آیا سِلاح پیامبر همان علم است؟ | یمانی پدیا | دانشنامه مجازی مدعیان مهدویت
قانون شناخت حجت های الهی

آیا سِلاح پیامبر همان علم است؟

آیا میتوان بنا بر ادعای احمد اسماعیل، در روایتی که نشانه های منجی را ذکر میکند، سِلاح پیامبر را به غیر معنای فیزیکی آن یعنی علم تفسیر کرد؟

در بحث سلاح و اینکه سلاح یکی از راههای تشخیص حجت می‌باشد، اختلافی وجود ندارد، بلکه اختلاف در ‏معنای سلاح می‌باشد. ‏برای رفع این اختلاف هم باید به روایات رجوع نمود تا حق از باطل مشخص گردد.در این مقاله به روایتی که مکتب نجف در سایت رسمی خود، آن را ذکر می‌کند اشاره نموده و بحث را دنبال می‌کنیم.‏

از عبد الاعلی نقل شده كه گفت: به امام صادق (ع) عرض كردم: (حجت ما در مدعیان دروغین برای ‏صاحب این امر چیست؟ فرمود: سه نشانه است كه در هیچ مردی جز او جمع نمی‌ شود، آن كه او نزدیک ‏ترین مردم به كسی كه قبل از او است می‌ باشد، در نزد او سلاح رسول خدا (ص) است، و او صاحب ‏وصیتی است كه (در كتاب‌ ها) آشكار است. 1

اما از آنجا که متاسفانه بارها شاهد این بوده‌ایم که احمد اسماعیل بصری و اتباعش روایات را تقطیع نموده و گاهاً ‏ترجمه‌های مغرضانه‌ای نسبت به روایات ارائه می‌دهند تا فهم صحیح روایت را از مخاطب گرفته و به اهداف ‏شوم خود نائل آیند، لذا ما به روایت و ترجمه آنها اعتنایی نکرده و خود به منابع ذکر شده رجوع می‌کنیم.

روایت مورد قبول شیعیان این چنین میگوید:‏

ابتدا اصل روایت را می‌آوریم و سپس به بررسی آن می‌پردازیم.‏

عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا الْحُجَّةُ عَلَى الْمُدَّعِي لِهَذَا الْأَمْرِ بِغَيْرِ حَقٍّ قَالَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْحُجَّةِ لَمْ ‏يَجْتَمِعْنَ فِي رَجُلٍ إِلَّا كَانَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ أَنْ يَكُونَ أَوْلَى النَّاسِ بِمَنْ قَبْلَهُ وَ يَكُونَ عِنْدَهُ سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ‏ص وَ يَكُونَ صَاحِبَ الْوَصِيَّةِ الظَّاهِرَةِ  الَّذِي إِذَا قَدِمْتَ الْمَدِينَةَ سَأَلْتَ الْعَامَّةَ وَ الصِّبْيَانَ إِلَى مَنْ أَوْصَى فُلَانٌ ‏فَيَقُولُونَ إِلَى فُلَانٍ 2

حدیثی که در کتاب کافی آمده هم با تفاوت اندکی در ابتدای حدیث، دقیقاً شبیه عبارات فوق می‌باشد.‏

اما متاسفانه باز هم مکتب نجف دست به تقطیع روایت می‌زند و روایت را به طور کامل نقل نمی‌کند و از قسمتی ‏که به آن اشاره نموده‌ایم روایت را سانسور نموده وحتی سه نقطه هم نگذاشته‌اند.

