6- اخبار علاجیه:
حدیث وصیت لفظاً و مفهوماً خبر واحد است و یکی از علل ضعف حدیث، وحدت آن خبر است. خبر واحد و خبر شاذ از اقسام روایات ضعیفی است که “لا یُعمَلُ به” اینها خود نمی توانند سند دومی برای این حدیث پیدا کنند در حالی که برای روایات ائمه اثنی عشر شما پانصد سند می توانید بیابید و بفهمید خبر دوم این حدیث کجاست و حالا آیا می توانید حدیث دیگری که تعداد ائمه بیست و چهار نفر است بیابید؟
ما از کتاب الغیبه در این روایت، قدیمی تر نداریم، هر کی نقل کرده از کتاب الغیبۀ شیخ طوسی نقل کرده است. پس تنها سند این روایت ، غیبت شیخ طوسی است دانشمندان شیعه هرگاه این روایت را نقل کردند همه اظهار تعجب از محتوای این روایت کردند که این روایت با تواتر روایات فریقین (شیعه و اهل سنّت) در اینکه بعد از پیامبر دوازده امیر و دوازده خلیفه و دوازده امام بیشتر نخواهد بود سازگاری ندارد. سنّی ها نقل کرده اند پیامبر فرمودند: “بَعدی اِثنی عشر امیرا” ، بعد از من دوازده امیر می آید. در روایات پیامبر این دوازده تا را تشبیه کرده اند به:
1- نقبای بنی اسرائیل
2- حواریون حضرت عیسی
3- بروج آسمان
4- ماه های سال ( اثنی عشر شهراً فی کتاب الله)
و این تشبیهات را انجام داده اند که بگویند اینها سیزده تا نمی شود و فیکس فیکس دوازده تا است. چطور شد 24 تا یک مرتبه؟ روایت شاذ روایتی است که با مشهور دیگر روایات و آیات سازگاری نداشته باشد. این روایت یک روایت شاذ است. بیان مرحوم مجلسی و شیخ حر عاملی و دیگر مفسرین و بزرگان ما بعد از نقل این حدیث متفاوت است. سوال این است که : آیا اگر حدیثی با تمام احادیث دیگر در همان رابطه، یعنی با بیش از صد حدیث، مخالف باشد، آیا اصلاً این حدیث قابل اعتنا هست یا خیر؟!
در روایات اهل بیت علیهم السلام فرموده اند که به چه حدیثی، هیچ اعتنایی نکنیم، چه حدیثی را کنار بگذاریم، این سخن خود اهل بیت علیهم السلام است، طبق روایتی در کافی و روایتی در کتاب بحارالانوار.
طبق مضمون حدیث، امام صادق سلام الله علیه فرمودند: حدیثی که مخالف مشهور است را کنار بگذارید، و از آنجا که حدیث کتاب غیبت شیخ طوسی رضوان الله علیه، خلاف مشهور است، بنابراین یقیناً نباید به آن اعتنا شود.
بنابراین در مرحله اول می توان اثبات کرد که طبق ثقلین، طبق دستور خود رسول الله صلی الله علیه و آله و طبق فرمایش امام صادق، به این حدیث نباید اعتنا نمود.
قَالَ الْحُكْمُ مَا حَكَمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَ أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِي الْحَدِيثِ وَ أَوْرَعُهُمَا وَ لَا يَلْتَفِتْ إِلَى مَا يَحْكُمُ بِهِ الْآخَرُ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهُمَا عَدْلَانِ مَرْضِيَّانِ عِنْدَ أَصْحَابِنَا لَا يُفَضَّلُ وَاحِدٌ مِنْهُمَا عَلَى الْآخَرِ قَالَ فَقَالَ يُنْظَرُ إِلَى مَا كَانَ مِنْ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا فِي ذَلِكَ الَّذِي حَكَمَا بِهِ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِكَ فَيُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُكْمِنَا وَ يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لَا رَيْبَ فِيه…
اخبار علاجیه به روایاتی گویند که در مقامِ رفعِ تعارضِ میانِ اخبار، از سوی معصومین علیهم السلام صادر شده است. یعنی در اخبار علاجیه، معصومین راهکارهایی را فرمودهاند که با عمل به آن، میتوان از تحیّر و سرگردانی بین اخبار متعارض رهایی پیدا کرد.
در زیر به نمونهای از این اخبار اشاره میکنیم:
زراره گوید از امام باقر علیهم السلام سوال کردم، فدایت شوم از شما دو خبر یا دو حدیث که در تضاد با هم هستند به دست ما میرسد، پس کدام حدیث را قبول کنیم؟
پس ایشان فرمود: ای زراره آنچه که بین اصحاب مشهور است را بگیر و آن را که نادر و غیر مشهور است رها کن، پس گفتم: هر دو حدیث مشهور است و روایت شده و از قول شما نقل شده، پس فرمود: آن حدیثی را قبول کنید که راوی آن عادل تر در نزد شماست و از آن اطمینان و وثوق بیشتری دارید، پس گفتم: هر دو راوی از افراد عادل و مورد قبول و ثقه هستند، پس فرمود: پس آن حدیثی که موافق مذهب اهل سنت است را رها کنید، و آنچه را بگیرید که مخالف آنان است، گفتم: چه بسا هر دو حدیث یا موافق اهل سنت باشد یا هر دو حدیث مخالف اهل سنت، آنوقت چه کنیم؟ پس ایشان فرمود: در آن صورت آن چیزی که موافق احتیاط در دین شما هست را بگیرید و آنچه برخلاف احتیاط است را رها کنید، پس گفتم: هر دو موافق احتیاط در دین است، یا هر دو مخالف آن است، آنگاه چه کنیم؟ پس ایشان فرمود: آنوقت، هر کدام از آن دو را مختار هستید بپذیرید و دیگری را رها کنید.[1]
با این اوصاف اگر به وصایا و احادیث متعارضی برخورد کردیم، باید به ترتیب فوق طیّ طریق نموده تا حق را تشخیص دهیم و از تحیّر نجات یابیم.
حال ما در بحث وصیت، به احادیث متعارض برخورد میکنیم. یعنی در حدیث وصیت کتاب الغیبة صحبت از امامان و مهدیین به میان آمده وهیچ اشارهای به عاصمیت از ضلال[2] نشده است. اما در احادیث دیگر وصیت فقط صحبت از ائمه دوازدگانه شده و این وصیت عاصم از ضلال معرفی گردیده است.
لذا باید طبق دستور امام باقر علیه السلام در مورد احادیث متعارض عمل نمود تا وصیت صحیح را از ناصحیح تشخیص دهیم.
6-1- شهرت:
اولین راهکاری که امام باقر علیه السلام در مورد احادیث متعارض بیان میفرمایند، بحث شهرت است. حضرتش فرمودند:
(خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ وَ دَعِ الشَّاذَّ النَّادِرَ )
همانطور که میدانید حدیث وصیتی که در کتاب الغیبة شیخ طوسی نقل شده است، هیچگونه شهرتی بین اصحاب نداشته و شاذ میباشد و اساساً همین یک حدیث وصیت است که بحث مهدیین را مطرح میکند لذا ادعای تواتر برای این حدیث، سخن گزافی بیش نمیباشد.
6-2- اعدل و اوثق:
دومین راهکاری که حضرت در باب تعارض اخبار بیان میدارند، بحث اعدل و اوثق است. یعنی در هنگام تعارض، به حدیثی اخذ نماییم که راوی آن عادلتر و مورد وثوقتر باشد.
از نظر بحث سندی، حدیث وصیت کتاب الغیبة شیخ طوسی جزو احادیث ضعیف محسوب میشود، آنهم نه به خاطر یک راوی بلکه چندین راوی.
عجیبتر اینکه احمد بصری عوام فریبی کرده و ادعای صحّت سند این حدیث را مینماید![3]
6-2-1- بررسی رجالی سند حدیث
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ سُفْيَانَ الْبَزَوْفَرِيِّ عَنْ عَلِيِ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِيِ الْعَدْلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِيلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِصْرِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ ذِي الثَّفِنَاتِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ الزَّكِيِّ الشَّهِيدِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَال:
1- علی بن سنان الموصلی العدل
این راوی کسی است که توثیقی برای او در کتب رجال یافت نمیشود و نام او در کتب رجالی متقدم وجود ندارد.
مرحوم آیت الله خوئی در ترجمه این شخص مینویسند:
همانا کلمه (العدل) ـ بنا بر آنچه که در مشایخ صدوق از ذکر این کلمه ظاهر است ـ بعضی از علماء عامّه به وسیله آن وصف میشوند پس بعید نیست که این مرد از عامّه و سنّیان باشد.[4]
2- علی بن الحسین
این شخص هم چون پسوندی برایش ذکر نشده، ناشناخته باقی میماند و صرف مطرح کردن احتمالات در مورد این شخص، گرهی از کار باز نمیکند.
3- احمد بن محمد بن الخلیل
در رجال نجّاشی در مورد وی آمده است:
احمد بن محمد ابو عبدالله آملی طبری ضعیف است جداً و به او توجهی نمیشود.[5]
و همچنین علامه حلی در مورد وی میگوید:
احمد بن محمد ابو عبدالله خلیلی که به او غلام خلیل آملی طبری گفته میشود جداً ضعیف است و به او التفات نمیشود، کذاب است، و بسیار وضع و جعل حدیث کرده و مذهب فاسدی دارد.[6]
احمد بن محمد الطبری معروف به (الخلیلی)، از علماء عامه میباشد.[7]
مرحوم سید بن طاووس هم در کتاب الیقین خود از کتاب این عالم سنی نقل روایت میکند. [8]
4- جعفر بن احمد المصری
از وی هم هیچ نامی در کتب رجالی شیعه دیده نمیشود.
5- الحسن بن علی عمّ جعفر
وی عموی جعفر بن احمد بوده و هیچ اطلاع دیگری جز این در دست نیست.
6- والد الحسن بن علی
از این شخص هم هیچ اثری در کتب رجالی شیعه دیده نمیشود.
پس خلاصه اینکه، حدیث وصیت کتاب الغیبة شیخ طوسی از نظر سندی ضعیف بوده و یارای مقاومت در مقابل احادیث وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس ( که در ادامه ذکر خواهد شد) را ندارد.
مضافاً اینکه همین یک حدیث وصیت هم از طرق عامّه نقل شده است که این مساله وضعیت را به مراتب بدتر میکند.
[1]– بحارالانوار، ج 2ص246 .
[2]– عبارت (عاصم از ضلال) به معنای (مانع از گمراهی) میباشد. این عبارت یکی از واژههای پرکاربرد در این فرقه میباشد.
[3]– دلائل الصدق، ص25 وهمچنین در بیانیه 13 رجب 1425 معروف به (بیان البرائة).
[4]– معجم رجال الحدیث، ج12ص46.
[5]– رجال نجاشی، ص96 .
[6]– رجال علامه، ص205.
[7]– بحارالانوار، ج 37ص218 .
[8]– الیقین، ص316 و ص321 و . . . .