در مباحث اعتقادی شیعه، به لطف خداوند متعال، معارفی مطرح گردیده که هیچ نمونهای نمیتوان برای آن در جای دیگری سراغ گرفت و شاید بتوان گفت که اندک دقت در وجود همین ویژگیهای منحصر به فرد، دلیل دیگری بر حقانیت این باور الهی است. یکی از این باورها، اعتقاد به رَجعت و زنده شدن مردگان و بازگشت آنها در همین دنیا قبل از وقوع قیامت کبری است. اگر چه این باور اصیل در آیات بسیار زیادی مورد تاکید و تصریح خداوند متعال قرار گرفته، ولی اعتقاد به رَجعت از ویژگیهای خاص اعتقادی شیعه به شمار میآید که شاید هیچ گروه دیگری به این کیفیت به آن معتقد نیست! گویا دیگران یا این آیات قرآن کریم را ندیدهاند یا چشمان خود را بسته نگه داشته و راه کافران را در پیش گرفتهاند.
یکی از بهترین منابع موجود در بحث رجعت که به باور برخی از محققین، میتوان آن را جامعترین وکاملترین منبع روایی موجود در این زمینه دانست، کتابی است به نام “الايقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة” اثر مرحوم شيخ محمد بن حسن حر عاملی (از بزرگترین محدثان اخیر) به زبان عربی که در سال 1079 هجری قمری نوشته شده و ضمن اثبات باور رجعت، به بسیاری از شبهات و سوالات نیز پاسخ داده است.
مرحوم شیخ حرعاملی در این اثر ارزشمند، دوازده دسته دلیل بر درستی باور رجعت ارائه مینماید! آری، دوازده دسته دلیل! که یک دستهی از این دلایل فقط به آیات قرآن کریم در موضوع رجعت اختصاص داشته و دستهی دیگر از دلایل دوازدهگانهی خود را به روایات رجعت اختصاص میدهد.
اولین نکتهای که میبایست بدان توجه نمود، محال نبودن بازگشت انسانها به دنیا پس از مرگ است؛ یعنی هیچ دلیلی بر محال و غیرممکن بودن زنده شدن مردگان در همین دنیا وجود ندارد. همان خدای قادر متعالی که برای اولین مرتبه انسانها را به این دنیا آورده، همان خدا باز هم قدرت دارد که آنها را به همین دنیا بازگرداند. کما این که میفرماید: أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتی[1] آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند!؟ بنابراین به هیچ وجه نمیتوان وقوع رجعت را غیرممکن دانست.
دومین نکتهی بسیار مهم، گزارشاتی که خداوند متعال خود از اتفاق افتادن این امر بیان فرموده است؛ وقتی خداوند متعال، یکی از معجزات حجت خود یعنی حضرت عیسی (علیه السلام) را زنده کردن مردگان قرار داده و نمونههای دیگری نیز از زنده شدن مردگان در همین دنیا در قرآن کریم بیان فرموده، اولین نتیجهای که به دست میآید این است که خداوند متعال خود اصل رجعت و بازگشت انسانها پس از مرگ به همین دنیا را بارها بیان فرموده و احدی از مسلمانان نمیتواند در اصل واقع شدن این امر و امکانپذیر بودن آن ذرهای تردید داشته باشد. یعنی از دیدگاه قرآن کریم، عدهای زیادی پس از مردن، دوباره زنده شدهاند و به همین دنیا بازگشتهاند!
مرحوح شیخ حرعاملی که رحمت و درود خدا بر او باد، در بخش دلایل قرآنی بر رجعت، 64 آیه در این خصوص را جمعآوری نموده و علامه مجلسی این عدد را به بیش از 120 رسانیده است.