یعنی وقتی مخاطب به حدیث منقول مکتب نجف برخورد می‌کند، گمان می‌کند که حدیث به طور کامل نقل ‏گردیده است اما غافل از اینکه حدود یک خط حدیث اسقاط گردیده است.‏ و اتفاقاً در همان یک خط حذف شده مطلبی نهفته است که با ادعای احمدالحسن مخالفت دارد.‏

اینک ترجمه کامل حدیث را برای شما عزیزان نقل می‌نماییم:‏

از عبد الاعلی نقل شده كه گفت به امام صادق علیه السلام عرض كردم:
حجت ما در مدعیان دروغین برای ‏صاحب این امر چیست؟ فرمود: سه نشانه است كه در هیچ مردی جمع نمی‌ شود الا اینکه صاحب این امر ‏باشد، آن كه او نزدیک ترین مردم به كسی كه قبل از او است می‌ باشد، در نزد او سلاح رسول خدا صلی الله علیه و آله ‏است، و او صاحب وصیت آشکار است که وقتی وارد شهر شوی و از عامه مردم و بچه‌ها بپرسی: به چه کسی ‏وصیت کرد فلانی؟ پس می‌گویند: به فلانی.

پس مراد از وصیت آشکار این است که همه مردم شهر از امامت امام بعدی مطلع هستند و او را می‌شناسند.‏
اما چون دقیقاً این فراز حذف شده روایت، هماهنگی با احمدالحسن و ادعای او ندارد و هیچکس هم او را به ‏عنوان امام نمی‌شناسد لذا به مصلحت است که انتهای حدیث از سوی مکتب نجف سانسور گردد.‏

و اما بحث اصلی ما، در مورد حقیقت سلاح بود.‏

همانطور که از حدیث فوق مشخص می‌شود یکی از نشانه‌های تشخیص امام، سلاح می‌باشد.‏

احمد و اتباعش بسیار تلاش دارند تا سلاح را از معنای واقعی خود ـ ابزار جنگی ـ خارج نموده ‏ و معنایی دیگری برای آن عنوان کنند.‏ اینان می‌گویند که منظور از سلاح، یک شیء مادی نیست بلکه منظور از سلاح، علم می‌باشد و در این راستا ‏احادیثی هم مطرح می‌کنند.‏

‏اینک احادیث آنان را مطرح نموده و به بررسی آنها می‌پردازیم.‏

  • حدیث اول:‏

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّمَا مَثَلُ السِّلَاحِ فِينَا مَثَلُ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ حَيْثُمَا ‏دَارَ التَّابُوتُ أُوتُوا النُّبُوَّةَ وَ حَيْثُمَا دَارَ السِّلَاحُ فِينَا فَثَمَّ الْأَمْرُ قُلْتُ فَيَكُونُ السِّلَاحُ مُزَائِلًا لِلْعِلْمِ قَالَ لَا. 3

امام رضا علیه السلام فرمود : امام باقر علیه السلام می‌ فرمود : همانا مثل سلاح در ما مانند تابوت است در بنی اسرائیل . ‏یعنی هر کسی تابوت نزدش بود نبوت برای او بود و به همین صورت هر کدام از ما که نزدش سلاح باشد ‏صاحب امر است . از ایشان سؤال شد : آیا سلاح از علم جداست (یعنی فرقی دارند) ؟ امام رضا علیه السلام فرمود ‌‏: خیر

اما متاسفانه باز هم در ترجمه خیانت شده تا مخاطب از فهم صحیح مطلب باز ماند.‏

به این قسمت از ترجمه ارائه شده، دقت بیشتری کنید

‏[فَيَكُونُ السِّلَاحُ مُزَائِلًا لِلْعِلْمِ قَالَ لَا / آیا سلاح از علم جداست(یعنی فرقی دارند)؟ امام رضا علیه السلام فرمود : ‏خیر]‏

همانطور که ملاحظه می‌کنید راوی می‌پرسد که (آیا سلاح از علم جداست؟)، اما به عنوان جمله توضیحی ‏داخل پرانتز نوشته‌اند (یعنی فرقی دارند). این عبارت جمله توضیحی، کاملاً ذهن مخاطب را به سمت ادعای ‏احمدالحسن برده و موجب می‌شود که مخاطبین ادعای احمدالحسن ــ که منظور از سلاح همان علم است ‏ـ را تصدیق نمایند.‏

