حدیث مااشکل | یمانی پدیا | دانشنامه مجازی مدعیان مهدویت
قانون شناخت حجت های الهی

حدیث مااشکل

بررسی حدیث مورد استنباط جریان انحرافی احمد بصری

” بررسی حدیث ما اشکل ”

درطول تاریخ ، مذهب شیعه و مردم همواره با افرادی برخورد داشتند که با طمع ورزی و هدف هایی شوم در پی عوام فریبی دینی بوده اند . از معصومیت و بی اطلاعی مردم استفاده کرده و با مکر و حیله در پیِ تشکیل دم و دستگاهی برای خود بوده اند ؛ شاید دنبال ثروت اند ، شاید در پیِ دنیا پرستی و سلطه بر مردم ، شاید دست نشانده مخالفین اصلی مذهبِ محکم و مستدلِ شیعه و شایدم …

هرچه که هستند و از هرکجا که آمدند روز به روز فعال تر شده اند.

قلب شیعه از آن جا بیشتر جریحه دار میشود که از نعمت دیدن امام زمانِ خود محروم است و چاره ای جز انتظار ندارد .

چند سالی هست که جریانی به راه افتاده است به نام یمانی (همبوشی) که حرف های گمراه کننده و تقطیع روایات و ادعاهایی بس شگفت آور و توهین به معصومین و انبیاء (علیهم السلام) و… برایشان نُقل و نبات است.

کوچک و بزرگ،عالِم و غیر عالِم و زن و مرد بعضا به این تفکر برخود داشته و متاسفانه آلوده شده اند ، مگر کسانی که همواره موفق بوده اند در توسل به صاحب الزمان(علیه السلام) و البته عمق بخشیدن به دانش مذهبی و دینی خود!

همانطور که در کلام گوهربار امام حسن عسکری(علیه السلام) در باب زمان غیبت فرزندشان حضرت مهدی(علیه السلام) چنان آمده است:

«وَ اَللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لاَ يَنْجُو فِيهَا مِنَ اَلْهَلَكَةِ إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ»

بخدا يك غيبتى دارد كه در آن كسى از هلاكت نجات نيابد جز آنكه خداى عز و جل او را بر قول بامامت وى ثابت دارد و او را موفق سازد كه براى تعجيل فرجش دعا كند. کمال الدين و تمام النعمة ج ۲، ص ۳۸۴

شاید شما هم در تلگرام ، واتساپ و… با این پیام (یا فهوای آن) برخورد داشته اید…

” … که یمانی آمد ، وصی امام زمان ، سید احمد الحسن ، همان یمانی موعود ، دارنده هدایت بخش ترین پرچم و…. ”

شاید بتوان گفت اصلی ترین و پاشنه آشیل دعوتشان (همانطور که احیاناً شنیده اید) استناد به روایتی موسوم به “ما اَشکَل” که در ادامه قصد داریم تا بیشتر در این موضوع کنکاش کرده و واقیت و اصل مطلب را استخراج کنیم.

امید که برایتان مفید باشد و نظر عنایت حضرتش شامل حالمان شود.

-پیروان احمد بصری میگویند راه شناخت وقانون معرفت حجج الهی سه چیز است :

( وصیت و سلاح و پرچم )

یکی از احادیثی که پیوسته در فرقه یمانی مورد سوء استفاده قرار میگیرد ، حدیث )ما اشکل(می باشد.

 

*پیش از بررسی این حدیث و شبهاتی که پیرامونش مطرح میشود ذکر چند مورد خالی از لطف نیست:

  1. ابتدا باید به آن اشاره کرد دلیل معروف شدن این حدیث به “ما اشکل” که منقول از امام باقر(علیه السلام) است ، آنست که:

« در این حدیث ، عبارت (مَا أَشْکَلَ عَلَیْکُمْ فَلَمْ یُشْکِلْ عَلَیْکُمْ عَهْدُ نَبِیِّ اللَّه ص وَ رَایَتُهُ وَ سِلَاحُهُ…) وجود دارد، این روایت در بین همبوشیان به حدیث (ما اشکل) معروف شده است .»

  1. لازم به ذکر است که همبوشیان معمولا این حدیث را به طور کامل نقل نمی کنند زیرا نقل کامل حدیث به ضررشان تمام می شود …!!!
  2. همبوشیان بر اساس این حدیث ، راه شناخت حجج الهی را در سه چیز (وصیت، سلاح و پرچم ) معرفی کرده و مابقی طرق شناخت را شبهه ناک دانسته و آنها را عنوان نمی کنند .

 

-ابتدا ترجمه حدیث را ضمن 7 قسمت تقدیم نموده و سپس پیرامون آن گفتگو می‌کنیم تا غرض ورزی این فرقه پوشالین بر همگان آشکار گردد .

این ترجمه بر اساس نقل مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار صورت گرفته است.

 

*خواهشمندم به بخش های بلد شده بیشتر توجه فرمایید .

 

از تفسیر عیاشی از جابر جعفی که می‌گوید‌ امام محمد باقر(علیه السلام)‌ فرمودند:‏

1- در جاي خود بنشین و هرگز دست و پایت را تکان نده [و کاری نکن]‌ تا در سالی ، علامت‌هایی را که برایت ذکر می‌کنم ‏ببینی . و [ آن علائم این است که ] ببینی کسی از دمشق صدایی می‌زند و در یکی از روستاهای آن فرورفتگی ظاهر شود و قسمتی از مسجد آن فرو می‌ریزد ، پس زمانی که دیدی ‎طایفه ترك از آنجا ‌‏[ دمشق ] گذشتند و در جزیره فرود آمدند و رومیان هم در رمله فرود آمدند و آن [ سال ]، سالِ اختلاف در تمام سرزمین عرب است.