در بحث روایات نیز این باور اصیل به کوهی از بیانات معصومین (علیهم السلام) تکیه دارد؛ به گونهای که علامه مجلسی میفرماید: و إذا لم يكن مثل هذا متواترا ففي أي شيء يمكن دعوی التواتر مع ما روته كافة الشيعة خلفا عن سلف[2] اگر چنين مطلبی (یعنی اعتقاد به رجعت) متواتر نباشد، در چه چيز ميتوان دعوی تواتر كرد؟ با اين كه تمام طائفه شيعه اين مسأله را در هر عصری از علما و راويان پيش از خود روايت كردهاند.[3]
در مباحث روایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر معصومین (علیهم السلام) احادیث متواتری در موضوع رجعت وارد گردیده است. تواتر روایات رجعت به حدی است که مرحوم شیخ حرعاملی، مدعی است اگر با دقت به احادیث مذکور توجه شود، این روایات، دست کمی از روایاتی که دلالت بر امامت یکی از ائمه (علیهم السلام) میکند، کمتر نیست.[4] بگذریم از این که اعتقاد به رجعت از ضروریات مذهب امامیه به حساب میآید و مورد اجماع همهی علمای معروف قرار داشته و در اصل این باور هیچ اختلافی وجود ندارد.
مستجاب الدعوة بودن امام و حجت خدا (یعنی اگر برای زنده شدن مردهای دعا بفرماید، زنده میشود)، افضلیت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اوصیای ایشان بر انبیاء گذشته و همچنین دانستن اسم اعظم از دیگر دلایلی هستند که ثابت میکنند در این امت نیز زنده شدن مردگان، نه تنها امری ممکن است، بلکه به طریق اولی امکان پذیر است.
در ادامه تنها به چند نمونه از آیات و روایات مربوط به بحث رجعت در حد ضرورت اکتفا خواهد شد و محققان عزیز جهت مباحث تکمیلی میتوانند به کتاب گرانقدر شیخ حرعاملی و یا سایر منابع مرتبط در این زمینه مراجعه نمایند.
شاید بتوان گفت در یک نگاه کلی، آیاتی که وقوع رجعت را به اثبات میرساند در دو دسته قرار میگیرند:
- دستهی اول: آیاتی که اصل وقوع رجعت از آنها به اثبات میرسد و امکانپذیر بودن آن را ثابت مینماید.
- دستهی دوم: آیاتی که مصادیق بسیار فراوانی از زنده شدن مردگان در همین دنیا را گزارش فرمودهاند.
به بیان روشنتر میتوان گفت که خداوند متعال، هم قانون کلی و اصل وقوع رجعت را بیان فرموده و هم مصادیق بسیار زیادی از زنده شدن مردگان در همین دنیا را تصریح فرموده که هیچ جای شک و شبههای در اصالت و درستی این باور الهی باقی نماند.
از میان آیات دستهی اول میتوان به آیهی 83 سورهی مبارکهی النمل اشاره نمود که خداوند متعال میفرماید: وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ[5] (و روزی كه از هر امّتی گروهی از كسانی را كه آيات ما را تكذيب كردهاند محشور میكنيم، تا به یکدیگر ملحق شوند.) همان گونه که ملاحظه میگردد، خداوند متعال در این آیه تصریح میفرماید از هر امتی تنها گروهی را محشور میفرماید! حال آن که در آیات مربوط به قیامت کبری بر این نکته تاکید و تصریح میفرماید که همگی انسانها محشور میشوند: وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً[6] و آنان را محشور میکنیم و احدی را وانمیگذاريم.
از جمع بین این دو آیه مشخص میشود که دو نوع حشر و زنده شدن وجود دارد؛ یکی حشری که تنها بخشی از انسانها محشور میشوند و دیگری حشری که همگی انسانهای محشور میگردند. و این بدان معناست که علاوه بر قیامت کبری، بعث و زنده شدن دیگری نیز در کار است که تنها بخشی از انسانها محشور خواهند شد. پر واضح است که بعد از قیامت کبری که همهی انسانها برانگیخته میشوند و دیگر مرگ و حشر و رجعتی نخواهد بود. لذا حشری که تنها بخشی از انسانها برانگیخته خواهند شد، مربوط به قبل از قیامت کبری خواهد بود؛ یعنی زنده شدن مردگان در همین دنیا، قبل از قیامت کبری.