درحالیکه با توجه به معنای صحیح روایت، حضرت، سلاح را غیر از علم دانسته و تشبیه به تابوت بنی ‏اسرائیل می‌کنند. همانطور که تابوت غیر از نبوت بوده اما هر جا که تابوت باشد، نبوت هم همانجاست. ‏ سلاح هم در نزد هر کس که باشد، علم همانجاست پس سلاح غیر علم بوده، نه اینکه عین علم باشد.‏

هر کس آشنایی با لغت عرب داشته باشد همین معنا را از روایت تلقی می‌کند.‏ اما متاسفانه عوام از مردم که عشق اهل بیت علیه السلام داشته و جذب این جریان انحرافی شده اند آشنایی با لغت عرب نداشته و به ترجمه های مبلّغین اعتماد می کنند.

مرحوم علامه مجلسی هم ـ در مرآة العقول ـ همین معنایی را که ذکر کردیم فهمیده و در توضیح روایت می‌فرمایند:‏

المزايلة: المفارقة، و السؤال لاستعلام أنه هل يمكن أن يكون السلاح عند من لا يكون عنده علم جميع ما تحتاج ‏إليه الأمة كبني الحسن؟قال: لا، فكما أنه دليل للإمامة فهو ملزوم للعلم أيضا.‏

مزایله یعنی مفارقت و جدایی، و سوال [روای] به این جهت است که آیا امکان دارد سلاح در نزد کسی باشد ‏که علم ـ جمیع آنچه را که امت نیاز دارد ـ نداشته باشد مثل بنی الحسن؟ و حضرت فرمودند: خیر، ‏پس همانطور که سلاح دلیل بر امامت است، ملزوم برای علم هم می‌باشد

پس بنا به تصریح روایت، سلاح غیر از علم بوده اما هرجا سلاح باشد علم هم همانجاست، دقیقا مثل ‏تابوت بنی اسرائیل.‏

جمع بندی

مراد از وصیت آشکار این است که همه مردم شهر از امامت امام بعدی مطلع هستند و او را می‌شناسند اما ‏متاسفانه مکتب نجف حدیث را تقطیع نموده و انتهای حدیث را ذکر نمی‌کند و سه نقطه هم به جای آن ‏نمی‌گذارد.‏ در این که سلاح یکی از راه‌های شناخت امام می‌باشد اختلافی نیست بلکه اختلاف در معنای سلاح می‌باشد.

  • امام باقر (صلوات الله علیه) سلاح را غیر از علم معرفی نموده‌اند اما می‌فرمایند هرجا که سلاح باشد علم ‏هم همانجاست.‏
  • متاسفانه در ترجمه روایت امام باقر (صلوات الله علیه) غرض ورزی می‌شود تا به مخاطب القاء شود که ‏سلاح امری مادی نبوده، بلکه همان علم می‌باشد.‏
  • سلاح در لغت عرب به معنای ابزار آلات جنگی می‌باشد و منظور از سلاح رسول خدا (صلوات الله علیه وآله) ‏که در نزد اهل بیت (صلوات الله علیهم) می‌باشد، همان شمشیر وکلاه خود و . . . است.‏

 در بخش قبل بیان گردید که سلاح به معنای ابزار آلات جنگی نیزه، شمشیر و . . . بوده و صرفاً به ‏معنای شمشیر نمی‌باشد بلکه بر شمشیر هم اطلاق می‌شود.‏

ناگفته نماند که در روایات راه‌های بسیاری برای تشخیص امام حَقّ از امام حُقّه ذکر گردیده و ما هم منکر ‏آن طرق دیگر نیستیم، برخلاف احمد و اتباعش که تقریباً برای طرق دیگر به جز وصیت و پرچم ‏و سلاح اعتباری قائل نیستند و بعضی از آن طرق را حتی غلوّ می‌دانند و شدیداً انکار می نمایند. مثلاً علم، به عنوان یکی از طرق تشخیص امام در روایات مطرح گردیده است اما اینکه بگوییم منظور از ‏سلاح همان علم است، قطعا برخلاف روایات سخن رانده ایم.