2- و همانا اهل شام در این هنگام بر گرد سه پرچم مختلف جمع می‌شوند:‌ پرچم اصهب و پرچم ابقع و پرچم سفیانی‎.‌‏ همراه ‏قبیله بنی ذنب الحمار ، قبیله مضر بوده و همراه سفیانی ، دایی‌هایش از قبیله کلب می‌باشند. پس سفیانی و همراهیانش بر ‏قبیله بنی ذنب الحمار پیروز می‌گردد وآن چنان می‌کشند که سابقه نداشته است .

مردی از بنی ذنب الحمار در دمشق حاضر ‏می‌شود و با همراهیانش کشته می‌شود ، کشته شدنی که سابقه نداشته است و این است معنای آیه شریفه «فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ»‏[1]

سفیانی و پیروانش ظاهر شده [ و خروج می‌کنند ]  و او قصدي جز کشتن آل پیغمبر (علیهم السلام) :‌ و شیعیان آنها ندارد پس او یک لشکر به کوفه می‌فرستد و جمعی از شیعیان آنجا را می‌کشد و گروهی را دار میزند، و پرچمی از خراسان آمده و در ساحل دجله فرود می‌آیند .

مرد ضعیفی از موالیان [ و دوستان اهل بیت ] با طرفدارانش براي مقابله با سفیانی به بیرون کوفه می‌رود و مغلوب می‌گردد، و سفیانی لشکری به مدینه می‌فرستد پس ‎مردي در آنجا کشته می‌شود و مهدي و منصور فرار می‌کنند و سفیانی، بزرگ و کوچک آل‌پیغمبر را گرفته و هیچ کدام از آنها تَرک نمی‌شود مگر اینکه حبس شود.

آنگاه لشکری براي پیدا کردن مهدي و منصور از مدینه بیرون می‌رود و مهدی همچون موسی [بن عمران] هراسان و نگران از مدینه بیرون می‌رود و بدین گونه وارد مکه می‌شود و لشکر می‌آید تا به سرزمین بیداء برسد و آن لشکر، لشکری رها شده [و هلاک شده است که] در زمین فرو می‌روند و کسی از آنان ‏باقی نمی‌ماند جز یک مُخبِر [که خبر این هلاکت را می‌رساند]‏

3- پس قائم بین رکن و مقام می‌ایستد و نماز می‌خواند و بعد از نماز ـ درحالی که وزیرش با اوست ـ می‌گوید: ((ای ‏مردم! همانا طلب یاری می‌کنم از خدا در برابر کسانی که به ما ظلم کرده و حق ما را ربودند.‌ هر کس درباره خدا با ما گفتگو دارد [ به ما بگوید زیرا ]‌ ما از هر کس به خداوند نزدیک ‌تریم و هر کس درباره آدم گفتگو دارد ‌‏[ به ما بگوید زیرا ]‌ ما از هر کس به آدم نزدیکتریم و هر کس درباره نوح گفتگو دارد [به ما بگوید]‌ که ما از هر کس به وي نزدیکتریم ‏و هر کس درباره ابراهیم گفتگو دارد ‌‏[به ما بگوید زیرا]‌ ما از هر کس به ابراهیم نزدیکتریم و هر کس درباره محمد گفتگو دارد ‌‏[به ما بگوید که] ما از هر کس به محمد نزدیکتریم و هر کس درباره پیغمبران با ما گفتگو دارد ‌‏[به ما بگوید زیرا]‌ ما از هر کسی به پیغمبران نزدیکتریم و هر کس در خصوص کتاب خدا گفتگو دارد ‌‏[به ما بگوید زیرا]‌ ما در این خصوص از هر کس سزاوارتریم‎ .‌‏ ما و هر مسلمانی امروز شهادت می‌دهیم که مورد ستم واقع شدیم و آواره گشتیم و ‏بر ما سرکشی شد و از وطن و اموال و خانواده‌هایمان بیرون شدیم و مقهور گشتیم الا اینکه ما هم اکنون از خدا و هر مسلمانی یاري می‌طلبیم))‏

 

4- ‏[امام باقر(علیه السلام) در ادامه فرمودند: ] و به خدا قسم سیصد و چند مرد که پنجاه زن در میان آنهاست بدون وعده قبلی در مکه جمع می‎شوند، مانند قطعه‌هاي ابر پاییزی که بعضی از آنها از بعضی دیگر تبعیت می‌کنند و این است معنای آیه که خدا ‏می‌فرماید: «أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ»[2]

پس مردي از آل پیغمبر می‌گوید: این شهر [مکه] مردمی ظالم دارد، سپس او [قائم] به همراه آن سیصد و چند نفر ‏ــ که با وی بین رکن ومقام بیعت کرده‌اند ــ از مکه خارج می‌شوند. همراه او عهد پیامبر خدا و پرچم و سلاح ‏ایشان می‌باشد در حالی که وزیرش همراه او است پس ندا دهنده‌ای از آسمان مکه به اسم او و امر او ندا می‌دهد ‏تا اینکه همه اهل زمین می‌شنوند. اسم او، اسم پیامبری می‌باشد.‏

 

5– هر‌ آنچه که براي شما اشکال [و شبهه] ایجاد کند، عهد پیامبر خدا و پرچم و سلاح او و نفس زکیه از اولاد حسین‌ اشکال [وشبهه]‌ نمی‌کند پس اگر این ‌‏[موارد] بر شما اشکال [وشبهه] ایجاد کند صداي آسمانی به اسم او و امر او بر شما ‏اشکال [و شبهه] نمی‌کند.‏

 

 

6- از افراد معدود و شاذّ از آل محمد: دوری کن ، پس همانا برای آل محمد و علی پرچمی است و برای دیگران ‏هم پرچم‌هاست ، پس بر زمین بنشین و هرگز از احدی از آنان پیروی نکن تا آنکه مردي از اولاد حسین را ببینی که عهد پیامبر خدا و پرچم و سلاح وي همراه اوست ، زیرا عهد پیامبر خدا‌ به علی بن الحسین رسید و بعد از او به محمد بن علی رسید و بعد هم خدا هر چه خواهد می‌کند.

