثر فی الامام الثانی عشر (علیه السلام)، جلد 1، صفحهی 304
[6] الاسراء، 13
[7] كمال الدين و تمام النعمة ترجمه پهلوان، ج2، ص: 31
[8] كمال الدين و تمام النعمة ترجمه پهلوان، ج2، ص: 72
[9] كمال الدين و تمام النعمة ترجمه پهلوان، ج2، ص: 82
[10] الأعراف، 157
[11] التغابن، 8
[12] الحديد، 28
[13] الصف، 8
[14] النور، 40
[15] زخرف / 28
[16] وَ نَزَّلْنٰا عَلَيْكَ اَلْكِتٰابَ تِبْيٰاناً لِكُلِّ شَيْءٍ (النحل، 89) قرآنی بر تو نازل کردیم که بیان همه چیز است،
[17] مٰا فَرَّطْنٰا فِي اَلْكِتٰابِ مِنْ شَيْءٍ (الأنعام، 38) هیچ چیزی در آن فروگذار نشده.
[18] معاني الأخبار، النص، ص: 102 – اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، جلد 5، صفحهی 345
[19] الكافي (ط – الإسلامية)، جلد 1، صفحهی 285
[20] أصول الكافي / ترجمه مصطفوی، جلد 2، صفحهی 38
[21] بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج25، ص: 108
[22] وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ رَسُولٍ إِلاّٰ بِلِسٰانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ (إبراهيم، 4) و هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قومش، تا [بتواند پيامش را] براى آنان بيان كند
[23] آل عمران (3)، الآية 179
[24] الجن (72)، الآيات 26ـ27