صد البته که روایات بسیار زیادی نیز همین موضوع را تایید میفرمایند. به عنوان مثال حضرت صادق (علیه السلام) در مورد همین آیه 83 شریفهی سورهی النمل (وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً[7]) سوال میفرمایند که نظر عامه (اهل تسنن) در مورد این آیه چیست و راوی پاسخ میدهد که آنها این آیه را در رابطه با قیامت کبری میدانند. حضرت به صورت استفهامی سوال میفرمایند: أَ فَيَحْشُرُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ امَّةِ فَوْجاً، وَ يَدَعُ الْبَاقِينَ!؟ لَا، وَ لَكِنَّهُ فِي الرَّجْعَةِ، وَ أَمَّا آيَةُ الْقِيَامَةِ فَهِيَ: وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً[8] پس به عقیدهی آنان، آیا خداوند متعال از هر امتی تنها گروهی را محشور میفرماید و بقیه را واگذاشته و محشور نمیفرماید!؟ نه! این چنین نیست. بلکه این آیه در خصوص رجعت است و اما این آیه در مورد قیامت است که خداوند متعال میفرماید و آنان را محشور میکنیم و هيچ يك را وانمیگذاريم.
اما در دستهی دیگری از آیات قرآن کریم، خداوند متعال خود بارها و بارها مصادیق متعددی از حشر و زنده شدن انسانها در همین دنیا را بیان فرموده است. به عنوان اولین مورد میتوان به آیه 243 سورهی مبارکهی البقرة اشاره نمود که خداوند متعال تصریح میفرماید هزاران نفری که از شهر خود خارج شدند، همگی مُردند و سپس خداوند متعال آنها را در همین دنیا زنده فرمود: أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيٰارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ اَلْمَوْتِ فَقٰالَ لَهُمُ اَللّٰهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيٰاهُم (آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانههای خود فرار کردند؟ و آنان هزاران نفر بودند (که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد.)
آن قدر این آیه روشن است که هیچ جای شک و تردیدی باقی نمیگذارد! حتی مخالفین باور رجعت و اهل تسنن که رجعت را انکار میکنند نیز نه تنها در تفسیر این آیه به وقوع این حادثه برای چندین هزار نفر اعتراف کردهاند، بلکه حتی در مواردی تصریح نمودهاند که این چند هزار نفر به دعای پیامبرشان زنده شدند.[9]
حال که خداوند متعال تصریح فرموده هزاران نفر پس از مردن و گذشت سالیان دراز، به دعای حجت خدا مجددا زنده شدهاند، چه استبعادی دارد که حجت خدا در این زمان نیز دعا بفرماید و باز هم هزاران نفر از مردگان زنده شوند!؟
نمونهی دیگر را میتوان به داستان پیامبری اشاره نمود که از قریهای عبور میفرمود و گفت خداوند متعال چگونه مردم اینجا را زنده میکند؟ سپس خداوند متعال او و الاغش را صد سال میراند و سپس او را زنده کرد و سپس زنده شدن الاغش را به او نمایاند: أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلی قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی يُحْيي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلی حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ[10] این گزارش نیز نشان میدهد که نه تنها مردم بلکه فرستادگان الهی نیز به همین دنیا باز میگردند.
نمونهی آخر که در این مختصر بدان اشاره میگردد، معجزه و برهان پیامبری حضرت عیسی (علیه السلام) است. خداوند متعال در قرآن کریم در چند موضع به این موضوع تصریح میفرماید که از جملهی دلایل و معجزات پیامبری حضرت عیسی (علیه السلام) زنده کردن مردگان بوده است. خداوند متعال، حضرت عیسی (علیه السلام) را مخاطب قرار داده و در معرفی نعمتهایی که به ایشان عطا فرموده، به زنده کردن مردگان نیز تصریح میفرماید: وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنِي[11] (و مردگان را نیز به اذن من زنده میکردی). در جای دیگری باز حضرت عیسی (علیه السلام) خطاب به قوم خود میفرماید از جملهی آیاتی که برای رسالت خود آوردهام این است که به اذن خداوند متعال، من مرده را زنده میکنم: وَ أُحْيِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ[12]
وقتی خداوند متعال، زنده کردن مردگان را به عنوان آیه و معجزهی حجت و فرستادهی خویش برشمرده و حضرت عیسی (علیه السلام) نیز خطاب به قوم خود از قدرت زنده کردن مردگان به عنوان دلیل و آیه و برهان بر رسالت خویش یاد میفرماید و همهی اینها در قرآن کریم بیان شده، چه اشکالی دارد که حجت خداوند متعال در زمان حاضر نیز به اذن خداوند متعال، مردگان را زنده بفرماید!؟ مگر نه این است هر آیه و نشانهای که به تمامی انبیاء گذشته داده شده، نظیر آن و یا بالاتر از آن را خداوند متعال به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عطا فرموده است!؟ مَا مِنْ آيَةٍ كَانَتْ لِأَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مِنْ لَدُنْ آدَمَ (علیه السلام) إِلَی أَنِ انْتَهَی إِلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِلَّا وَ قَدْ كَانَ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) مِثْلُهَا أَوْ أَفْضَلُ مِنْهَا[13] اگر معجزه و آیهی زنده کردن مردگان را به حضرت عیسی (علیه السلام) عطا فرموده و یا این که هزاران نفر از بنی اسرائیل را به دعای پیامبرشان زنده فرموده، مثل همین آیه و یا بالاتر از آن را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عنایت فرموده است. ائمه (علیهم السلام) نیز که از طرفی جانشینان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و از طرف دیگر وارثان میراث نبوت و تمامی انبیاء الهی، به طریق اولی این آیه و قدرت الهی را دارند.
بنابراین از دیگر معجزات و راههای شناخت حجت خدا و قائم حقیقی میتوان به رجعت و زنده کردن مردگان اشاره نمود. حجت راستین خداوند متعال، کسی است که به اذن خدا قدرت به زنده کردن مردگان داشته باشد که باز هم دست مدعیان دروغین از ارائهی چنین برهان قاطعی خالی است!
رجعت با ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آغاز میشود و ظهور قبل از قیام است. لذا هر مدعی که ادعای قیام کرد، بایستی مردگان را زنده کند و اگر قدرت به انجام این کار نداشت، قطعا دروغگو و کذاب است.
جالبتر این که مدعیان دروغین که قدرت به زنده کردن مردگان ندارند، باز هم راه انکار و یا تحریف در پیش میگیرند. یا به طور کلی رجعت را انکار میکنند و یا این که با تحریف باور رجعت، ادعا میکنند مثلا رجعت در عالم دیگری واقع میشود! حال آن که چنین تحریفی دقیقا بر خلاف آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام) است.
آیا با وجود چنین علائم و نشانههای روشنی، باز هم ابهام و شکی در شناخت حجت واقعی خدا باقی میماند!؟
[1] القیامة، 40
[2] بحار الأنوار (ط – بيروت)، جلد 53، صفحه 123
[3] مهدی موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، متن، صفحهی 1228
[4] الايقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، صفحهی 32
[5] النمل، 83
[6] الکهف، 47
[7] النمل، 83
[8] البرهان في تفسير القرآن، جلد 4، صفحهی 228
[9] تفسير الجلالين، صفحهی 42 – تفسير ابى السعود (ارشاد العقل السليم الى مزايا القرآن الكريم)، جلد 1، صفحهی 237 و بسیاری دیگر از تفاسیر اهل تسنن
[10] البقرة، 259
[11] المائدة، 110
[12] آل عمران، 49
[13] الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسي)، جلد 1، صفحهی 36