پس همیشه با آنها باش و از کسانی که براي تو ذکر کردم بپرهیز، پس هنگامی که مردي از آنها خارج شد که همراهش ‏سیصد و چند نفر مرد بود و پرچم رسول خدا را به همراه داشت در حالی که آهنگ مدینه دارد از سرزمین بیداء ‏عبور می‌کند تا اینکه می‌گوید: این مکان قومی است که [در زمین] فرو شدند و معنی این آیه است که خدا می‌فرماید:

(أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ )[3]

7- وقتی وارد مدینه گردد، محمد بن شجري را مانند روش یوسف [از زندان]‌ خارج کند سپس به کوفه می‌آید و مدتی طولانی ـ هر آنچه خدا اراده کند ـ در آنجا توقف نماید تا اینکه بر کوفه غلبه می‌کند. سپس حرکت می‌کند تا با همراهانش به ‌‏[سرزمین] عذراء [در دمشق] می‌رسد در حالی که مردم بسیاری به او ملحق شده‌اند.‌

در آن روز سفیانی در بیابان رمله است تا زمانی ‏که دو لشکر باهم تلاقی می‌کنند و آن روز، روز تغییر و تبدیل است [یعنی] جمعی از لشکر سفیانی که از شیعیان آل محمد هستند خارج می‌شوند [و به اصحاب قائم علیه السلام ملحق می‌شوند]‌ و جمعی از کسانی که با آل محمد بودند به سوی ‏سفیانی خارج می‌شوند. پس آنها از پیروان او هستند تا اینکه ملحق شوند و هر کسی به سوی پرچم خودش خارج ‏می‌شود وآن روز، روز تبدیل و تغییر است.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:  ((سفیانی و همراهانش را در آن روز می‌کشد تا اینکه خبر آورنده‌ای از آنان باقی نمی‌ماند و ‏بیچاره کسی که آن روز از غنیمت قبیله کلب بی نصیب بماند.‏ سپس قائم علیه السلام  به کوفه می‌آید و آنجا منزل و جایگاه او می‌باشد سپس هر جا مسلمانی، عبد باشد او را می‌خرد و آزاد می‌کند ‏و مقروضی نیست مگر این که دینش را ادا می‌کند و هر کس مظلمه‌‎اي به گردن داشته باشد آن را رد می‎کند. اگر عبدی از آنها را بکشد بهایش را پرداخت می‌کند، دیه‌ای که تسلیم اهلش می‌شود.‏

و کشته نمی‌شود مقتولی الا اینکه قرضش را می‌پردازد و به خانواده او کمک می‎کند تا جایی که زمین پر از عدل و داد شود چنان که پر از ظلم و ستم و دشمنی شده است.‏

او و خانواده‌اش در رحبه[4] سکونت می‌کند و رحبه محل سکونت نوح بوده و آن سرزمین پاکی است و ساکن ‏نمی‌شود مردی از آل محمد و کشته نمی‌شود مگر در زمین پاک [زیرا] آنان اوصیاء پاک سرشت هستند))[5]

*امام باقر (علیه السلام) در این حدیث شریف با ذکر برخی از وقایع و علائم ،  مقداری از اوصاف سال ظهور و حجت موعود ‏را ترسیم نمودند تا شیعیان دوران غیبت راه را از چاه تشخیص داده و در دام مدعیان دروغین نیافتند.‏

 

  • ادعای یمانییون :

با اینکه پر واضح است القاب ( مهدی و قائم ) در این حدیث اشاره به وجود مقدس قطب عالم امکان امام زمان( عجل الله و تعالی فرجه و الشریف ) دارد ‏اما عجیب اینجاست که در فضای فرقه یمانی این حدیث را مربوط به یمانی دانسته در حالی که هیچ اسمی از یمانی در آن به میان نیامده است .‏

همبوشیان بر این باورند که احمداسماعیل بصری همبوشی، یمانی مذکور در روایات بوده و او، همان مهدی اول و ‏قائمی است که دنیا را پر از عدل و داد می‌نماید.

لازم به ذکر است که در مورد این باور همبوشیان ـ که یمانی همان قائم می‌باشد ـ  هیچ گونه روایت و نصّی وجود ‏نداشته و صرفا ادعایی بدون دلیل بوده و با روایات متواتر در تعارض می‌باشد .

*اینک با ذکر دلایلی به ابطال ادعای برخي از همبوشیان ـ که می‌گویند مراد از (مهدی و قائم) در حدیث (ما اشکل ) ، همان یمانی ‏است ـ پرداخته و پوشالین بودن این فرقه را ثابت می‌نماییم .

دلیل اول: در این حدیث سخن از سیصد و اندی یار برای قائم و مهدی شده است که با توجه به نقل دیگری از روایت (ما اشکل) و روایات متواتر ، مراد همان ‌‏313 نفر اصحاب خاص بوده که گرد قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)  جمع شده تا حضرتش را در جهت تحقق عدل جهانی یاری نمایند.