تاکنون به یک روایت که از سوی احمد و اتباعش در اثبات علم بودن سلاح مطرح گردیده  ‏اشاره شد و از همان روایت خلاف ادعای آنان را ثابت نمودیم. یعنی ثابت نمودیم که سلاح غیر از علم بوده ‏اما هر جا سلاح باشد، علم هم همانجاست.

و اما حدیث دیگری که احمدالحسن و اتباعش برای اثبات مدعای خود که منظور از سلاح همان علم ‏است به آن استناد می‌کنند به قرار زیر است:‏

  • حدیث دوم:‏

قال رسول الله (صلوات الله علیه وآله): العلم سلاحی.‏

این حدیث در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب عوالی اللآلی نقل گردیده است و علاوه بر اینکه سلسله سند ندارد، ‏خود کتاب عوالی اللآلی هم محل بحث بوده و عده‌ای تصریح دارند که روایات این کتاب درآمیخته با روایات ‏اهل سنت می‌باشد.‏

لذا وقتی در نرم افزارهای کتب اهل سنت این حدیث را جستجو نمایید کاملاً مشخص می‌شود که این روایت ‏عامی است و در کتب آنها به وفور ذکر گردیده است.‏

  • مضافاً اینکه این حدیث با صرف نظر از بحث سندی آن، در تعارض با حدیث اول ِانَّمَا مَثَلُ السِّلَاحِ ‏فِينَا مَثَلُ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ . . . که در بخش قبل به آن اشاره گردید می‌باشد، زیرا در حدیث ‏اول به صراحت امام اعلام نمودند که سلاح غیر از علم می‌باشد.‏
  • وهمچنین حدیث (العلم سلاحی) در تعارض با احادیث دیگری است که در مجامع روایی موجود است. مثلاً:‏

عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى (إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ ‏النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ ) قَالَ إِيَّانَا عَنَى أَنْ يُؤَدِّيَ الْأَوَّلُ مِنَّا إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي يَكُونُ ‏بَعْدَهُ السِّلَاحَ وَ الْعِلْمَ وَ الْكُتُبَ

امام باقر (صلوات الله علیه) درباره آیه (إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها . . .) فرمودند: از این آیه ‏ما قصد شده‌ایم که اولین ما به امام بعد از خودش سلاح و علم و کتب را می‌سپارد.‏

و یا مثلاً امام باقر (صلوات الله علیه) در روایت دیگری فرمودند:‏ 4

(. . . إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا قُبِضَ وَرِثَ عَلِيٌّ ع عِلْمَهُ وَ سِلَاحَهُ . . .)

همانا رسول خدا (صلوات الله علیه وآله) هنگامی که قبض روح شدند علی (صلوات الله علیه) علم و سلاحش ‏را ارث برد.‏

به تصریح روایات فوق سلاح غیر از علم می‌باشد.‏

حتی اگر روایت صحیحه هم داشته باشیم که (العلم سلاحی)، باز هم نمی‌توان در همه روایات، ‏سلاح را حمل بر علم نمود زیرا در احادیثی مثل روایات فوق، صراحتاً سلاح غیر از علم عنوان گردیده ‏است.‏

برای دیدن روایات مربوط به سلاح رجوع فرمایید به:‏

  • ‏ کافی ج1ص232 (بَابُ مَا عِنْدَ الْأَئِمَّةِ مِنْ سِلَاحِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَتَاعِه‏)‏
  • ‌ وهمچنین در بحار ج26ص201 باب (ما عندهم من سلاح رسول الله ص و آثاره و آثار الأنبياء ‏ص)‏ ‏

مضافاً اینکه در حدیث (العلم سلاحی) در صورت پذیرش حدیث در مقام بیان این نیستند که بگویند: (فقط سلاح من علم است و هیچ ‏سلاح دیگری هم ندارم) لذا اهل بیت (صلوات الله علیهم) در جای دیگری فرموده‌اند: (وسلاحه البکاء)، یعنی ‏از گریه وبکاء هم در ادعیه به عنوان سلاح ذکر گردیده است. ‏

جمع بندی:‏

  • سلاح به معنای ابزار آلات جنگی نیزه، شمشیر و . . . بوده و صرفاً به ‏معنای شمشیر نمی‌باشد ‏بلکه بر شمشیر هم اطلاق می‌شود.‏
  • راه‌های بسیاری برای تشخیص امام حَقّ از امام حُقّه در روایات ذکر گردیده و ما هم منکر ‏آن طرق دیگر ‏نیستیم، برخلاف احمد و اتباعش.‏
  • حدیث (العلم سلاحی) در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب عوالی اللآلی نقل گردیده است و علاوه بر اینکه ‏سلسله سند ندارد، ‏خود کتاب عوالی اللآلی هم محل بحث بوده و عده‌ای تصریح دارند که روایات این کتاب ‏درآمیخته با روایات ‏اهل سنت می‌باشد.‏
  • حدیث (العلم سلاحی) با صرف نظر از بحث سندی آن، در تعارض با حدیث (إِنَّمَا مَثَلُ السِّلَاحِ ‏فِينَا مَثَلُ ‏التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ . . .) می‌باشد، زیرا در این حدیث به صراحت امام اعلام نمودند که سلاح غیر از ‏علم می‌باشد.‏
  • وهمچنین حدیث (العلم سلاحی) در تعارض با احادیث دیگری است که در مجامع روایی موجود است.‏
  • به فرض پذیرش روایت (العلم سلاحی)، باز هم نمی‌توان در همه روایات، ‏سلاح را حمل بر علم نمود زیرا ‏در احادیثی مثل روایات فوق، صراحتا سلاح غیر از علم عنوان گردیده ‏است.‏
  • در حدیث (العلم سلاحی) در مقام بیان این نیستند که بگویند: (فقط سلاح من علم است و هیچ ‏سلاح دیگری ‏هم ندارم).‏

همانطور که بیان شد روایات زیادی در باب سلاح رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) وجود دارد که به علت اختصار مقالات، نمی‌توان به همه آنها اشاره نمود.

ویژگی های امام در کلام امام رضا علیه السلام

برای دیدن روایات دیگر، به عنوان نمونه می‌توانید به دو باب زیر رجوع فرمایید:‏

در این بخش فقط به یک روایت دیگر از بین تعداد زیادی روایات اشاره کرده تا باز هم بر جدایی سلاح از ‏علم تاکید کرده باشیم.‏ چون این روایت از جهات متعددی مفید می‌باشد، به محل شاهد اکتفا نکرده وهمه آن را برای عزیزان به ‏طور تفکیک شده نقل می‌نماییم.

وَ رَوَى أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّال‏ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي ‏الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ‏ لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ ‏النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ وَ يُولَدُ مَخْتُوناً وَ يَكُونُ مُطَهَّراً وَ يَرَى مِنْ خَلْفِهِ كَمَا يَرَى ‏مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لَا يَكُونُ لَهُ‏ ظِلٌ‏. ‏

ترجمه:‏

امام رضا عليه السّلام فرمود: امام را نشانه وعلامت‏هائى است، عالم‌ترین مردم و حكيم‏ترين مردم و ‏پرهيزكارترين مردم و شجاع‌ترين مردم و باسخاوت‏ترين مردم و پر عابد‏ترين مردم می‌باشد و ختنه شده ‏متولد مى‏شود و پاكيزه مي‌باشد و از پشت سرش همچون پيش رويش مى‏بيند و سايه ندارد.‏

وَ إِذَا وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ وَقَعَ عَلَى رَاحَتَيْهِ رَافِعاً صَوْتَهُ بِالشَّهَادَتَيْنِ وَ لَا يَحْتَلِمُ وَ تَنَامُ عَيْنُهُ وَ لَا يَنَامُ ‏قَلْبُهُ وَ يَكُونُ مُحَدَّثاً وَ يَسْتَوِي عَلَيْهِ دِرْعُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ لَا يُرَى لَهُ بَوْلٌ وَ لَا غَائِطٌ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ وَكَّلَ ‏الْأَرْضَ بِابْتِلَاعِ مَا يَخْرُجُ مِنْهُ وَ تَكُونُ رَائِحَتُهُ أَطْيَبَ مِنْ رَائِحَةِ الْمِسْكِ.

ترجمه:‏

و چون از شكم مادر بر زمين مى‏افتد دو كف دست بر زمين مى‏نهد و صدا بشهادتين بلند مي‌كند و محتلم ‏نمي‌شود و ديده‏اش بخواب مي‌رود ولى دلش بيدار است و فرشتگان با او سخن مي‌گويند و زره رسول خدا ‏بر تن او راست آيد [یعنی دقیقاً اندازه می‌باشد] و بول و غايطش ديده نشود زيرا خداوند عز و جل زمين را ‏موظف فرموده است تا هر چه از امام بيرون مى‏آيد ببلعد. بوئى خوشتر از بوى مشك دارد.‏

وَ يَكُونُ أَوْلَى بِالنَّاسِ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَشْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ يَكُونُ أَشَدَّ النَّاسِ تَوَاضُعاً لِلَّهِ جَلَّ ‏ذِكْرُهُ ّوَ يَكُونُ آخَذَ النَّاسِ بِمَا يَأْمُرُهُمْ بِهِ وَ أَكَفَّ النَّاسِ عَمَّا يَنْهَى عَنْهُ وَ يَكُونُ دُعَاؤُهُ مُسْتَجَاباً حَتَّى لَوْ أَنَّهُ دَعَا ‏عَلَى صَخْرَةٍ لَانْشَقَّتْ نِصْفَيْنِ. ‏

ترجمه:‏

و امام بر مردم از خودشان سزاوارتر است و از پدران و مادرانشان بر آنان مهربان‏تر و بيشتر از همه مردم ‏در پيشگاه خداى عز و جل متواضع مي باشد و بدستوراتى كه بمردم مي دهد خود از همه عامل‌تر است و از ‏كارهائى كه نهى ميكند خودداريش از همه بيشتر مي باشد و دعايش مستجاب است تا آنجا كه اگر دعا بر ‏سنگى كند به دو نيم شكافته مى‏شود.‏

وَ يَكُونُ عِنْدَهُ سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ سَيْفُهُ ذُو الْفَقَارِ وَ يَكُونُ عِنْدَهُ صَحِيفَةٌ فِيهَا أَسْمَاءُ شِيعَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ ‏صَحِيفَةٌ فِيهَا أَسْمَاءُ أَعْدَائِهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ يَكُونُ عِنْدَهُ الْجَامِعَةُ وَ هِيَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِيهَا جَمِيعُ ‏مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وُلْدُ آدَمَ وَ يَكُونُ عِنْدَهُ الْجَفْرُ الْأَكْبَرُ وَ الْأَصْغَرُ إِهَابُ مَاعِزٍ وَ إِهَابُ كَبْشٍ فِيهِمَا جَمِيعُ الْعُلُومِ حَتَّى ‏أَرْشُ الْخَدْشِ وَ حَتَّى الْجَلْدَةُ وَ نِصْفُ الْجَلْدَةِ وَ ثُلُثُ الْجَلْدَةِ وَ يَكُونُ عِنْدَهُ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع.‏

ترجمه:

و اسلحه رسول خدا و شمشير ذو الفقارش نزد او است و نزدش كتابى است كه نامهاى شيعيانش تا ‏روز قيامت در آن است و كتابى كه نامهاى دشمنانش تا روز قيامت در آن ثبت است و جامعه نزد او است و ‏آن طومارى است به درازى هفتاد ذراع كه همه نيازمندى‏هاى فرزندان آدم در آن ثبت است و جفر بزرگ و ‏جفر كوچك كه در پوست بز و پوست قوچ است نزد او است و همه علوم در این دو می‌باشد حتى جریمه ‏و عرش خراشيدن تن و حتى حد زدن با تازيانه را و نصف حد و يك سوم حد با تازيانه را و مصحف ‏فاطمة در نزد او مي باشد.

جمع بندی:‏

  • همانطور که ملاحظه فرمودید، برای شناخت امام فقط سه علامت مشخص نشده است بلکه علامات زیادی ‏ذکر گردیده وهمه اینها در امام به حقّ موجود است.‏
  • کسانی که امام به حق نبوده و نیستند در مقام ردّ اینگونه روایات برآمده و آنها را منکر می‌شوند و فقط به سه ‏راه وصیت، سلاح، پرچم در تشخیص حجت اکتفا می‌کنند. علت این انکار هم کاملاً واضح است ‏زیرا مدعی دروغین امامت خود را فاقد این مشخصات می‌بیند.
  • حتی همان سه راه موجود در قانون معرفت حجت را هم مدعیان دروغین به درستی تبیین نمی‌کنند.
  • حدیث فوق به همراه احادیث دیگر، نص در جدایی سلاح از علم می‌باشد، حتی همان حدیثی که صحبت از ‏مزایله بین سلاح و علم داشت بر خلاف ادعای احمدالحسن بوده و متاسفانه با ارائه یک توضیح اضافی در ‏ترجمه حدیث، قصد فریب مخاطبین خود را کرده که در بخش اول به آن پرداختیم.‏

اینک یکبار دیگر از شما دعوت می‌کنیم حدیث زیبای فوق را با دقت بیشتری مطالعه نموده تا در راه ‏شناخت مدعیان دروغین امامت به سادگی گام برداشته واز فتن دوران آخرالزمان ایمن گردید.

تلنگر و سوال:‏

آیا کسی که احادیث را تقطیع نموده وهر آنچه را که از روایات به ضرر خود می‌بیند ذکر نمی‌کند، می‌تواند ‌‏(یمانی مذکور در روایات) باشد؟

آیا کسی که روایات را عمدا ترجمه اشتباه نموده تا به اهداف خود برسد، می‌تواند (یمانی مذکور در روایات) باشد؟

آیا کسی که بر خلاف کلام امام باقر (صلوات الله علیه وآله) سخن گفته ومی‌گوید منظور از سلاح همان علم ‏است، می‌تواند (یمانی مذکور در روایات) باشد؟

آیا کسی که قرار است پرچمش (اهدی الرایات) باشد، این همه عوام فریبی می کند؟

آیا علمائی که تبلیغ احمدالحسن را کرده واین همه دین بازی وتقطیع روایات وترجمه های غلط و . . . دارند، مصداق علماء سوء آخرالزمان نیستند؟

آیا کسی که برای اثبات ادعای خود به احادیث اهل سنت متمسک می‌شود، می‌تواند (یمانی مذکور در روایات) باشد؟

آیا کسی که روایات دیگر طرق معرفت امام را انکار می‌کند، می‌تواند (یمانی مذکور در روایات) باشد؟

آیا کسی که ادعای امامت نموده وبه علت عدم وجود علائم فوق در خود، منکر این گونه احادیث می‌گردد، ‏می‌تواند (یمانی مذکور در روایات) باشد؟

آیا کسی که روایات اهل البیت (صلوات الله علیهم) را منکر می‌شود آن هم روایاتی که در کتب اربعه ‏موجود است می‌تواند (یمانی مذکور در روایات) باشد ؟

آیا کسی که در ارائه همان سه راه قانون تشخیص حجت مد نظر خودش، تدلیس نموده وآنها را به معانی ‏دیگری که خلاف روایات است به کار می‌برد، می‌تواند (یمانی مذکور در روایات) باشد؟

 

پی نوشت

  1. (الخصال: ۱ / ۱۱۷ ح ۹۹، بحارالانوار: ج۲۵ / ۱۳۸ ح ۸، ‏الكافی: ج۱ / ۲۸۴ ح ۲))
  2. (بحارالانوار ج 25ص138 به نقل از خصال ج1ص117)
  3. کافی ج ‌‏1ص238
  4. ‏کافی ج1ص235

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *