چکیده
بدعت نوعی تصرف در دین از طریق افزودن یا کاستن احکام و دستورات الهی است. بدعت میتواند هم تغییر در یکی از اعتقادات احکام و عبادات و هم ایجاد چیزی جدید باشد که برخی اینها را در میان مردم اشاعه و تبلیغ میکنند.
بدعتها سبب تفرقه در دین و ایجاد فتنه و فساد و علت هلاکت و گمراهی افراد میشود.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: هر کس در بدعت عمل نماید شیطان او را با عبادتش رها می کند و خشوع و گریه را بر او القاء می نماید.1
همانطور که همه ی فرقه ها رهرو بدعتگزاری بوده اند فرقه ی یمانی به پیروی از احمداسماعیل بصری نیز از این امر مستثنی نبوده وبا گذاردن بدعتهایی ابتدا در اعتقادات وبعد در احکام از جمله در وضو و اذان و نماز و صلوات و…باطل بودن ادعاهای خود را ثابت نموده است که در این مقاله بدعتهای وی در احکام (اذان و وضو) را مورد بررسی قرار داده ایم وبا آیات و روایات و استدلالهای عقلی بطلان آنها را به اثبات رسانیده ایم.
مقدمه
در اسلام بدعت به معنی نوآوری در اعتقادات یا اعمال دینی میباشد به گونه ای که در قرآن و سنت (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام) نباشد.بدعت میتواند هم تغییر در یکی از اعتقادات و عبادات باشد وهم ایجاد چیزی جدید در آن ها باشد.
در آیاتی از قرآن نیز به این موضوع توجه شده است .یکی از آیاتی که در مقابله با بدعت و بدعتگزاران میتوان استفاده کرد آیه ی 3سوره ی مائده است که میفرماید:
…الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا…
…امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذيرفتم…
بدعت که به معنای اضافه کردن چیز جدید یا تغییر در روش گذشته است با این کامل بودن دین که در این آیه بدان اشاره شده ضدیت دارد و ایجاد تناقض میکند.
شان نزول این آیه ی شریفه اشاره دارد به ماجرای غدیرخم واعلان عمومی وصایت و امامت امیرالمومنین ویازده فرزند ایشان علیهم السلام.در آن روز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیان فرمودند که خداوند /امیرالمومنین ویازده فرزندشان علیهم السلام را به عنوان حجتهای الهی برای مردم برگزیده است و پیامبر موظف به ابلاغ این امر مهم شده است و همچنین فرمودند که : ایشان دارای ویژگی هایی اعطایی از جانب خدا هستند و تنها کسانی اند که تمام شئون پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم را به جز دریافت وحی دارند.
طبق این پیام غدیر خم تنها کسانی که مثل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میتوانند شریعت را بیان کنند ائمه اثنی عشر علیهم السلام هستند.
فرقه ها نیز سعی در خدشه دار نمودن اعتقادات و عبادات مسلمانان نموده اند که یکی از راهکارهایشان در این امر ایجاد بدعت در اعتقاد وهمچنین بدعت در احکام و شریعت است و هیچ جریان وفرقه ای از این قاعده مستثنی نیست. جناب احمد اسماعیل بصری نیز ابتدا بدعت اعتقادی بنا نموده از جمله اینکه خود را مفترض الطاعه میداند 2 و بعد سعی در بنا نمودن بدعتهای عبادی بسیاری نموده است.
بدعت های احمد اسماعیل بصری
همانطور که در مقدمه گفته شد این فرقه به فراخور تبعیتشان از بدعت ها ، افزون بر ایجاد بدعت در عقاید، احکام الهی راهم دگرگون کرده اند و برای خود و تابعینشان احکام جدیدی اختیار کرده اند که چند نمونه از آن احکام را بیان میداریم.
از جمله ی این بدعتها :
۱.غسل توبه
بر هر کس که به حق ایمان می آورد واجب است که به نیت توبه غسل نماید. 3
احمد بصری غسل توبه را اگر بخاطر کفر یا گناه باشد، مستحب میداند
ولی اگر بخاطر عدم ایمان به خودش (احمد بصری) باشد، واجب می داند . 4
درپرسش ۵۴ پاسخهای فقهی کتاب طهارت ص ۳۱ وقتی از او میپرسند؟ حکم عبادت کسی که بعد از ایمان آوردن غسل توبه نکرده باشد چیست؟ پاسخ می دهد:عبادتش صحیح است ولی غسل توبه از او ساقط نمیشود.
بعد از اینکه فرد عضو این فرقه نوظهور میشود باید از اینکه تا امروز شیعه دوازده امامی بوده اعلام برائت کند. 5
چون واقفی بوده و فقط ۱۲ امام را قبول داشته و امام زمان علیه السلام را اخرین امام میدانسته ،در حالی که از وجود امام سیزدهم غافل بوده و فرزندان او تا ۲۴ امام را نیز حجت خدا نمیدانسته .
پس از غسل توبه(به دلیل کوتاهی در شناخت و یاری حجت خدا)، شهادات اربعه خوانده می شود:
اشهد ان لا اله الا الله
اشهد ان محمدا رسول الله
اشهد ان علیا و الائمة من ولده حجج الله
اشهد ان المهدی و المهدیین من ولده حجج الله
۲.غسل بیعت
بعد از اینکه فرد از شیعه دوازده امامی برائت جست و توبه کرد باید با احمد اسماعیل بیعت کند و نشانه آن غسل بیعت با اوست.
۳.بدعت احمد بصری در وضو
یکی از دلایلی که میتوان توسط آن مدعی راستگو را از مدعی کذاب جدا کرد، عدم ایجاد بدعت در احکام و شرایع اسلامی است. احمد بصری چند بدعت در دین ایجاد کرده است که یکی از موضوعات مسح پا در وضو میباشد. وی قائل است که باید در مسح پا، دوقوزک به صورت حلقوی مسح شوند.
در پاورقی کتاب شرایع واجبی که برای مسح پاها ذکر شده مسح تا دو بر آمدگی پاهاست و این مطلب را قید کرده که نص مکتوبی از امام (احمد) وجود ندارد که مستحب بودن تحجیل یا همان مسح حلقوی را بیان کند ولی بسیاری از مومنین هستند که امام احمد را مشاهده کردند که این کار( تحجیل) را انجام می داد. 6
وقتی این مطلب را با یکی از اتباع احمد درمیان گذاشتیم، سعی کرد از آن دفاع کند.
گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَيْدِيَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَيْنِ 7 ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا قوزکها مسح کنید.» با جستجوی مختصر در اینترنت نظر مترجمین زیادی رو پیدا میکنید که کلمه کعبین رو به قوزک پا ترجمه کردهاند. شما که میگویید این معنی رو نمیدهد دلیل بیاورید.
در ادامه گفت: و کعبین که تثنیه دو کعب است، به دو برجستگی کجای پا اشاره دارد؟
درپاسخ چند مسئله را باید توضیح داد؛
- برای کعب 3 معنا آمده:
الف)قوزک
ب) برآمدگی پا
ج) مفصل بین ساق و انتهای برآمدگی (یعنی همان بند پایین ساق)
علمای شیعه گزینه ب و جیم را پذیرفتند، ولی علمای اهل سنت و احمد الحسن گزینه الف را صحیح دانستند. علمای شیعه و پیراوان اهلبیت (علیهمالسلام) میگویند در آیه آمده کعبین و انسان در هر پای خود دارای یک برآمدگی است و به همین خاطر به دو برآمدگی در دوپا اشاره دارد.
ولی علمای سنی پیرو خلفا و احمدالحسن می گویند: اینکه در یک پا دو قوزک وجود دارد بنابراین معنا قوزک است.
اما اشکالاتی که بر برداشت علمای پیروی خلفای غاصب و احمدالحسن وجود دارد این است که :
- در آیه بنا بر مرافق که جمع آمده باید کلمه کعبین به صورت جمع می آمد یعنی «کعاب» چرا که انسان در هر دو پا چهار کعب دارد
اما به صورت تثنیه آمده است.
اساسا حکمت آمدن به صورت تثنیه به خاطر همین است و منظور قوزک نیست وگرنه باید جمع میآورد.
- شاید بگویید منظور یک پاست و اشکال اینجاست که آیه در مقام بیان وضو بتمامه است و این شائبه وجود میآید که انسان یک پایش را مسح کند کافی است و حال آنکه هم اهلسنت و هم احمدالحسن میگویند هردو پا را باید مسح کشید یا شست.
- اشکال بعدی این است که در آیه آمده است کعبین و حال آنکه دو قوزک در پا وجود دارد و حال باید انتهای مسح کدام قوزک باشد؟ قوزک سمت چپ یا راست؟
- روایات نیز دلالت بر کشیدن تا بند پا دارد نه دو قوزک؛
زراره نقل می کند: 8
امام باقر(علیهالسلام) درباره کیفیت وضوی حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) سؤال شده که ایشان دستور دادند تشت آبی آوردند، حضرت برای وضوگرفتن به ترتیب صورت، دست راست و دست چپپش را شست سپس سر و دو پای خود را با خیسی دست که از آب وضو مانده بود مسح کرد و فرمود: از اول سر انگشتان تا کعب پا را باید مسح کرد. پرسیدند کعب کجاست؟ حضرت فرمودند: بند پا و پایینتر از ساق پا است
- در بعضی روایات برای قوزک کلمهای دیگر (ظنبوب) به کار بردهاند و صراحتا مسح را تا بند پا دانستهاند و فرمودند؛ که منظور از کعب، قوزک نیست. 9
امام باقر(علیهالسلام): «الا احکی لکم وضوء رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم ثم اخذ کفّا من الماء فصبّها علی وجهه … حضرت کیفیت وضو رسول الله را برای یاران خود شرح داد و این وضعیت و کیفیت وضو را به طور کامل شرح داد تا رسید به اینجا «ثم مسح رأسه و قدمیه ثم وضع یده علی ظهر القدم» همان قبّه (برآمدگی) القدم، «ثم قال هو الکعب» فرمود آن کعبی که شما دنبال می کنید همین است. و فرموده است آن استخوان هایی که در دو طرف ساق پا قرار دارد که مرغوب هم گفته می شود آن کعب نیست او ظنبوب است «و قال و أومأ بیده الی الاسفل العرقوب ثم قال ان هذا هو ظنبوب» یعنی آن چیزی که اهل تسنن به آن معتقدند ظنبوب است نه کعبین….
احمد اسماعیل بصری که دستش از روایات شیعه خالیست، بنابراین از کتاب عالم اهل سقیفه، مسلم نیشابوری سند آورده برای مسح پا!!!
۴.بدعت دراذان
اذان و اقامه در نمازهای پنجگانه ی واجب یومیّه، بر مرد و زن واجب است،چه ادا باشد یا قضا و چه فرادا باشد یا جماعت؛
.اذان برای نوافل و همچنین برای نمازهای واجب دیگر به غیراز نمازهای پنجگانه واجب نیست و مؤذن برای آنها باید سه بار بگوید: (الصلاة).
هنگام خواندن قضای نمازهای روزانه باید برای هرکدام از آنها اذان و اقامه بگوید، اما اگر برای اولین نماز اذان گفت وبرای نمازهای بعدی فقط اقامه بگوید کفایت میکند، ولی فضیلت و ثوابش کمتر میشود.
برای نماز ظهر جمعه، باید اذان و اقامه گفته شود و نماز عصرش فقط اقامه دارد؛
برای نماز ظهر و عصر روز عرفه نیز همین حکم برقرار است.
اگر امام علیه السلام به جماعت نماز بخواند و عده ای دیگر بیایند، تا وقتی صفوف نماز متفرق نشده باشند، اذان واقامه نمیگویند ـ هرچند کراهت داردـ و اگر متفرق شدند اذان واقامه میگویند.
اگر نمازگزار برای نماز فرادا، اذان و اقامه بگوید و بعد بخواهد به جماعت ملحق شود، مستحب است که دوباره اذان و اقامه بگوید.
کیفیت اذان
در اذان و اقامه، بعد از شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اکرم، باید شهادت بر حجت بودن امام علی و امامان از فرزندان ایشان و نیز مهدی و مهدیین از فرزندان ایشان ذکر شود.
اذان:
الله اکبر ۴ بار
اشهد ان لا اله الا الله ۲ بار
اشهد ان محمدا رسول الله ۲ بار
اشهد ان علیا و الائمة من ولده حجج الله ۲ بار
اشهد ان المهدی و المهدیین من ولده حجج الله ۲ بار
حی علی الصلوة ۲ بار
حی علی الفلاح ۲ بار
حی علی خیر العمل ۲ بار
الله اکبر ۲ بار
لا اله الا الله ۲ بار
یکی از بدعت های احمد اسماعیل اضافه کردن عبارتی در اذان است:
اشهد ان المهدی و اولاده المهدیین حجج الله.
عبارت فوق در هیچ روایتی اگر چه سندا هم ضعیف باشد ذکر نشده است و مطابق فرموده امام صادق علیه السلام چیزی جز شر نیست!
قال الصادق علیه السلام أَمَا إِنَّهُ شَرٌّ عَلَيْكُمْ أَنْ تَقُولُوا بِشَيْءٍ مَا لَمْ تَسْمَعُوهُ مِنَّا10
امام صادق علیه السلام فرمودند: آگاه باشید که شر و تباهی است بر شما اگر چیزی را بگویید که آنرا از ما نشنیده اید.
پس خواندن این عبارت در اذان توسط پیروان احمد بصری از دو حالت خارج نیست:
یا اینها ادعا می کنند این عبارت جزئی از اذان است یا اینکه جرئی از اذان نیست !
- اگر ادعا می کنند جزء اذان است قطعا بدعتگزار هستند. چراکه اذان یک مساله توقیفی می باشد بدین معنی که الفاظش تنها توسط شرع تعیین می شود و اجتهادی نیست،مثل رکعات نماز .برای مثال ده رکعت نماز ثواب بیشتری دارد تا دو رکعت اما خداوند حکم فرموده نماز صبح دو رکعت باشد و نمی توان گفت چون ده رکعت خیلی بهتر است پس چرا دو رکعت بخوانیم !؟ جواب این است که چون رکعات نماز توقیفی ست تنها با دستور شارع (پیامبر وائمه اثنی عشر علیهم السلام)تجویز می شود. و اگر کسی ده رکعت نماز بعنوان نماز صبح بخواند، نمازش محکوم به بطلان خواهد بود .اذان هم همچنین است یک ذکر توقیفی است هرگونه افزودن لفظی بعنوان ذکر اذان بدعت می باشد.لذا اگر ادعا می کنند این چیزی که ساخته اند جزئی از اذان است این همان بدعت است .
- اما اگر می گویند : ما نیز همانند اشهد ان علیا ولی الله که جزء اذان نیست ولی بعنوان شعار لابلای اذان گفته می شود، شهادت بر مهدیین را می گوییم در پاسخ باید گفت شهادت بر آنچه که اصل وجودش باطل است عین شهادت دادن به عقیده ی ظنی و عین حرام شرعی و تخلف از قرآن می باشد .
وقتی ثابت شده است که روایات مهدیین دوازده گانه از اولاد مهدی، تنها و تنها یکی دو روایت ضعیف السند و مضطرب المتن دارد، چطور می توان این عقیده را پذیرفت که مطابق با آن ذکری در اذان داشته باشد !؟
این مصداق بارز اکتفای به ظن در مسئله ی ضروری است و تخلف از نص صریح قرآن کریم که اجتنبوا کثیرا من الظن. و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا می باشد پس هر دو حالتش. چه جزء اذان بدانند. چه ندانند بدعت و حرام شرعی و خروج از حدود الهی هست.
ذکر این نکته بسیار مهم است که اگر شیعیان در اذان شهادت به ولایت علی علیه السلام می دهند مطابق با دستور معصومین می باشد که فرموده اند هر کس شهادت به رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله داد به ولایت علی علیه السلام نیز شهادت دهد : 11
قال رسول الله صلى الله عليه وآله : من قال لا إله إلا الله فتحت له أبواب السماء ومن تلاها بمحمد
رسول الله صلى الله عليه وآله تهلل وجه الحق سبحانه وتعالى فاستبشر بذلك ومن تلاها بعلى ولي الله غفر الله له ذنوبه ولو كانت بعدد المطر
اما همانگونه که دربالا گفته شد در خصوص عبارت «اشهد ان المهدی و اولاده المهدیین حجج الله» هیچ روایتی وجود ندارد!
۵.بدعت احمداسماعيل بصري درنمازواجب
- وجوب اذان و اقامه در نمازها
- گفتن اذان و اقامه در ابتدای نمازهای یومیه واجب است. 12
- در ابتدای سایر نمازهای واجب و مستحب، به جای اذان و اقامه، سه بار گفته می شود: الصلوة
- واجب است بعد از تکبیرة االحرام، شش تکبیر بگوید که درمجموع هفت تکبیر میگردد. تکبیر اول، تکبیر آغاز نماز است.
- قرائت واجب است. کسی که نمیتواند صحیح قرائت کند واجب است یاد بگیرد، و اگر وقت نماز تنگ گردد باید تا جایی که بتواند بخواند، یا »بسم الله الرحمن الرحیم« سوره ی حمد را ده بار بخواند، و اگر نتوانست هرچقدر از قرآن که بلد است بخواند و یا به اندازه ای که معادل قرائت باشد )سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر( بگوید، و پس ازآن واجب است قرائت را یاد بگیرد.
- در رکعتهای سوم و چهارم باید سوره ی حمد را بخواند، چه امام باشد و چه مأموم و چه اینکه فرادا نماز بخواند، و اگر نتوانست ده بار »بسم الله الرحمن الرحیم« بخواند واگر نتوانست تسبیحات بگوید.
- جبران همه ی نمازهای قضا ، با یک شبانه روز!!!
احمد اسماعیل بصری خواندن یک شبانه روز نماز قضا در شب ۲۳ ماه رمضان را جبران سی سال نماز قضا شده میداند .
((( وبالنسبة لقضاء الصلاة فالقضاء في ليلة ثلاث وعشرين من رمضان يعدل ألف شهر، فلو كان في ذمة شخص مثلاً سنة قضاء أو عشر سنين أو حتى ألف شهر يكفيه قضاء يوم واحد في ليلة القدر. )))13
در خصوص قضای نماز، در شب بیست و سوم ماه رمضان که برابر با هزار ماه است اگر بر ذمه ی شخصی به عنوان مثال دو سال یا ده سال یا حتی هزار ماه نماز قضا باشد ،قضای بک روز در شب قدر او را کفایت میکند. 14
پیروان این فرقه همواره ادعا دارند که بر اساس قرآن و روایات سخن می گویند.از این عزیزان تقاضا داریم مدرک فتواهای فوق را از قران و روایات ارائه نمایند.
دقت فرمایید که عقل ناقص و خباثت باطن این مدعی ناصب چگونه او را به این یاوه سرایی و نسخ شریعت و دشمنی و انکار مسلمات احکام و سنت محمد و آل محمد علیهم السلام واداشته است .
و حال انکه بطلان این مضحکات و کفریات اظهر از انست که محتاج به ردیه نوشتن داشته باشد !
✅ ۱— علاوه بر ارتداد مدعی نسخ شریعت ، مخالفت و انکار ضروری دین و مذهب در وجوب قضاء صلوة فائته ، هر دو از عناوین ارتداد محسوب میشود .
جدای از غیر ماثور بودن و حکم به رأی و قیاس به رأی چه از باب عمومات و اصول ماثور و چه از باب حکم خاص
✅ ۲— عدم وجود نسخ در شریعت : امام رضا علیه السلام در نامه مهم خویش در باب شروط تکمیل ایمان و محض الایمان میفرمایند : 15
… وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِينُهُ وَ صَفِيُّهُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ وَ سَيِّدُ الْمُرْسَلِينَ وَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ أَفْضَلُ الْعَالَمِينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ وَ لَا تَبْدِيلَ لِمِلَّتِهِ وَ لَا تَغْيِيرَ لِشَرِيعَتِه …
تغییر و تبدیلی در شریعت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیست .
✅ ۳ — مخالفت با اصل متواتر مأثور و روایی :حلال محمد صلی الله علیه وآله حلال و حرام محمد صلی الله علیه وآله حرام است ، تاروز قیامت
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ اباعَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِيءُ غَيْرُهُ وَ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع مَا أَحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَةً إِلَّا تَرَكَ بِهَا سُنَّةً.
زرارة گويد از امام صادق علیه السلام راجع بحلال و حرام پرسيدم فرمود: حلال محمد هميشه تا روز قيامت حلالست و حرامش هميشه تا روز قيامت حرام، غير حكم او حكمى نيست و بعد او پيغمبرى نيايد و على علیه السلام فرمود هيچ كس بدعتى ننهاد جز آنكه بسبب آن سنتى را ترك كرد. 16
✅ ۴ – قیاس : چنانچه روشن است احمد بصری به تبعیت از امام خویش یعنی ابلیس و ابوحنیفه ، با قیاسی واضح و روشن و مبدعانه ، به این نسخ روی میاورد !
و حال انکه حرمت و نفی قیاس از اصول و مسلمات و متواترات مذهب اهل بیت علیهم السلام بوده و صاحب قیاس به مبدع بودن و تبعیت از ابلیس وصف گشته است ! عَنْ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُرَشِيِّ قَالَ: دَخَلَ أَبُو حَنِيفَةَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا حَنِيفَةَ بَلَغَنِي أَنَّكَ تَقِيسُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَا تَقِسْ فَإِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ …
عَنْ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُرَشِيِّ قَالَ: دَخَلَ أَبُو حَنِيفَةَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا حَنِيفَةَ بَلَغَنِي أَنَّكَ تَقِيسُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَا تَقِسْ فَإِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ … (الكافي (ط – الإسلامية)، ج1، ص: 58 )
إنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُصَابُ بِالْقِيَاس (کافی ج۱ص۵۶)
إنَّ السُّنَّةَ لَا تُقَاسُ أَ لَا تَرَى أَنَّ امْرَأَةً تَقْضِي صَوْمَهَا وَ لَا تَقْضِي صَلَاتَهَا يَا أَبَانُ إِنَّ السُّنَّةَ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ.(کافی ج۱ص۵۷)
و دهها روایت متواتر در نهی و حرمت قیاس …
۶.بدعت در صلوات
احمد الحسن در جلد اول تا سوم متشابهات، صلوات رایج شیعه را می نویسد، و از صلوات بر مهدیین خبری نیست.
فقط در جلد چهارم متشابهات، مهدیین را به صلوات اضافه می کند!
آیا در سه جلد اول، به اهمیت مهدیین پی نبرده بود؟!!
احمد بصری نحوه صحیح صلوات را با ارائه سند 17ذکر کرده،حال سوال ازپیروان این کذاب این است که بگویند مهدیین در کجای این صلوات است؟
پیامبر صلی الله علیه وآله روش صحیح صلوات را فرمودند؛
امام حسن مجتبی ع ضمن بیان فضایل خود، خطاب به معاویه فرمودند:18
وَ فَرَضَ اللهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) الصَّلَاةَ عَلَى نَبِيِّهِ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) عَلَى كَافَّةِ الْمُؤْمِنِينَ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ، كَيْفَ الصَّلَاةُ عَلَيْكَ فقَالَ: قُولُوا: “اللَّهُمَ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
توضیحاتی پیرامون کتاب شرایع الاسلام
در اینجا لازم دانستیم برای فهم دقیق مطلب اشاره ای به کتاب شرایع الاسلام داشته باشیم: 📖 شرایع الاسلام ـــــــــ محقق حلی 📖
کتاب شَرائعُ الإسلام فی مسائل الحَلال و الحَرام مشهور به شرایع ، از آثار فقهی مشهور شیعه ی امامیه است
و تألیف عالم جلیل القدر شیخ ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن هذلی، معروف به محقق حلی یا محقق اول (متوفای ۶۷۶ق.) رحمه الله علیه میباشد.
دراین کتاب ، مباحث فقهى در چهار قسمت عبادات، عقود، ايقاعات و احكام دستهبندى شده و سپس هر كدام از اين چهار قسمت به صورت كتابهاى مستقلى كه در موضوعى واحد داراى اشتراک هستند گردآورى شده.
اين كتاب از زمان نگارش مورد توجه فقهاى عظام واقع شده و شروح متعددى همچون« مسالک الأفهام » شهيد ثانى( م ۹۶۶ ق)،« مدارك الأحكام» سيد محمد عاملى( م ۹۴۶ ق)،« جواهر الكلام» شيخ محمد حسن نجفى( م ۱۲۶۱ ق)،« مصباح الفقيه» آقا رضا همدانى( م ۱۳۲۲ ق) بر آن نگاشته شده است.
اين كتاب از زمان نگارش در حوزههاى علميه تدريس مىشده و بيش از هفتصد و پنجاه سال متن درسى حوزههاى علميۀ شيعه بوده است.
محقق حلى از همان سنين كودكى به تحصيل مقدمات علوم متداول عصر خويش پرداخت. او ادبیات عرب را كه زبان مادريش بود به خوبى فرا گرفت. هیئت و رياضيات و منطق و كلام را به مقدار لازم آموخت و در تمام اين رشتهها با توجه به هوش سرشار خود تبحر كامل يافت. وى آنگاه فقه و اصول را پيش پدرش حسن بن یحیی آموخت و از محضر فقهاى مشهور حله، مانند ابن نما و سيد فخار موسوى- شاگرد ابن إدریس حلی – بهره برد.
محقق حلى با يك واسطه شاگرد ابن زهره و ابن إدريس حلى است و استاد علامه حلی بوده است.
محقق حلى در سايۀ قريحۀ سرشار و فكر مواج و وسعت نظرى كه داشت، به تحكيم مبانى فقه شيعه و اساس مكتب اجتهاد پرداخت. وى فقه را بر پايۀ استدلال محكم بنا نهاد و در تحقيقات خود به آراى ديگران نيز توجه داشت و در توسعۀ ابعاد آن كوشش مىكرد.
دیگر اثار علمی ایشان همچون :
- شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام
- المختصر النافع فی فقه الامامیة
- النافع فی مختصر الشرائع
- المعتبر فی شرح مختصر النافع
- المعارج فی اصول الفقه
- تلخیص الفهرست
- شرح نکت النهایة (در فقه امامیه)
- الکهنة در منطق
- المسلک فی اصول الدین
- نکت النهایة
- و …
کتب متعدد ایشان در علومی چون فقه و اصول و رجال و منطق و ادبیات و … بیان کننده ی مبانی اجتهادی ایشان و تسلط علمی او بر این علوم میباشد.
تمام این علوم و کتب در برگیرنده و منعکس کننده ی مبانی علمی و فقاهتی و اجتهادی ایشان میباشند که بوسیله ی ان استخراج احکام شرع و نوشتن کتابی همچون شرایع الاسلام محقق میشود .
اما انچه بیان شد برای اشاره به این مطلب است :
احمد بصری و جاهل مدعی علم ، که در تمام امور معرفتی و علمی و شرعی ، رسوایی و فضاحت هایش اشکار و واضح گردیده است .
از شدت فقر علمی و جهل ، در فهم مسائل فقهی و روایی و فروع شریعت ،
!! اتباع خویش را به کتاب شرایع محقق حلی ارجاع داده است . و انان را مامور به اخذ احکام دین ، از کتاب شرایع مرحوم محقق حلی کرده است .
!! و تنها با ایجاد تغییرات بسیار بسیار مختصری (تقریبا زیر پنج درصد ) در متن کتاب محقق حلی ،
کتاب فقهی و در واقع توضیح المسائل یک مجتهد و فقیه اصولی و رجالی شیعی را به نام خود منتشر کرده است . و اتباع خویش را به عمل و تمسک به این کتاب امر مینماید !
هر چند این مدعی در مقدمه ی کوتاه یک صفحه ای اش بر این کتاب ، اشاره کرده است که این کتاب شرایع محقق حلی است . و میگوید محقق به قدر وسع خویش در معرفت احکام پیامبر و اهل بیت علیهم السلام تلاش کرده است اما دچار خطاهایی نیز شده است که البته از تقصیر نبوده است و معذور است !!!!
و بعد مینویسد که البته او این کتاب را تصحیح کرده است !!! و احکام شریعت را طبق انچه امام مهدی به من اموزش داده است بیان کرده ام !!!!!!!! و هرکس با این کتاب مخالفت کند با امام مهدی مخالفت کرده است !!!!!
من اينها را از امام مهدي يادگرفته ام 19
حقیقت انست که مدعی بصری خود نیز میداند که ورود به عرصه ی عظیم و دقیق و مهم فقه ، تنها طومار رسوایی های او را طولانی تر و سیاه تر میکند و فضاحت ها و جهل او را آشکار تر !
و لذا چاره ای ندارد جز ارجاع اتباع خود به کتاب فقهی یک مجتهد اصولی رجالی .
انهم کسی چون محقق حلی ره که با مبانی اجتهادی و اصولی و رجالی ، به فتوا و بیان احکام شریعت پرداخته است .
و عده ی زیادی از علمای متاخر از ایشان به شرح مبانی ایشان و تفصیل مقدمات و ادله ی اجتهادی ایشان پرداخته اند .
و ادله ی اصولی و روایی که صاحب شرایع برای فتوا و حکم خویش به انها اعتماد کرده است را بررسی نموده اند !
و تمام مطالب کتاب شرایع محقق نتیجه ی مجموعه ای از مبانی اجتهادی و مباحث اصولی و رجالی و درایه الحدیثی و جرح و تعدیلات و … میباشد .
و لکن شاهدیم که مدعی بصری که تمام سعی و تلاش او در تکفیر و اهانت به فقها و مجتهدین و اصولیون و رجالیون شیعه و حوزه های علمیه ی شیعی ، معطوف شده است !
!! و به بدعت خواندن علوم مذکور و بدعت گذار دانستن مجتهدین و فقهای شیعه و رجالیون و اصولیون وحوزه های علیمه ی شیعه مشغول شده است !
اما درمقام علم و عمل ، نه میتواند اتباع خود را به متون روایی ارجاع دهد .و نه میتواند و قدرت ان را دارد که به بحث فقهی بپردازد و اثر فقهی ارائه دهد !!!
پس در مقام علم و عمل چاره ای ندارد جز اتکاء و اعتماد به مجتهدین و فقهاء اصولی و رجالی و کتب معمول و رایج حوزه های شیعی . که یکی از قدیمیترین و معتبر ترین این کتب کتاب شرایع است .
!! و قبول و اعتماد به همان کتابی که دقیقا بیش از هفتصد سال مهمترین متن درسی و فقهی حوزه های علیمه ی شیعه بوده و هست !!!!
و حتی بسیاری از بزرگترین کتب اصلی و مبسوط فقهی دیگر نیز شرح همین کتاب است . همچون جواهر الکلام محقق نجفی در ۴۳ مجلد و مصباح الفقیه حاج اقا رضا همدانی و …
!! و چاره ای ندارد جز اعتماد و قبول کتاب درسی همان حوزه های علمیه ای که به ان فحاشی میکند !
!! و قبول مبانی اجتهادی و اصول و رجال و درایه و ادبیات و … که منجر به شکل گرفتن کتابی اجتهادی همچون شرایع الاسلام مرحوم محقق حلی رحمه الله علیه و شروح ان میشود …
پس اینجاست که تحقق روایت زیبای امام صادق علیه السلام را نیز انسان مشاهده مینماید :
—- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ آيَةَ الْكَذَّابِ بِأَنْ يُخْبِرَكَ خَبَرَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَإِذَا سَأَلْتَهُ عَنْ حَرَامِ اللَّهِ وَ حَلَالِهِ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ شَيْء 20
معاويه بن وهب گويد: شنيدم از حضرت صادق عليه السّلام كه ميفرمود: همانا نشانه دروغگو اينست كه از آسمان و زمين و مشرق و مغرب خبر ميدهد (یعنی به دروغ ادعای این علوم را میکند )
ولى آنگاه كه از حرام و حلال خداوند از او بپرسى چيزى و علمی نزد او نيست كه پاسخ دهد.!! !! !!
این مدعی مبدع با بیشرمی تمام پای خود را به روی شریعت محمد و آل محمد علیهم السلام گذاشته و صراحتا مدعی میشود شریعت محمد و آل محمد علیهم السلام قابل نسخ است و نسخ ان توسط خویش را تایید کرده . و شروع به نسخ شریعت مینماید ! !!
در کتاب جواب منیر ج ۳ ص ۴۱ : نسبت به یکی از بدعتهای او از او سوال میشود .
یکی از هزاران بدعت و نسخ شریعت او به اینکه مدعی میشود : متعه کمتر از ۶ ماه جایز نمیباشد !!!
پس در پاسخ میگوید : ((( احکام شرعیه نسخ میشوند ! و چه آسان و کوچک است این مورد از نسخی که سوال کردی !!!
پس قطعا در اینده نسخ هایی بسیار بزرگتر و عظیم تر از این واقع خواهد شد ️!!
این مدعی مرتد صریحا میگوید این موارد از نسخ هنوز بسیار اسان و ساده و کوچک است .
پس منتظر نسخ های بسیار بزرگ تر و مهم تر از شریعت محمد و آل محمد علیهم السلام به دست من باشید !!!
و حال انکه عدم نسخ احکام اسلام و شریعت محمد و آل محمد علیهم السلام ، از مسلمات و ضروریات و متواترات دینی و روایی میباشد .
و اصل این ادعا و کلمات ، نشان از اوج بدعتگذاری و تلاش برای دشمنی و انکار و تعطیل دین اسلام و شریعت محمد و آل محمد علیهم السلام ، در نزد فرقه ی مارقین ، دارد .
نتیجه آنکه:
خاتمیت دین و شریعت اعلام شده است و حتی اهل البیت علیهمالسلام هم صرفا مبین احکام شریعتند نه شارع ؛ بله اگر کسی سنتی را پایه گذاری کرد آن سنت حکم شرعی نیست؛ و کسی حق ندارد آن را وارد دین کند .
قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : اتَّبِعُوا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّار حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: [از ما] تبعیت کنید و چیزی [در دین] ابداع نکنید، چرا که هر بدعتی ضلالت و هر ضلالتی در آتش جهنم است. (وسایل شیعه، شیخ حرعاملی، ج1، ص 275، ابواب وضو، ب 15،ح 9، ط اسلامیه، روایت اول)
اولیای الهی و بزرگان دین همواره انسان را از بدعت ها بر حذر داشته اند و همچنین پیامبر گرامی اسلام طریقه رویارویی با بدعتگزاران را بیان فرمودند:
هرگاه پس از من، شبهه افکنان و بدعت گذاران را دیدید،
آشکارا از آنان بیزاری جویید،
و زیاد از آنان بدگویی کنید،
و به آنان بتازید، و متّهمشان کنید،
تا از تبهکاری در اسلام منصرف شوند،
و مردم از آنان حذر کنند، و بدعت هایشان را یاد نگیرند،
خداوند در ازای این کار، به شما پاداش میدهد، و مقامتان را در آخرت بالا میبرد. 21
و در نهایت:
من تَبَسَّمَ فى وَجهِ مُبتَدِع فَقَد اَعانَ عَلى هَدمِ دینِه.22
کسى که با روى باز، بدعتگزار را بپذیرد، به ویران ساختن دین خود کمک کرده است.
پی نوشت
- بحار ج۶۹ص۲۱۶
- المتشابهات السید احمدالحسن جلد ۴ ص۴۶ /الوصیه المقدسه احمدالحسن گرداوری علاسالم ص۶۳
- شرایع الاسلام ج۱ص۶۹
- شرایع الاسلام ج۱
- پاسخ های روشنگر بر بستر امواج ج۶ پرسش ۵۶۳ ص ۸۲
- الجنه الفقهیه ۲۵جولای ۲۰۱۷
- سوره ی مائده ،آیه ۶
- الفضائل – شاذان بن جبرئيل القمي ( ابن شاذان ) – ص ۹۳
- طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ج ۵،ص ۳۷۸.
- وسايل الشیعه ج۲۷ص۷۰
- الفضائل – شاذان بن جبرئيل القمي ( ابن شاذان ) – ص۲۳
- شرایع الاسلام ج اول ص ۵۶
- الاجوبة الفقهیه کتاب الصلاة ص۳۰ الاجوبه الفقهیه / الصلاه / ص ۳۰
- جواب المنیر ج ۴ سوال ۳۳۴
- عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص: ۱۲۲
- الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، ص: ۵۸
- متشابهات ج۳ سوال ۱۱۶
- الکافی ج۲ص۴۹۴
- شرايع الاحكام ص ٦٢
- الكافي (ط – الإسلامية)، ج2، ص: 340
- مستدرك الوسائل , جلد۱۲ , صفحه۳۲۶
- سفینة البحار، ج۱، ص ۶۳
لعنت الله علیه