‏بنابراین به تصریح حدیث مذکور ، قائم و مهدی فرمانده آن 313 نفر بوده که بین رکن و مقام با حضرتش بیعت می‌نمایند.‏

دلیل دوم : در فرازی از قسمت هفتم ترجمه ، امام باقر (علیه السلام) فرمودند :‏

(سپس قائم به کوفه می‌آید … سپس هر جا مسلمانی ، عبد باشد او را می‌خرد و آزاد می‌کند … ‏تا جایی که زمین پر از عدل و داد شود چنان که پر از ظلم و ستم و دشمنی شده است )

-بر اساس روایات ، آن قائمی که زمین را پر از عدل و داد می‌کند امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد ، که در ادامه به چند نمونه از این مجموعه روایات خواهیم پرداخت .

(جالب‌تر اینکه خود احمد اسماعیل همبوشی در چند جای کتاب سرگردانی[6] به این مطلب ـ که زمین توسط امام زمان پر از ‏عدل و داد می‌شود ـ اعتراف دارد.)

 

  • در روایتی امیرالمومنین(علیه السلام) پیرامون اوصیاء پس از امام حسین(علیه السلام) مطالبی فرموده وگفتند:‏ «… وَ مِنْ بَعْدِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِه‏ … تاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ ‏جَوْرِهَا. » بحارالانوار ج 36ص253‏

 

  • ضمن حدیث دیگری امام باقر(علیه السلام) فرمودند:‏ «… مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا تَبْدِيلَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ قِيَامُ قَائِمِنَا فَمَنْ شَكَّ فِيمَا أَقُولُ لَقِيَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ بِهِ كَافِرٌ وَ لَهُ جَاحِدٌ ثُمَّ قَالَ ‏بِأَبِي وَ أُمِّي الْمُسَمَّى بِاسْمِي وَ الْمُكَنَّى بِكُنْيَتِي السَّابِعُ مِنْ بَعْدِي بِأَبِي مَنْ يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا.» ‏غیبت نعمانی ص86‏
  • در حدیث دیگری پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن نام بردن تک تک اوصیاء خود، پیرامون وصی دوازدهم فرمودند:‏ «… ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ‏ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِي الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما.» کمال الدین ج1ص258

 

دلیل سوم: در فرازی از قسمت 4 ترجمه این گونه آمده است:‏

(… سپس او [قائم] به همراه آن سیصد و چند نفر ‏ـ که با وی بین رکن ومقام بیعت کردند ـ از مکه خارج می‌شوند …)‏

-مسلم و قطعی است که شخص بیعت شده بین رکن ومقام ، کسی جز وجود مقدس امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست. به تصریح ‏روایات فراوان ، آن یگانه قائمی که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، با او بین رکن و مقام بیعت می‌شود،که در ادامه به چند نمونه از این مجموعه روایات خواهیم پرداخت.

  • پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در ماجرایی به اوصیاء 12 گانه خود تا روز قیامت اشاره کرده و فرمودند :‏

«… سپس کامل شدن 12 امام از فرزندان تو تا مهدی امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که زمین را پر از عدل و داد می‌کند ‏همانگونه که پر از ظلم وجور شده است ، ای سلیم به خدا قسم او را ـ امام دوازدهم مهدی را ـ می‌شناسم که ‏بیعت می‌شود بین رکن و مقام و می شناسم اسماء یارانش را وقبیله هایشان را .‏» الاعتقادات شیخ صدوق ص122 و کتاب سلیم ج2ص628‏

 

  • حذیفه گوید که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند:‏ «وقتی زمان خروج قائم شود ، ندا دهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد … پس با او بین ‏رکن ومقام بیعت می‌کنند. عمران بن حصین گفت : این مرد را برای ما توصیف نما، حضرتش فرمودند : او مردی از ‏فرزندان حسین است … پس زمین را پر از عدل می‌کند همانگونه که از جور و ظلم پر شده است .» بحارالانوار ج 52ص304 ‏و الاختصاص ص208‏

 

  • شبهه ای کودکانه :

برخی از همبوشیان پس از لجاجت ‌های فراوان در مقابل روایات ، بالاخره پذیرفته‌اند که اسامی (مهدی و قائم) در حدیث ‌‏(ما اشکل) مربوط به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد اما متاسفانه از بی‌ارتباطی این حدیث با شخصیت یمانی نمی‌توانند دل بکنند و ‏همچنان درصدد مرتبط ساختن حدیث (ما اشکل) با شخصیت یمانی می‌باشند . ‏

در این راستا می‌گویند :‏

(مراد از عبارت (مردی از فرزندان حسین علیه السلام ) در حدیث (ما اشکل) یمانی می‌باشد.)‏[7]

در پاسخ به این ادعای مضحکانه می‌گوییم :‏

اولا: در این حدیث هیچ سخنی از یمانی به میان نیامده است. لذا نسبت دادن عبارت مردی از فرزندان حسین) ع ) به یمانی، ‏ادعایی گزاف و بدون دلیل می‌باشد.‏

ثانیا: در هیچ روایت دیگری هم، از یمانی تعبیر به مردی از فرزندان حسین(علیه السلام) نشده است .‏

ثالثا: در نقل دیگری از حدیث (ما اشکل) به خوبی مراد از عبارت مردی از فرزندان حسین(علیه السلام) مشخص می‌گردد.

جالب اینجاست که این نقل هیچ گاه در فضای فرقه همبوشی مطرح نمی‌گردد .

به عباراتی از این نقل دقت فرمایید :

«… پس خدا اصحابش را که 313 نفر هستند جمع می‌کند و خدا آنان را بدون وعده [قبلی] گرد هم می‌آورد همانند ‏ابرهای پاییزی . ای جابر این ماجرا ، همان آیه ‌ای است که خدا در کتابش می‌گوید: (‏ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً ‏إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ) [بقره/148] پس با او بین رکن و مقام بیعت می‌کنند و همراه او عهدی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ‏است که آن را فرزندان از پدران ارث برده‌اند و قائم مردی از فرزندان حسین (علیه السلام) است که خدا امر [ظهور] او را در یک ‏شب اصلاح می‌کند پس آنچه که بر مردم اشکال [و شبهه] کرد از آن ای جابر، پس ولادتش از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و ‏وراثتش از علماء ـ عالمی پس از عالمی ـ بر آنها اشکال [وشبهه] نمی‌کند … »[8]

بر اساس این نقل از حدیث (ما اشکل) که ناپسند همبوشیان می‌باشد، مراد از عبارت مردی از فرزندان حسین(ع) کاملا مشخص می‌باشد .

آری … این مرد از فرزندان حسین (علیه السلام) ، کسی جز وجود مقدس قائم اهل بیت، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمی‌باشد.

  • کلیت قانون شناخت:

یکی دیگر از ادعاهای گزاف همبوشیان در مورد حدیث (ما اشکل) این است که می‌گویند :‏

(( وصیت و سلاح وپرچم، قانون کلی شناخت حجج الهی است یعنی همه حجج الهی از ابتدا تا انتها با همین قانون شناخته می‌شوند زیرا امام(ع) در حدیث فرموده‌اند : مَا أَشْكَلَ‏ عَلَيْكُمْ فَلَمْ ‏يُشْكِلْ عَلَيْكُمْ عَهْدُ نَبِيِّ اللَّهِ (ص) وَ رَايَتُهُ وَ سِلَاحُه ‏ . . . ))

ترجمه : هر آنچه که برای شما اشکال [وشبهه] ایجاد کند، عهد پیامبر خدا(ص) ‏و پرچم و سلاح او اشکال [وشبهه] نمی‌کند.

بر این اساس  ، حدیث (ما اشکل) در مقام بیان قانون کلی شناخت حجج الهی بوده و همین سه راه ‏است که بی شبهه بوده و می‌توان به وسیله آنها مدعیان دروغین را از راستین جدا نمود )‏[9]

 

و اما پاسخ:

اولا: امام باقر(علیه السلام) در حدیث (ما اشکل) ، هیچ صحبتی از قانون کلی شناخت حجج الهی به میان نیاورده‌اند. بلکه نهایت چیزی که بتوان از کلام ایشان ‏برداشت نمود این است که حضرتش در مقام بیان راه شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده که در این جهت به بیان برخی از علائم ‏پرداخته‌اند .

ثانیا: در این حدیث صحبت از عهد و سلاح و پرچم پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشد و پر واضح است که در نزد حجتها و ‏پیامبران پیشین، این سه موجود نبوده است لذا این حدیث در مقام بیان قانون کلی شناخت حجج الهی نمی‌باشد بلکه فقط در مقام بیان برخی از علائم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ظهور ایشان می‌باشند .

  • اینجاست که همبوشیان شروع به بافتن توجیهات خود کرده و می‌گویند :

( مراد از سلاح، علم است و… لذا حضرتش در مقام بیان قانون کلی شناخت حجج الهی بوده اند)

 

  • و همچنین عهد پیامبر خدا(ص) ، آیا عهد ایشان در نزد حجج الهی قبل بوده است ؟!

مسلماً هیچ یک از همبوشیان ‏چنین چیزی قائل نیست لذا بالاجبار در معنای حدیث دست برده و توجیه میکنند: (منظور از عهد پیامبر(ص) یعنی نص الهی، وصیت پیامبران ‏قبل و …)‏

 

  • و همچنین پرچم پیامبر خدا(ص)، آیا پرچم ایشان در نزد حجج الهی قبل بوده است ؟!

مسلماً هیچ یک از همبوشیان ‏چنین چیزی قائل نیست لذا بالاجبار در معنای حدیث دست برده و توجیه میکنند: (پرچم یعنی دعوت به حاکمیت الله).‏

 

 

* جالب اینجاست که بر اساس همین معنای غلط هم ( که معنای جدید ساختگی عهد و سلاح و پرچم

با ظاهر روایت همخوانی ندارد ) ، ادعای همبوشیان پیرامون قانون کلی شناخت باطل می‌شود زیرا ائمه (علیهم السلام) غالباً برای اثبات حقانیت خود به عهد احتجاج نکرده‌اند .‏

من باب نمونه به احادیث زیر توجه فرمایید :

(با جستجو کردن عبارت “بِمَ یَعرِفُ الاِمام” خودتان مینوانید مطالبی را بدست آوردید…)

 

 

 

  • حَدَّثَنَاإِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ اَلْعَبْسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا كَثِيرُ بْنُ عَيَّاشٍ عَنْ أَبِي اَلْجَارُودِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِمَ يُعْرَفُ اَلْإِمَامُ قَالَ بِخِصَالٍ أَوَّلُهَا نَصُّ مِنَ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيْهِ وَ نَصْبُهُ عَلَماً لِلنَّاسِ حَتَّى يَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً لِأَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَصَبَ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَرَّفَهُ اَلنَّاسَ بِاسْمِهِ وَ عَيْنِهِ وَ كَذَلِكَ اَلْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ يَنْصِبُ اَلْأَوَّلُ اَلثَّانِيَ وَ أَنْ يُسْأَلَ فَيُجِيبَ وَ أَنْ يُسْكَتَ عَنْهُ فَيَبْتَدِئَ وَ يُخْبِرَ اَلنَّاسَ بِمَا يَكُونُ فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمَ اَلنَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ .

ابوالجارود گفت : « از حضرت باقر (علیه السلام) پرسيدم ب چه دليل مى‌توان امام را شناخت فرمود: با چند امتياز اول نص و تصريحى كه از جانب خداى بزرگ درباره او مى‌شود و تعيين نمودن او را به رهبرى تا حجت بر مردم باشد زيرا پيامبر اكرم(ص)، علي عليه السّلام را معرفى كرد و در ميان مردم تعيينش نمود همين طور امام‌ها هر كدام اولى دومى را تعيين ميكند اگر سؤالى از او بشود جواب ميدهد اگر سكوت كنى او خود ابتداء سخن ميگويد از آنچه فردا اتفاق مى‌افتد بمردم خبر ميدهد و با هر زبان و لغتى با مردم سخن ميگويد . » معاني الأخبار ، جلد ۱، صفحه ۱۰۱

 

  • مهلب بن قیس به امام صادق(علیه السلام) می‌گوید: «به چه چیزی عبد امامش را می‌شناسد؟ حضرتش فرمودند : به اینکه این چنین ‏انجام دهد و [سپس] دست مبارکش را بر دیوار قرار داد وناگهان دیوار طلا شد، سپس دستش را بر ستونی قرار داد و در همان ‏لحظه آن ستون سبز [و تبدیل به درخت] شد، سپس حضرتش فرمودند: به وسیله این [قدرت الهی یا معجزه] امام را می‌شناسد.» دلائل الامامة، ص250

 

 

 

  • ابو بصير از موسى بن جعفر (علیه السلام) نقل كرد :« كه من خدمت ايشان رسيدم گفتم فدايت شوم امام را چگونه مى‌توان شناخت فرمود با چند امتياز اول تصريح پدرش با امامت او و معرفى به مردم كه امام است تا حجت بر آنها باشد زيرا پيامبر اكرم علي عليه السّلام را به منصب امامت تعيين كرد و به مردم معرفى نمود ، همين طور ائمه عليهم السّلام نيز جانشين خود را تعيين ميكنند و به مردم معرفى مينمايند از او سؤال كنند جواب ميدهد ، اگر ساكت باشند او خود ايشان را خبر ميدهد و از آنچه فردا اتفاق خواهد افتاد اطلاع ميدهد و با تمام زبانها با مردم سخن ميگويد. آنگاه رو به من نموده و فرمود هم اكنون به تو علامتى نشان ميدهم كه اطمينان حاصل كنى. بخدا قسم چيزى نگذشت كه مردى از اهالى خراسان وارد شد او به زبان عربى صحبت كرد ، امام (علیه السلام) به فارسى جوابش را دادند . خراسانى گفت: آقا خدا نگهدار شما باشد چيزى مانع صحبت كردن من به فارسى نشد جز اينكه گمان ميكردم شما فارسى خوب نميدانيد . امام فرمودند: سبحان اللّه اگر من نتوانم جواب تو را بدهم پس چه فضيلتى بر تو دارم . سپس فرمود ابا محمّد براى امام زبان هيچ يك از مردم و پرنده ‌ها و چهارپايان و نه هر صاحب روحى مخفى نيست با چنين دليلى امام را مى‌توان شناخت اگر در او چنين امتيازهايى نباشد امام نيست .» بحار الأنوار ج ۲۵، ص ۱۳۳

 

 

 

 

 

 

 

 

*توجه توجه توجه*

همبوشیان سعی بر این دارند که قانون کلی شناخت حجج الهی را در سه چیز ـ وصیت، سلاح و پرچم ـ خلاصه ‏کنند و غالباً از ذکر ادامه حدیث (ما اشکل) خودداری نموده وبه صورت زیر روایت را نقل می‌کنند:‏

«مَا أَشْكَلَ‏ عَلَيْكُمْ فَلَمْ ‏يُشْكِلْ عَلَيْكُمْ عَهْدُ نَبِيِّ اللَّهِ ص وَ رَايَتُهُ وَ سِلَاحُه …» ‏

هر آنچه که برای شما اشکال [وشبهه] ایجاد کند، عهد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ‏و پرچم و سلاح او اشکال [وشبهه] نمی‌کند … ‏

 

اما با مراجعه به ادامه حدیث شاهد هستیم که امام باقر(علیه السلام) در مقام بیان قانونی کلی در جهت شناخت ‏حجج الهی نبوده بلکه نهایت چیزی که بتوان از کلام ایشان ‏برداشت نمود این است که ‏حضرتش در مقام بیان راه ‏شناخت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند که در این جهت به بیان پنج علامت ‏پرداخته‌اند ، نه سه علامت .‏

* ادامه حدیث را ملاحظه فرمایید :

«…هر‌ آنچه که براي شما اشکال [وشبهه] ایجاد کند، عهد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و پرچم و سلاح او و نفس زکیه از اولاد حسین (علیه السلام)‌ اشکال [وشبهه]‌ نمی‌کند پس اگر این ‌‏[موارد] بر شما اشکال [وشبهه] ایجاد کند صداي آسمانی به اسم او و امر او بر شما ‏اشکال [وشبهه] نمی‌کند .‏ »

 

آری ، امام باقر(ع) در مقام بیان 5 علامت برای شناخت امام زمان (عج) هستند زیرا بر اساس روایات، نفس زکیه و صدای ‏آسمانی از علائم شناخت امام زمان (عج) می‌باشد .‏

اما همبوشیان با تقطیع روایت به مخاطبین خود القاء می‌کنند که در حدیث (ما اشکل) سخن از قانون کلی شناخت حجج ‏الهی در میان است واین قانون شامل 3 علامت می‌شود .

  • شبهه ناپذیری وصیت

وصیت در نزد همبوشیان، از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. آنان بر این باورند ‏که:‏

(وصیت، به تنهایی می‌تواند حقانیت صاحبش را به اثبات برساند زیرا فقط صاحب ‏وصیت است که می‌تواند مدعی وصیت شده و به آن احتجاج نماید پس در وصیت شبهه‌ و اشکالی نیست )[10]

اینکه وصیت[11] شبهه پذیر است یا نه ، برگشت به نحوه ترجمه حدیث (ما اشکل) دارد. به عبارت زیر ‏دقت فرمایید :‏

« مَا أَشْكَلَ عَلَيْكُمْ فَلَمْ يُشْكِلْ عَلَيْكُمْ عَهْدُ نَبِيِ‏ اللَّهِ‏ ص وَ رَايَتُهُ وَ سِلَاحُهُ وَ النَّفْسُ ‏الزَّكِيَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكُمْ ‏هَذَا فَلَا يُشْكِلُ عَلَيْكُمُ الصَّوْت … ‏»

 

 

 

 

 

ترجمه اول:

اگر کلمه (هذا) در عبارت فوق را، اشاره به نفس زکیه بگیریم، ترجمه اینگونه ‏می‌شود:‏

( هر‌‌‌ آنچه که براي شما اشکال [ و شبهه ] ایجاد کند ، عهد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ‏و پرچم و سلاح او ‏و نفس زکیه از اولاد حسین (علیه السلام) ‌‌‌اشکال ‌‏[ و شبهه ]‌‌‌ نمی‌کند ‏پس اگر این‌‏ ‌‏[یعنی نفس زکیه] بر شما اشکال [ و شبهه ] ایجاد ‏کند ‏صداي آسمانی به اسم او و امر او بر شما ‏اشکال [و شبهه ]  ‏نمی‌کند )‏

 

بر اساس این ترجمه عهد و پرچم و سلاح و صدای آسمانی جای شک و شبهه‌ای برای ‏کسی باقی نمی‌گذارد ولی جالب اینجاست که بر اساس این ترجمه ،  قانون شناخت همبوشیان 4 عدد ‏می‌شود، نه 3 تا. پس بر اساس این ترجمه، بطلان فرقه همبوشی و غرض ورزی آنان ثابت می‌گردد

 

ترجمه دوم:

اما اگر کلمه (هذا) در عبارت فوق را، اشاره به موارد قبل ـ یعنی عهد وپرچم ‏وسلاح ونفس زکیه ـ بگیریم، ترجمه اینگونه می‌شود :‏

( هر‌‌‌ آنچه که براي شما اشکال [و شبهه] ایجاد کند، عهد پیامبر خدا (ص) ‏و پرچم و سلاح او ‏و نفس زکیه از اولاد حسین(ع) اشکال ‌‏[و شبهه]‌‌‌ نمی‌کند ‏پس اگر این‌‏ ‌‏[موارد] بر شما اشکال [وشبهه] ایجاد کند ‏‏صداي آسمانی به اسم او و امر او بر شما ‏اشکال [و شبهه] ‏نمی‌کند)

 

بر اساس این ترجمه، در همه موارد قبل امکان شبهه وجود دارد و فقط صیحه ‏آسمانی است که شبهه ناپذیر معرفی شده است. ‏با این ترجمه هم، بطلان فرقه همبوشی و غرض ورزی آنان بر همگان ‏آشکار می‌گردد زیرا آنان همواره شبهه ناپذیری عهد و سلاح وپرچم را برای ‏مخاطبین خود بیان می‌نمایند در حالی که فقط صدای آسمانی، شبهه ناپذیر می‌باشد.

*کدامین ترجمه صحیح است؟

اما قراین و شواهدی موجود است که (هذا) به همه موارد قبلی اشاره دارد ـ یعنی ترجمه دوم ـ و بر ‏این اساس وصیت از شبهه ناپذیری خارج شده و امکان شبهه در آن وجود دارد.‏

 

  • و اما شاهد اول:‏

در نقلی دیگر از حدیث (ما اشکل) عبارت اینگونه می‌باشد:‏

پس با او بین رکن ومقام بیعت می‌کنند و همراه او عهدی از رسول خداست که ‏فرزندان از پدران ارث برده‌اند و قائم مردی از فرزندان حسین است که خدا امر ‏او را در شبی اصلاح می‌کند، پس آنچه که اشکال [وشبهه] کند بر مردم از آن ای ‏جابر، ولادتش از رسول خدا (ص) و وراثتش از علماء یکی پس از دیگری بر آنان ‏اشکال نمی‌کند، پس اگر همه اینها اشکال و شبهه کند بر آنها همانا صوت از ‏آسمان بر آنان اشکال [وشبهه] نمی‌کند زمانی که به اسم او و اسم پدر و مادرش ‏ندا داده می‌شود.[12]

 

در این نقل به عهد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و تولد از ایشان و علم اشاره شده است اما ‏به تصریح امام باقر(علیه السلام) شک و شبهه در همه آنها راه دارد ولی در صدای آسمانی ‏هیچ گونه شک و شبهه‌ای وجود ندارد.

 

 

 

 

  • شاهد دوم:‏

و در نقل دیگری از حدیث (ما اشکل) اینگونه آمده است:‏

    پس با او بین رکن ومقام بیعت می‌کنند و همراه او عهد رسول خدا است که پدران ‌‏[او] بر آن [عهد] اتفاق داشته‌اند، پس اگر چیزی اشکال [وشبهه] کند بر آنها از ‏آن، پس همانا صوت از آسمان بر آنان اشکال [وشبهه] نمی‌کند زمانی که به اسم ‏او و اسم پدرش ندا داده می‌شود.[13]

 

بنا به تصریح این نقل هم احتمال اشکال و شبهه در عهد وجود دارد و فقط صدای آسمانی شبهه ناپذیر و غیر قابل اشکال معرفی شده است.

 

*توجه:

لازم به ذکر است امام باقر(علیه السلام) در این احادیث بیان می‌دارند که صیحه آسمانی در ‏بین موارد مذکور ـ یعنی عهد و سلاح وپرچم و ولادت از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ـ غیر ‏قابل اشکال و شبهه می‌باشد، نه اینکه حضرتش در مقام بیان شبهه ناپذیری صیحه در بین همه ‏موارد مذکور و غیر مذکور در روایت باشند و معجزه ـ و دیگر راههای شناخت را ـ را هم شبهه پذیر معرفی کنند .

 

*نکته:

در زمان ما هر کسی می‌تواند مدعی وصیت شود و بگوید:

(من همان احمد ‏مذکور در حدیث وصیت کتاب شیخ طوسی هستم)

لذا شبهه پذیری وصیت، امری عقلی و ملموس ‏و وجدانی بوده و هیچ نیازی به ارائه دلیل نقلی برای اثبات شبهه پذیری ‏نمی‌باشد.‏

افراد بسیاری تا کنون ادعای احمد بودن داشته ـ احمدالحسن شاخه رایات سود، جیش الغضب، مکتب نجف، احمدی ‏در تلگرام و. . . ـ و همگی مدتها در قید ‏حیات بوده و رگ گردنشان زده نشده است.[14]

جالب اینجاست که همه این احمدها ، به وصیت و سلاح و پرچم استناد نموده و ‏پیروانشان در حقانیت آنها خوابهای فراوان دیده‌ و استخاره‌ها کرده‌اند.‏

ناگفته نماند که:

وصیت در شرایطی خاص، شبهه ناپذیر می‌باشد.جهت مطالعه ی بیشتر در این زمینه به مقاله ی حدیث وصیت قسمت شرایط شبه ناپذیر بودن وصیت مراجعه بفرمایید.

 

«باتشکر از وقت گذاری و حوصله شما»

 

 

 

 

[1]. ترجمه: اما گروه‏هايى از ميان آنها اختلاف كردند، پس واى براى كافران از حضور در روزى بزرگ‏، مریم/37.

[2]– ترجمه: هر کجا که باشید، خداوند همگی شما را می‌‎آورد وهمانا خدا بر هر چیزی تواناست، بقره/ 148.

3ترجمه: پس آيا كسانى كه نقشه‏ هاى بد كشيدند ايمن شده‏ اند از اين كه خدا آنها را در زمين فرو برد يا عذاب از جايى كه نمى فهمند سراغشان بيايد؟ يا هنگام توطئه و مشغوليتشان كه كارى نتوانند بكنند گريبانشان را بگيرد . نحل/45.

[4]– نام منطقه‌ای از کوفه است.

[5] – تفسیر عیاشی، ج1ص64 و بحارالانوار، ج52ص222 .

[6]– سرگردانی، ص42 و83 .

[7] – ادله جامع، ص283 .

[8] – بحارالانوار، ج52ص239 .

[9]– به همین مضمون در ادله جامع، ص354 به بعد .

[10]– به همین مضمون در کتاب وصیت مقدس، ص31 به بعد و در ادله جامع، ص366 به بعد.

[11]– البته بر فرض پذیرش این مطلب که عهد ، به معنای وصیت باشد . در حدیثی داریم که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) عهدنامه‌ای را در هنگامه ظهور به یاران خویش نشان می‌دهند که این عهدنامه، مسلما غیر از حدیث وصیت شب وفات می‌باشد. به حدیث زیر دقت فرمایید:

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: گويا به قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)  نگاه ميكنم بالاى منبر كوفه است و سيصد و سيزده مرد يارانش ــ ‏به تعداد اهل جنگ بدر ــ اطرافش هستند و آنان پرچمداران و حكام خدا بر ‏خلق هستند در روى زمين تا آن كه [قائم] از قباى خود يك نوشته‌ای با مهر ‏طلائى خارج مي‌كند كه عهدی است پیمان گرفته شده از طرف رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ‌‏[و چون آن را اعلام ميدارد] پس مانند گوسفند گنگ [و وحشت زده] با سرعت از دورش مي‌رمند ‏و جز يك وزير و يازده نقيب [وفرمانده] كسى نمي‌ماند همان تعداد كه با حضرت ‏موسى( علیه السلام ) ماندند. آنها در سراسر زمين مي‌گردند و جز او راهی بدست نمى‏ آورند پس ‏به سوى او برمي‌گردند. به خدا قسم! آن کلامی که [قائم] به آنها مي‌گويد وآنها ‏نمی‌پذیرند را می‌دانم)‏ کمال الدین، ج2ص672 .

[12]– بحارالانوار، ج 52ص239.‏

[13]– بحارالانوار، ج52ص306.

[14]– همبوشیان بر این باورند که اگر کسی به باطل ادعای وصیت کند وخود را صاحب آن اعلام نماید، خدا عمر او را قطع می‌کند.

یک دیدگاه

  1. باسلام ممنون از زحماتتون بابت این مطالب مهم و ارزنده.
    واقعا در نگاه اول که مطالب انحرافی از سمت همبوشی‌ها شنیده میشه آدم خیلی متعجب میشه ولی وقتی اینطوری دستشون رو میشه میفهمیم که چقدر اونها شیادن.!!
    به امید بیداری هرچه زودتر عزیزان در دام افتاده..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *